قطره ی 88 از کتاب هزار و یک قطره در رفع خشکسالی ایران از طریق غیرعادی– هشدار سه کارشناس در مورد بحران آب/ دکتر محمدحسین پاپلی یزدی(مافیای آب)/ محمد درویش (کدورت ایرانی با ایرانی بر سر انتقال آب)/ عیسی کلانتری (بحران آب)
بسمالله الرحمن الرحیم: قطره ی 88 از کتاب هزار و یک قطره در رفع خشکسالی ایران از طریق غیرعادی– هشدار سه کارشناس در مورد بحران آب
به عقیده ما ایران و جهان وارد خشکسالی عظیم و وحشتناکی گردیده است لذا از وزیر محترم نیرو تقاضا داریم: طرحهای خود را برای عموم ارائه دهند تا با کمک هم بتوانیم از این بلای خانمانسوز نجات پیدا کنیم، اگر هم طرح و برنامهای ندارند با شجاعت تمام اعلام نمایند، لازم به ذکر است تمامی لحظات برای ما ارزشمند بوده و هر آنقدر که دیرتر برای برونرفت از این بحران تلاش نماییم بلای بیشتری به ما میرسد، اگر امروز تلاش ننماییم آیندگان در مورد ما بد قضاوتی خواهند نمود و ما را نمیبخشند هیچ، بلکه لعن و نفرین آیندگان را نیز برای ما به ارمغان خواهد داشت؛ اکتفا نمودن به آبهای زیرزمینی و عدم تولید آب به معنای هلاکت و دزدی از نسل آینده و خراب نمودن دستاوردهای گذشته و حال و آینده میباشد، که متأسفانه ما به این سمت در حال حرکتیم.
1 نشست نمایش مستند مادر کشی دیماه ۱۳۹۴، دانشگاه فردوسی مشهد دکتر محمدحسین پاپلی یزدی، استاد دانشگاه: (مافیای آب)
دوستان یا نمیدانند یا نمیخواهند، مدتها مسئولین، کسانی که درباره آب حرف میزنند به اصل قضیه و به اسرار مگوی آب و پشت پرده آب بحث کنند. ۳۰ سال تمام، فقط ۳ درصد بودجه وزارت نیرو درباره آب زیرزمینی بوده که میگویید ۷۰۰ هزار چاه هست و دشتها خشک شد و ...، برای اینکه توی آب زیرزمینی، شرکتهای گردن کلفت مشاور، نمیتوانستند بروند طرحهای میلیاردی بگیرند! آنجا پول نبوده! ۹۷ درصد پولِ آب رفته توی آبهای سطحی. رفتند که سد بسازند چون میلیاردها پول هست، رفتند شبکه بزنند چون میلیاردها پول هست! صنایع بسیار بزرگی پشت آن چرخیده! یک مافیای بسیار پیچیده حول محور اقتصاد آب در ایران تشکیلشده، این قدر این مافیا پیچیده شده، مثل ماهی که توی آب هست و شنا میکند و مثل ما که توی هوا هستیم و معنی هوا را نمیفهمیم، بنده و دکتر داوری و علیزاده و ... معنی آن مافیا را نمیفهمیم چون داخلش نیستیم، بازیچه آنها هستیم! باید افشا کنیم بگوییم سرطان وجود دارد، تو سرطان داری، این سرطانش دزدی و مافیا و قاچاق و پول درآوردن شرکتهای عظیم هست پشت آب، همان معاون وزیر، من که این حرف را میگویم، راهم نمیدهد بروم توی اتاقش، آن آقایی که شرکت گردن کلفت دارد و صدها میلیارد تومان، بلکه هزاران میلیارد تومان توی آب سود برده، برای استقبالش تا پایین آسانسور میآید! الآن چه کسانی دنبال این هستند که آب از تاجیکستان بیاورند؟ ۲۷ تا نماینده مجلس هستند! شما نماینده مردم و قانونگذار هستید یا تاجر آب؟ هیچکس نیست به آنها بگوید! همه میخواهند خودشان را بچسبانند به آنها که یک پولی هم گیرشان بیاید. شجاعت هم لازمه که بگوید آقای وزیر نیرو! توی این آب دارد میلیاردها دزدی میشود! لااقل عقده دل من استاد که حل میشود. لااقل من میتوانم بگویم که دیگر نادان نیستم! همش میگوییم تقصیر مردم هست، فرهنگ مردم را باید درست کنیم، فرهنگ این دزدهای گردن کلفتی که بالا نشستهاند باید درست بشود! اصلاً مدیران میانی جرئتش را ندارند، خدا شاهد هست اگر یک مدیر میانی، مدیر میانی یعنی در حد مدیرعامل شرکت آب، در حد مدیرعامل آبفا، بخواهد پا توی کفش آن مافیا کند، صبح او را عزل میکنند. مافیای آب پولش از کجا میآید؟ از مصرف میآید، نه از کاهش مصرف! آب سد دوستی که میآید به مشهد، متری چند تمام میشود؟ ۳۸۰۰ تومان. متری چند به مردم میفروشید؟ ۱۲۰ تومان، اصلاً بگوییم ۵۰۰ تومان، ۳۳۰۰ تومان دارید یارانه میدهید به آن مافیای گردن کلفت! متری ۳۸ ریال حاضر نیستند برای فرهنگسازی کاهش مصرف بدهند، چون اگر کاهش مصرف پیدا بشود، به ایشان ضرر میرسد.
