شرح حال مختصر از ابن تیمیه

 

برخی از عقاید ابن تیمیه:

1. احادیث مربوط به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه واله وسلم را مجعول می‌دانست!

 

2. احادیثی که بر فرود آمدن خداوند بر آسمان دنیا دلالت می‌نمود، تصدیق می‌کرد، هم‌چنین معتقد بود که خداوند روز قیامت می‌آید و ظاهر می‌شود.!

 

3. ظواهر آیات را که درباره‌ی صفات خداوند است بر همان ظاهر الفاظ تفسیر می‌کرد و الفاظی مانند: «وجاء ربک...» را به معنای آمدن خداوند بدون هیچ نوع تفسیر و تأویلی حمل می‌نمود؛ مثلاً معتقد بود که خداوند بر عرش که بالای آسمان‌هاست تکیه زده و گاهی به آسمان دنیا نازل می‌شود و سپس به عرش باز می‌گردد.

اعتقاد داشت که خداوند دارای اعضا و جوارحی از قبیل: چشم و دست و پاست با این تفاوت که شبیه اعضا و جوارح بشر نیست.

 

4. درباره‌ی جسم بودن خداوند کلمات صریحی از او نقل شده است؛ از جمله آن‌چه را ابن بطوطه و ابن حجر عسقلانی نقل نموده‌اند که ابن تیمیه در حالی که بر منبر بود، گفت:

خداوند از آسمان دنیا پایین می‌آید، آن‌گونه که من از این منبر پایین می‌آیم. (ابن بطوطه، رحله، ص 95و الدرر الکامنه ج1 ص 154)

 

ابوحیان در تفسیر البحر المحیط نقل کرده است که در کتاب العرش که تألیف ابن تیمیه است، چنین خواندم: ان الله یجلس علی الکرسی.....خداوند بر کرسی نشسته در حالی که مکانی را خالی نموده و رسول خدا نیز با او نشسته است! (کشف الظنون ج2 ص 1438)

 

و یا آن که گفته: بالا بردن دست‌ها در حال دعا دلیل بر آن است که خداوند در جهت بالاست! (الحمویه الکبری ص66 شرح حدیث النزول ص59 وشواهد الحق ص 130)

و نظایر این سخنان از کلماتی که بر جسمانیت خداوند دلالت دارد.

 

این اعتقاد بر خلاف عقل و اعتقاد همه‌ی مسلمانان و برخلاف صریح قرآن است که فرمود: لیس کمثله شیء... مانند خداوند چیزی نیست و به وضوح بر نفی جسمیت خداوند دلالت دارد.

 

به سبب همین افکار و اندیشه‌های فاسد و گمراه کننده، علمای اسلام او را تکفیر و به ارتداد او حکم کردند. به دنبال فتوای علما وی را دستگیر و روانه‌ی زندانی در مصر کردند. چند بار او را از زندان خارج کردند و پس از ارشاد و بحث و مباحثه به او پیشنهاد توبه و دست برداشتن از این عقاید باطل و افکار فاسد نمودند، ولی نپذیرفت و توبه نکرد. وهم‌چنان بر عقاید خویش اصرار ورزید تا اینکه مجدداً در دمشق زندانی شد و سرانجام در سال 728 در زندان دمشق جان سپرد.

 

غائله‌ی ابن تیمیه با مرگ او پایان یافت و شاگردش ابن قیم گرچه به ترویج افکار استاد خود پرداخت، آثاری از افکار و آرای استاد را به جای نگذاشت ولی بعد‌ها که محمد بن عبدالوهاب تحت تأثیر افکار ابن تیمیه قرار گرفت، عقاید ابن تیمیه زنده شد و پس از سال‌ها با شروع دعوت محمد بن عبدالوهاب فرقه‌ای به نام وهابیه پدید آمد. این فرقه پیرو محمد بن عبدالوهاب‌اند و به همین جهت هم «وهابیه» نامیده شده‌اند، ولی ریشه و اصل آن افکار و عقاید ابن تیمیه است. پس از حدود پنج قرن یعنی در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم محمدبن عبدالوهاب اندیشه‌های ابن تیمیه را به استثنای مسئله‌ی جسمیت خداوند زنده کرد.

 

منابع:

1. قرآن کریم سوره‌های:فجرآیه22-شوری آیه11

2. ابن بطوطه،رحله،ص 95و الدرر الکامنه ج1 ص 154

3. الحمویه الکبری ص66 شرح حدیث النزول ص59 وشواهد الحق ص 130

4. کشف الظنون ج2 ص 1438

5. تبیین باورهای شیعی 20-22

افزودن دیدگاه جدید