مقالات
در دین، از ارزش های معنوی استفاده می شود تا زندگی اجتماعی بشر سامان داده شود. یعنی دقیقا عکس مطلب منعکس شده در سوال، اهمیت معاد و ارزش آن عاملی برای توجه بیشتر به معیشت اجتماع است. در این جا نمونه هایی از بیانات دینی در این راستا را ذکر می کنیم:
اصطلاح معروف و رایج تناسخ مربوط به انتقال روح از بدنی به بدن دیگر است که به نوعی با جزا و پاداش همراه است و در طول تاریخ به اشکال و انواع متعددی ادعا شده است.
این مطلب در روایات بسیاری آمده است که چند نمونه آن بیان می شود:
این سوال به معنای این است که سوال کننده تصور می کند، عدالت با تساوی یکسان است! در حالی که اگر چه در بعضی مصادیق عدالت در تساوی است، اما همیشه این گونه نخواهد بود.
واژه «بداء» در لغت عرب، به معناى ظهور و آشكار شدن است، و در خدای متعال هرگز با پشیمانی ارتباطی ندارد.
در پاسخ به این سوال باید یک خلط و اشتباه را توضیح دهیم. و آن خلط بین شرافت انسانی و احکام حقوقی است که تصور شده تساوی در شرافت انسانی باید تساوی در احکام حقوقی را به دنبال بیاورد.
امام علی(ع) پس از پیامبر(ص) شایسته ترین فرد برای ادارة امور جامعة اسلامی بوده و در حوزة اسلام به جز پیامبر اسلام(ص) هیچ كس از نظر فضیلت، تقوا، بینش فقهی،قضایی، جهاد و كوشش در راه خدا و سایر صفات عالی انسانی به پایة علی(ع) نمی رسید....
مطلب ادعا شده در سوال بسیار عجیب است، چون در قرآن دقیقا عکس این مطلب اثبات می شود. و قرآن با مطرح کردن معیارهایی متفاوت، ملاک شرافت انسان را در تقوای الهی معرفی می کند.
در پاسخ به این مساله اولا باید به مساله رمز دینداری دقت کرد. که انسان برای کشف ناشناخته هایش دست به دامن دین می شود! ناشناخته هایی که راهی برای شناخت آن جز دین ندارد.
این مطلب که ناآگاهی انسان در دین و رشد آن اثر دارد مطلب صحیحی است. و بنابر نظر صحیح ناآگاهی های انسان، برای دینداری ضرورت ایجاد می کند.
انسانیت و اخلاق نیک از ضروریات زندگی بشر است. و بدون آن زندگی در اجتماع بشری، زجر آور خواهد شد. و چه بسا زندگی در اجتماع بدون آن غیر ممکن بشود و بی اخلاقی ها شیرازه اجتماع را از بین ببرد.
از منظر اسلام هر قوم و آئینی ازدواجی مختص به خود دارد که محترم و مشروع است. و حتی درباره کسانی که با اعمالشان مستحق مجازات شده اند و احترام اموالشان از بین رفته است، کسی حق دست درازی به نوامیس آنها ندارد.
نکته ای که بسیار باید به آن توجه کرد، این است که این مطالب چه ربطی به اختلاف شیعه و سنی دارد؟ آیا با رسیدن به نتیجه روشن و یکسان در این گونه سوالات، نزاع شیعه و سنی پایان می یابد و اختلاف ها از بین می رود؟
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ[نساء/۵۹] اى كسانى كه ایمان آورده اید!
اولا باید بدانیم که با اتکا به عقل بشری نمی توان وجود جن را انکار کرد. چون عدم دیدن اجنه دلیل بر نبودن آنها نیست و کسانی که مساله جن را از خرافات می دانند، در واقع با ظاهری عاقلانه، بر خلاف عقل حکم می کنند و ندیدن را دلیل نبودن گرفته اند. بنابراین راه اثب
واژه معجزه به معنایی که ما از آن می فهمیم، در قرآن وجود ندارد. و مصادیقی که برای معجزه می شناسیم، در قرآن "آیت" خوانده شده اند. به عنوان نمونه در داستان حضرت موسی (ع) قرآن معجزات را به عنوان "آیت" معرفی کرده است:
در پاسخ به این سوال، توجه به چند مقدمه لازم است.
اولا منزه بودن اسلام از همه عیوب، صرف یک شعار نیست. بلکه در هر وادی ای می توان نظر اسلام را در کنار سایر نظرات ممکن قرار داد و با بحثی منطقی و استدلالی نشان داد که نظرات اسلام، بسیار عالی و بدون هیچ گونه عیب و نقص است.
شکی نیست که خواندن "من دون الله" جایز نیست و قرآن کسانی که "من دون الله" را می خوانند مذمت می کند.
از منظر قرآنی، تمام پیامبران الهی، برای یک هدف مبعوث شده اند و مومنان باید به تمام پیامبران ایمان آورند و فرقی بین آنها قائل نشوند: