انرژی و ماده هرگز از بین نمی روند، پس چرا نمی توانند خدا باشند؟

با دقت در پدیده های هستی که نشانه ای از آفریدگار هستند، صفاتی از خالق روشن می شود که آن صفات در ماده و انرژی وجود ندارند و به همین دلیل، ماده و انرژی نمی توانند خالق هستی باشند.

با دقت در پدیده های هستی که نشانه ای از آفریدگار هستند، صفاتی از خالق روشن می شود که آن صفات در ماده و انرژی وجود ندارند و به همین دلیل، ماده و انرژی نمی توانند خالق هستی باشند.

به عنوان نمونه، نظم درونی یک موجود یا نظمی که بین موجودات مختلف وجود دارد، دلیلی بر وجود شعور و درک در خالق هستی است. با اینکه قطعا ماده و انرژی شعوری ندارند که با آن بتوانند چنین موجوداتی خلق کنند.

امروز با پیشرفت علوم و شناخت بیشتر جهان، انسان ابعاد حیرت انگیزی از خلقت را کشف می کند که هیچ موجود عاقلی نمی تواند این همه عجائب و شگفتی را ناشی از عمل یک موجود بی شعور بداند. آیا انسان می تواند با دیدن یک یخچال فریزر، شیک و مجهز، احتمال دهد که روزی بر حسب اتفاق چند سنگ به هم خورده اند و در اثر این برخورد، این دستگاه ایجاد شده است؟ این در حالی است که ارتباط دادن خلقت عظیم هستی به ماده و انرژی، به مراتب ابلهانه تر از احتمالی است که درباره یخچال فریزر مطرح شد.

این در حالی است که همین قانون بقای ماده و انرژی بر مخلوق بودن آن دو اشاره می کند. چرا که تغییر دائمی و تبدیل ماده و انرژی، خود نشانه ای از مقهور بودن و حادث بودن آنهاست. و هر امر مقهور و حادثی خود محتاج خالقی قاهر است.

افزودن دیدگاه جدید