سوال و جواب و شبهه
آيات مربوط به شفاعت را مى توان به سه دسته تقسيم نمود: ۱. آياتى كه شفاعت را نفى مى نمايد؛ مانند: «و اتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً و لا يقبل منها شفاعه و لايؤخذ منها عدل و لاهم ينصرون;(۱) يعنى: از آن روز بترسيد كه كسى به جاى كسى ديگر، مجازات نمى گردد;
چرا توقع داریم، خدا زندگی دنیایی را برایمان بدون رنج بسازد، در حالی که اتفاقا طبق سنت الهی، مقربان الهی، بهره بیشتری از بلاها دارند! و طبیعتا کسی که خدا را می بیند، نباید توقع زندگی دنیوی بدون رنج داشته باشد! پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرمایند: مؤم
۱-یکی از خصیصه های انسان، توان انتخاب و داشتن اختیار است. و انتخاب و اختیار بدون داشتن دو راهی بی معناست. نمی توان دست و پای کسی را بست و او را زندانی کرد، سپس به او گفت : مختاری هر جا که بخواهی بروی!!
اصل لعن کردن از آموزه های اسلام است که مکرر در قرآن آمده است: (أُولَٰئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ)[سورة آل عمران ۸۷] آنان جزایشان این است که لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگی بر آنهاست. و مومن بای
اولا اسلام نگفته زنان خانه نشین باشند، بلکه حضور زنان در محیط های مختلط را دارای تبعاتی می داند و می خواهد محیط های مختلط کم تر باشد.
انسان موجودی مختار است و می تواند مدام انتخاب کند. در هر گامی، دو راهی ای دارد که می تواند یکی را برگزیند. این چیزی است که همگان، آن را تجربه کرده اند. و حتی طفلی دو ساله هم، توان انتخاب را می فهمد. برای همین اگر او را از داغی چیزی بترسانیم، به آن نزدیک ن
در مقایسه ای که مطرح شده، دو طرف مقایسه علم و جهل نیستند. اگر قرار بود علم را با جهل مقایسه کنیم، شکی نبود که علم ارجح است و جهل اصلا مزیتی ندارد که بتوانیم آن را مثبت در نظر بگیریم.
گویی در این سوال فرض شده است که کافران و منکران خدا، چون خدا را نشناخته اند، پس به او کافر شده اند! در حالی که این فرض غلط است. و می توانیم یک دلیل مهم تر برای کفر و انکار خدا بیابیم. و اگر به آن دلیل نگاه کنیم، به راحتی متوجه می شویم که اکثر کفرها، ربطی
اولا نابود کردن بت، با پاره کردن قرآن قابل قیاس نیست. کسی که کفر می ورزد و هتاکی می کند، هیچ آسیبی به خدا نمی رساند. اگر بخواهیم تشبیهی واقعی بیابیم و شکستن بت را با مقابله با الله مقایسه کنیم، باید ماجرای هامان را ذکر کنیم که بیشتر طنزی جهت فضیحت آنها بو
اولا گویی در سوال فایده با اختراع و اکتشاف مساوی قلمداد شده است. و این ثمره فضای پوزیتیویستی است که علم را منحصر در علوم تجربی کرده و باقی مطالب را اصلا علم نمی داند! حال آنکه نقدهای بسیاری جدی بر این نوع تفکر وارد است.
معجزه در معنای اصطلاحی، عملی خارق العاده است که پیامبری برای نشان دادن ارتباط ویژه اش با خدا، آن را انجام می دهد در حالی که هیچ بشر با اتکا به قدرت های بشری نمی تواند آن را انجام دهد. حال آخرین پیامبر الهی مربوط به چهارده قرن قبل است. و ابزار ثبت بشر در آ
علیرغم تهدید انسان به جهنم، چگونه می توان مدعی آزادی و عدم جبر شد؟