سوال و جواب و شبهه
فلسفه این همه رنج و زحمت و مشکلات، که نوع بشر با آن گلاویز است، چیست؟ زلزله ها، سونامى ها، طوفانهاى کاترینا و ریتا، بیماریهاى سخت و صعب العلاج، صاعقه ها، و دیگر حوادث سخت که انسان را به رنج و زحمت مى اندازد، چه پیامى براى بشر دارد؟
حضرت علی (ع) می فرمایند: «اللَّهُمَّ بَلَى لَا یَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً أَوْ خَائِفاً مَغْمُوراً؛[۱] زمین هیچ گاه از حجتهاى خدا خالى نمى ماند، خواه آشكار و مشهور باشد یا بیمناك و مستور.»
خدای متعال انسان را خلق کرد و انسان موجود مختاری است که در میان فرشته خویی و سبقت گرفتن از آنها و بهیمه صفتی و گمراه تر شدن از آنهاست.
قبل از هر چیز بهتر است این اصل فکری و عقلی را مد نظر قرار دهیم که به دلیل مجهولات خویش، حقایقی که با دلیل روشن بیان شده اند، انکار نکنیم. و الا انسان به دلیل مجهولات بی شمارش، حتی مسلم ترین مسائل را انکار خواهد کرد.
ابتدا باید توجه کنیم که زندگی بشر چقدر است؟ زندگی ای محدود به حدود ۷۰ سال که پس از آن انسان به انتها می رسد و با پوسیدن بدن او همه چیز تمام می شود؟ یا اینکه انسان موجودی باقی در سرای ابدیت است و مرگ او چونان تولدش، انتقال از عالمی به عالم دیگر است.
مسئولیت انسان در مقابل هدایت و گمراهی افراد دیگر، همان مساله ای است که به "امر به معروف و نهی از منکر" معروف است و شکی در لزوم آن نیست. که قرآن آن را رمز فضیلت بهترین امت می شمارد:
گمراهی تنها متاثر از یک عامل نیست، بلکه عوامل مختلفی می توانند آن را به وجود آورند. که این عوامل را می توانیم در دو دسته جای دهیم. عوامل درونی – عوامل بیرونی
آنچه روشن است اینکه زندگی بشر در دنیا از سختی و رنج ها خالی نیست و خدای متعال نیز سوگند یاد کرده که زندگی انسان همراه سختی ها و رنج هاست:
افعال در دو دسته جای می گیرند. یک دسته از افعال هیچ نتیجه و ثمره منطقی ندارند و یک دسته از آنها نتیجه بخش و مفید هستند. که دسته اول را افعال عبث می گوییم و دسته دوم را کارهای حکیمانه می شماریم.
از یک منظر می توان به سوال فوق پاسخ مثبت داد و نمونه هایی یافت که حقیقتا اعتقاد خود را از دست داده اند. و از یک منظر می توان فرض مطرح در سوال را رد نمود و آن را غیر منطقی دانست.
از یک منظر می توان به سوال فوق پاسخ مثبت داد و نمونه هایی یافت که حقیقتا اعتقاد خود را از دست داده اند. و از یک منظر می توان فرض مطرح در سوال را رد نمود و آن را غیر منطقی دانست.
ما معتقدیم دین الهی یکی بیش نیست و حضرت موسی و عیسی و محمد (صلوات الله علیهم) همگی منادی یک دین بوده اند. و رمز اساسی ای که ما تبعیت از مسیحیت یا یهودیت را باطل می دانیم ....
بطور مسلّم خداوند منزه از جسم و جسمانيت است با اين وصف مراد از سميع و بصير بودن خداوند چيست؟
یکی از منابع چهارگانه فقه، عقل می باشد. و با توجه به استنباط فقه، از ادله عقلی، سخن گفتن از تعارض فقه با عقل خود مطلبی شایسته توجه است.
با دقت در پدیده های هستی که نشانه ای از آفریدگار هستند، صفاتی از خالق روشن می شود که آن صفات در ماده و انرژی وجود ندارند و به همین دلیل، ماده و انرژی نمی توانند خالق هستی باشند.
اولا: ایمان به خدای متعال باید همراه ایمان به عوالم غیب باشد:
آنچه روشن است اینکه عذاب اخروی از نظر زمانی معادل سالهای زندگی یک فرد گناهکار نیست و خدای متعال وعده خلود و جاودانگی عده ای را در جهنم داده است.
مطابق متون دینی، قطعا شرک و کفر، متاخر از توحید می باشد. و بیراهه ها تنها به دلیل سوء اختیار انسان و روی گردانی او از حق موجود، رونق گرفته اند.
اهل بیت(علیهم السلام) در مواضع متعدد فرموده اند که:«نَحْنُ أَهْلَ الْبَیْتِ لَا یُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ[۱] کسی با ما قابل مقایسه نیست.»
انسان در تمام عمر خود مشغول چنین کاری است و همه عاقلان این راه را می روند. کشاورز به جای آنکه یک گونی گندم خود را آرد کرده و نان بخورد و از آن لذت ببرد، آن یک گونی را زیر خاک می کند تا در فصل درو بتواند محصولی به دست آورد. تاجر به جای آنکه پول خود را صرف