نامه دوم به دکتر احمدی نژاد در رابطه با سه برابر نمودن یارانه ها
بسمالله الرحمن الرحیم: با عرض سلام خدمت دکتر احمدینژاد، در سخنرانی در بجنورد فرمودید: میتوان یارانهها را به سه برابر افزایش داد، لذا نکاتی را یادآور میشویم تقریباً زمانی که قیمت دلار هزار تومان بود شما اقدام به پرداخت یارانه نمودید و هماکنون دلار به 9 هزار تومان رسیده یعنی از طرفی سوبسید اجناس حذفشده و از طرفی با افزایش دلار و ثابت ماندن یارانه در حقیقت یارانه را هم حذف کردید یعنی 45 هزار تومان زمان پرداخت یارانه که معادل 45 دلار بوده هماکنون 5 دلار است که اگر بخواهیم با چشمپوشی هم نگاه نماییم باید بگوییم هماکنون 5 هزار تومان یارانه به مردم داده میشود و اگر بخواهیم به نسبت سال اول یارانهها نگاه کنیم هماکنون اگر مبلغ 409 هزار تومان یارانه پرداخت نمایند معادل یارانهای است که در شروع پرداخت یارانهها پرداخت مینمودند و البته شما حساب نمایید زمانی که دلار 20 هزار تومان شود در حقیقت یارانهی 45 هزار تومان 2 هزار تومان میباشد و روند دو برابر شدن دلار و سقوط دائمی ریال در هر سه سال یکبار میباشد، آیا این بود توزیع عادلانه؟ حال بازهم در این شرایط از بالا بردن یارانه سخن میگویید، درحالیکه ما میدانیم یارانهی بیشتر مساوی تورم بیشتر، البته مطمئناً نیت شما خیرخواهی بوده و هست اما نیت بدون تدبیر به خرابی میانجامد، مشکلات امروز جامعهی ما از قبیل خشکسالی و ریزگردها و مشکلات کلانشهرها و خالی شدن روستاها و مشکلات بانکداری ربوی مشکلاتی نیست که امروز برای این ملت ایجادشده باشد بلکه تمامی دولتها و کارگزاران نظام باید جوابگو باشند اما از شما که فردی متعهد هستید سؤال مینماییم برای خشکسالی و آبرسانی چهکار اساسی انجام دادید؟ سؤال ما بهخصوص در رابطه با آب و خشکسالی است و دلیل آن این است که اگر خشکسالی برطرف شود بهصورت اتوماتیک مابقی امور طبق روال عادی خود به نتیجه خواهد رسید مانند ایجاد شغل و کنترل تورم و فقرزدایی و بالا بردن سبد درآمد خانوارها و ... و اگر رئیسجمهوری هزاران کار انجام دهد ولی به این مسئله توجه نداشته باشد درنهایت نتیجهی چندانی نخواهد داشت و به عقیدهی بنده شما ازجمله رؤسای جمهوری بودید که همه کار انجام دادید الا مسئلهی آبرسانی که اگر شما حتی یک دوره از ریاست خود را با تمام توان برای آبرسانی قرار داده بودید هم در ریاست خود موفقتر بودید و هم تأثیر به سزایی در آیندهی ایرانیان گذاشته بودید، پس به عقیدهی بنده بااینکه در طول تاریخ ایران شما یکی از فعالترین افراد بودهاید اما میتوان گفت که بهترین بهره را از زمانی که در اختیار داشتید نبردید و این به دلیل ضعف در مبانی اندیشه میباشد و این اشکالِ در عمل و اندیشه نهتنها به شما بلکه بهتمامی مجریان برمیگردد الا اینکه دلیل موجهی داشته باشند، سؤال این است: چگونه از وظیفهی اول و اساسی خود غافل بوده و مسئلهی آب را برطرف نکردهاند که امروز در چنین خطر و گرفتاری عظیمی دچار باشیم، شاید بگویید ما در کنار مسئلهی آب هزاران مسئلهی دیگر نیز داشتیم مانند ایجاد شغل، مسکن راهسازی و ... درحالیکه ما در کتاب خود اثبات نمودهایم تمامی این امور زمانی معنی دارد که مشکل آب برطرف