مظلومه ی شهیده: هر كس اهل مدینه را بترساند، لعنت خدا و فرشتگان و مردم بر او باد.
برادر سُنّى! من سخن تو را خواندم، سعى كردم زود در مورد آن قضاوت نكنم. به من یاد داده اند كه سخن هاى مختلف را بشنوم و بهترین آن را انتخاب كنم، من عهد كردم كه هرگز با تعصّب با سخن تو برخورد نكنم.
راستش را بخواهى اوّل خیال مى كردم كه تو مى خواهى با دروغگویى، مبارزه كنى، تا اینجا با تو موافق هستم و خوشحالم كه تو آرمانى چنین زیبا داشته باشى! آرى! هیچ چیز براى یك جامعه بدتر از دروغ نیست. تو گفتى كه بعد وفات پیامبر، همه چیز در صلح و صفا بوده است، براى فاطمه(س) هیچ حادثه اى روى نداده است و كسى به خانه او هجوم نبرده است.
اكنون از تو مى پرسم چرا شش نفر از دانشمندان بزرگ شما به ماجراى هجوم به خانه فاطمه(س) اشاره كرده اند؟
من نام آن ها را بار دیگر ذكر مى كنم و سال وفات آن ها را مى گویم تا بدانى به بیش از هزار سال قبل باز مى گردد:
1. استاد ابن ابى شَیبه، وفات 239 هجرى.
2. استاد دِینَوَرى، وفات 276 هجرى.
3. علامه بَلاذُرى وفات 270 هجرى.
4. استاد طَبرى، وفات 310 هجرى.
5. استاد قُرطُبى (ابن عبدربّه)، وفات 328 هجرى.
6. علامه اندُلسى (ابن عبدالبُر)، وفات 463 هجرى.
این شش نفر كدامشان از علماى شیعه هستند؟ تو مى دانى كه این شش نفر از بزرگ ترین دانشمندان اهل سنّت هستند، پس چرا تو مى خواستى این واقعیّت را پنهان كنى؟ چرا؟
اگر بگویى كه من این كتاب ها را نخوانده ام، من به تو مى گویم: چگونه به خود جرأت دادى كه قبل از مطالعه و تحقیق، نظر بدهى؟ اگر تو این كتاب ها را خوانده اى، پس چرا این ماجرا را افسانه مى دانى؟
* * *
برادر سُنّى! شاید در جواب من بگویى: عُمَر شعله آتش در دست گرفت، ولى او فقط مى خواست تهدید كند، حرف عُمَر این بود: «اگر مخالفان از خانه فاطمه خارج نشوند، آن خانه را آتش خواهم زد»، این فقط یك تهدید و ترساندن بود.
ولى من از تو یك سؤالى دارم: آیا این تهدید، باعث ترس و اضطراب فاطمه شد یا نه؟
وقتى عُمَر تهدید كرد كه خانه فاطمه(س) را در آتش مى سوزاند، در آن خانه، على، فاطمه، حسن، حسین، زینب(ع) بودند.
تو مى گویى عُمَر فقط تهدید كرد، او فقط ترساند. اكنون حدیث پیامبر را گوش كن! پیامبر فرمود:
«هر كس اهل مدینه را بترساند، لعنت خدا و فرشتگان و مردم بر او باد. خدا در روز قیامت هیچ عملى را از او قبول نمى كند».[1]
آرى! كسى كه اهل مدینه را بترساند، لعنت خدا بر اوست، فرشتگان او را لعنت مى كنند.
اكنون بگو بدانم آیا على، فاطمه، حسن و حسین و زینب(ع)، اهل مدینه نبودند؟ این حدیث را دانشمندان اهل سنّت نقل كرده اند، احمدبن حنبل كه رئیس مذهب حنبلى است، در كتاب خود این حدیث را ذكر كرده است.
من در اینجا نام 5 دانشمند شما را ذكر مى كنم این حدیث را ذكر كرده اند:
1. استاد ابن حَنبَل (در كتاب مسند ابن حنبل ج 4 ص 55).
2. استاد هَیثَمى (در كتاب مجمع الزوائد ج 3 ص 306).
3. استاد ابن حَجَر (در كتاب فتح البارى ج 4 ص 81).
4. استاد طَبرانى (در كتاب المعجم الكبیر ج 7 ص 143).
5. استاد سَیُوطى (در كتاب الجامع الصغیر ج 2 ص 557).
اكنون از تو مى خواهم تا كتاب «صحیح مسلم» را باز كنى! این كتاب، یكى از معتبرترین كتاب هاى شما مى باشد. لطفاً صفحه 1007 آن را برایم بخوان!
پیامبر فرمود:
«هر كس قصد بدى نسبت به مردم مدینه داشته باشد، خداوند او را در آتش ذوب مى كند».[2]
آرى! عذاب جهنّم، سزاى كسى است كه قصد بدى به مردم مدینه بنماید و بخواهد مردم مدینه را آزار دهد. این سخن پیامبر است و در یكى از بهترین كتاب هاى شما آمده است. تو نمى توانى این حدیث را انكار كنى.
از تو مى پرسم: «قصد بد» چیست؟
اگر من آتش در دست بگیرم و به درِ خانه اى از خانه هاى مدینه بیایم و اهل آن خانه را تهدید به سوزاندن كنم، آیا این همان قصد بد نیست؟
تو قبول كردى كه عُمَر آتش در دست گرفت و فاطمه را تهدید كرد، خوب، این دیگر همان قصد بد به مردم مدینه است.
آیا مى توان گفت كه سزاى قصد بد به مردم مدینه، آتش جهنّم باشد، امّا قصد بد به فاطمه(ع) بدون اشكال باشد!!
* * *
اهل سنّت همیشه به ما شیعیان مى گفتند: مردم ابوبكر را به عنوان خلیفه انتخاب كردند، مردم حق دارند رهبر خود را خودشان انتخاب كنند، این همان دموكراسى است. بعد از وفات پیامبر، مسلمانان جمع شدند و با ابوبكر بیعت كردند.
من بارها و بارها این سخن را شنیده ام، امّا امروز شنیدم كه تو مى گویى عُمَر فاطمه(س) را تهدید كرد كه اگر اهل خانه فاطمه(س)، با ابوبكر بیعت نكنند، خانه در آتش خواهد سوخت.
اكنون از تو سؤال مى كنم: این چه دموكراسى بوده است كه رهبر با تهدید و زور و خشنونت انتخاب مى شود، نه با رأى مردم!
دموكراسى یعنى این كه همه حقّ انتخاب داشته باشند، هر كس موافق باشد، رأى بدهد، هر كس مخالف باشد، بتواند رأى ندهد!
مگر جرم على و فاطمه (ع) چه بود؟ آن ها نمى خواستند به ابوبكر رأى بدهند. چرا عُمَر آن ها را تهدید كرد كه اگر با ابوبكر بیعت نكنند، خانه آن ها را آتش بزند؟
برادر سُنّى! من از تو خیلى تشكّر مى كنم، زیرا تو باعث شدى تا به افسانه اى بزرگ پى برم! این افسانه مى گوید كه ابوبكر با دموكراسى به خلافت رسید، امّا امروز فهمیدم كه او با زور و تهدید و خشونت به خلافت رسید.
اكنون مى فهمم چرا عدّه اى با نام و یاد فاطمه (س) مخالف هستند، فریاد اعتراض فاطمه، رسواگر دروغ بزرگ تاریخ است، من امروز خیلى چیزها را فهمیدم.
افزودن دیدگاه جدید