شده باشد و درصورتیکه این مشکل به حالت خود باقی باشد تمامی زحمات دیگر ذبح میشود، بدون برطرف نمودن خشکسالی هیچ مشکلی مرتفع نمیشود و اولین شرط برطرف شدن بحرانها برطرف نمودن خشکسالی میباشد، شما طرح بازسازی خانههای روستایی را عملی نمودید ولی امروز به علت بیآبی روستاها در حال تخلیه شدن است، طرح بنگاههای زودبازده را عملی نمودید ولی امروز صنایع ما به علت بیآبی در حال تعطیل شدن است، برق قطع میشود چون مسئلهی آب را برطرف نکردید، باغها در حال سوختن است و به علت نبود آب کشاورزی ما ذبحشده پس هر کاری که برای روستاییان انجام شد همه در حال نابودی است زیرا آب وجود ندارد تا جایی که روستایی به شهر میرود و مشغول امور خدماتی میشود و از طرفی مجبوریم برای تأمین غذای خود با روسیه وارد مذاکره شویم، پس چون آب به روستاها نرساندید روستاها تخلیه و ویران شد و از طرفی شهرها هم به علت ازدحام جمعیت در حال ویرانی است، دریکی از سخنرانیهای شما شنیدم میفرمودید: میگویند خشکسالی و میگویند آب نداریم ... و اصل جریان خشکسالی را منکر شدید و این ادعای شما ما را بهتزده کرد که چگونه شما در این زمان که همه به خشکسالی پی بردهاند منکر اصل خشکسالی شدهاید؟ از طرفی شما برای ایجاد شغل به بحث ساختوساز نظری ویژه دارید و ساختوساز را لوکوموتیو جامعه میدانید که مانند یک قطار موتور محرک جامعه است و لذا روی به مسکن مهر آوردید درحالیکه اگر با تمام قدرتی که برای مسکن مهر قراردادید تمامی آن توان را برای مبارزه با خشکسالی قرار داده بودید شما از همان ابتدا بزرگترین پروژهی سازهای تاریخ بشریت را رقم میزدید که از ابتدا شغلهای زیادی ایجاد کرده بودید و این شغل ازجمله شغلهای پایه محسوب میگردید که خود آن میتوانست میلیونها شغل دیگر را پدید آورد و تمامی زمینهای ما را به استعداد بهرهبرداری برساند و زمینهی آبادی و سبزهزار شدن تمامی زمینهای ما را فراهم آورد و در ادامه بینهایت ثمره برای ملت داشته باشند و با یک حرکت مبنایی زمینهی زیادشدن درآمد مردم را پدید میاوردید و در ادامه مردم بدون احتیاج به وام مسکن قابلیت خانهدار شدن هم پیدا میکردند ولی شما برای مردم شغل ایجاد نکردید بلکه به مردم خانهی کوچکِ آپارتمانیِ وامدار دادید و یارانه پرداخت نمودید و زمانی که تورم ایجاد شد یارانه تقریباً بیارزش شد و زمانی که شغل نبود مخارجی برای معاش وجود نداشت و طلاق زیاد شد و ... درحالیکه اگر آبرسانی کرده بودید تمامی این امور معکوس میگردید، آبرسانی = ایجاد شغل = درآمد = بینیازی از سوبسید و یارانه = قدرت خرید خانه = بالا رفتن سطح معاش مردم = کم شدن اختلاف طبقاتی = بینهایت فایده، چراکه قرآن میفرماید و جعلنا من الماء کل شیء حیّ اما ضعف در جهانبینی و بیتوجهی به مسئلهی آب و خشکسالی و اول شرط توسعه و رفاه باعث شد بجای برطرف کردن خشکسالی تمامی دولتها آب را در کنار بقیهی امور ببینند درحالیکه آب زیربنا میباشد، در حقیقت شما زحمت کشیدید ولی به مردم ماهیگیری یاد ندادید بلکه ماهی به مردم دادید و زمانی که نبودید دیگر از ماهی خبری نبود، حال بازهم به مردم وعدهی یارانه سه برابری را میدهید. شیخ علی بهرامی نیکو – قم المقدسه – 97.4.30
افزودن دیدگاه جدید