2 محمد درویش مدیرکل دفتر آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیطزیست: (کدورت ایرانی با ایرانی بر سر انتقال آب)
در صورت تداوم غلبه تفکر سازهای در مدیریت آب، یعنی تفکری که منجر به سدسازی مداوم و اجرای طرحهای انتقال آب بین حوزهای میشود، بیم آن می رود که جنگ آب در ایران شدت پیدا کند. اکنون نشانههایی از کدورت میان خوزستانیها و اصفهانیها بروز کرده و هموطنان خوزستانی به شدت به تعدد طرحهای انتقال آب بین حوزهای و سدسازیها اعتراض دارند. همچنین اینگونه اختلافات میان هموطنان ما در منطقه سامان در سر شاخههای کوهرنگ با کاشانیها وجود دارد که به شدت درباره تونل گلاب ۱ و ۲ اعتراض دارند. بختیاریها نیز درباره طرح بهشتآباد با اصفهانیها اختلاف دارند و مردم منطقه ناقان با بروجنیها درباره طرح انتقال آب سبز کوه مشکلدارند. همچنین مردم الیگودرز با مردم قم درباره حقابه به شدت مشکلدارند و مردم منطقه تالوار هم اعتراضاتی به دلیل سدی که قرار است در زنجان افتتاح شود و هنوز افتتاح نشده دارند. همچنین مردم منطقه میناب در هرمزگان به شدت نسبت به احداث سد استقلال معترض هستند و معتقدند حقابه تالاب جلگه حاصلخیز میناب برای نیازهای صنعت و شرب به بندرعباس انتقال پیدا کرده است. در منطقه ورزنه همین مشکل را مردم شرق اصفهان با یزدیها دارند و مردم زرین گل در علیآباد کتول نیز با مردم شاهرود و سمنان درباره طرح انتقال آب مشکلدارند. لذا دولت باید به جای غلبه این تفکر در مدیریت آب کشور و برهم زدن تراز آبی حوزههای آبخیز کشور که منجر به بروز کدورتهایی میان مردم میشود که حتی اگر مشکل آب حل شود، ممکن است این کدورتها تا چند نسل باقی بماند، از روشهای جایگزین و کم خطرتر استفاده کند. لذا اکنون جنگ آب در کشور وجود دارد اما میتوان آن را در مرحله کنونی مهار کرد و اجازه نداد شدت پیدا کند. لذا قبل از آنکه این منازعات شدت یابد تا وزارت کشور ناچار شود وارد عرصه شود، بهتر است وزارت نیرو این بحران را حل و فصل کند. ما در منطقه سبلان که دیگر نباید با کمبود آب روبرو باشیم؛ درحالیکه اکنون در منطقه آبیبیگلو با نشست زمین روبرو هستیم. یا به طور مثال چرا در منطقه چهارمحال بختیاری که ۱۰ درصد آب های سطحی ایران از این منطقه سرچشمه میگیرد باید ۶۰ روستا بدون آب بمانند؟! مجموع آب شربی که ۷۸ میلیون ایرانی برای یک سال نیاز دارند ۸ میلیارد مترمکعب است. این رقم را مقایسه کنید با ۱۰ میلیارد مترمکعب که کشورهای حوزه خلیجفارس فقط از طریق آبشیرینکنها تأمین میکنند درحالیکه مجموع جمعیت کشورهای حوزه جنوبی خلیجفارس نصف جمعیت ایران هم نمیشود. من یک لابی و مافیای قدرتمند در بخش آب وجود دارد که فقط ۱۰۰ هزار نفر کارشناس ارشد و دکترا در این مافیا و شرکتهای اقماری وابسته به وزارت نیرو حقوق میگیرند و تداوم حیات اینها به طرحهای انتقال آب بین حوزهای و سدسازی است و به هیچوجه حاضر نیستند روش خود را تغییر دهند. اکنون حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان در این حوزه هزینه شده و برای تکمیل طرحهای نیمهتمام نیازمند ۱۵۰ هزار میلیارد تومان دیگر هستند و این واقعاً وسوسه برانگیز است. لذا علت مسئله منافع اقتصادی ماجرا است که اجازه نمیدهد بخشهای دیگر، متوازن با آموزههای توسعه پایدار در کشور رشد کنند و شاید شکلگیری برخی بحرانها باعث شود آدرسهای اشتباهی که داده میشود تصحیح شود. ما اکنون با بحران جدی تری در کشور روبرو هستیم و آن بحران از دست رفتن خاک ایران است که حتی مهم تر از بحران آب میباشد. اگر این خاک که برای تولید یک سانتیمتر آن بین ۴۰۰ تا ۸۰۰ سال زمان لازم است از دست برود به هیچوجه قابل جبران نیست. اکنون در خوشبینانهترین حالت سالانه دو میلیارد تُن خاک ایران در اثر فرسایش از بین می رود و با توجه به اینکه ارزش هر تُن خاک ۲۸ دلار است یعنی سالانه ایرانیان ۵۶ میلیارد دلار از دست میدهند که حداقل ۲ برابر ارزش صادرات نفت ایران است و هیچ کس متوجه این خطر نیست. اینها همه در حالی است که سال گذشته رهبر انقلاب در سخنرانی ۱۷ اسفند خود عنوان کردند بحران خاک به مراتب جدی تر از بحران آب است و باید برای بحران خاک فکری کرد. در یک برآورد خوشبینانه دست کم ۸۰ درصد بحران آب در ایران ناشی از مدیریت نامتوازن با توانمندیهای اکولوژیکی سرزمین ایران است و تنها ۲۰ درصد آن ناشی از تنگناهای اقلیمی و خشکسالی است.
3 سخنان عیسی کلانتری (رئیس سازمان محیطزیست) (بحران آب):
بحران آب در ایران هنوز برای بسیاری از اقشار جامعه به یک باور تبدیل نشده است؛ چرا که به باور انبوهی از مردم، این سرزمین همیشه با مشکل کم آبی دستوپنجه نرم کرده و حالا هم وضع بحرانی نیست! همین نگاه تا چندی پیش در بدنه مدیریتی کشور هم دیده میشد و کسی باور نداشت که مشکلداریم. بحث گسترده کردن جمعیت تازه و بیشتر ایرانی در عرصههای خاکی ایران هم یکی از همین استدلالها بود که در دورههای اخیر مطرح میشد. در سالهای گذشته وزارت نیرو جرئت اعتراف به واقعیت را نداشت؛ اما حالا بحران خشکسالی به اندازهای رسیده که مسئولان متوجه قهقرای کشور شدهاند، زیرا در حال حاضر ٧٠درصد جمعیت کشور با سرانه زیر ٩٠٠ مترمکعب آب در سال زندگی میکنند و این از نظر استانداردهای جهانی یعنی رخداد فاجعه بزرگ. ایران با بهرهبرداری از ٩٧درصد آبهای سطحی خود عملاً تمام رودخانههای خود را خشک کرده است و دیگر آبی در طبیعت باقی نمانده است. این موضوع به معنای آن است که اگر به همین وضع ادامه دهیم حدود ٧٠درصد ایرانیان یعنی جمعیتی معادل ٥٠میلیون نفر برای زنده ماندن ناچار به مهاجرت از کشور هستند. مسئولان دولتی تا امروز باور نداشتند که کشور دارد رو به قهقرا میرود و حالا متوجه این موضوع شدهاند که کمی دیر است؛ مطابق با استانداردهای جهانی درصد بهرهبرداری از آبهای سطحی نباید بیشتر از ٤٠درصد باشد. این در حالی است که بیشتر کشورهای پیشرفته حد ایدهآل بهرهبرداری برای حفظ منابع آبی خود را لحاظ کردهاند که حداکثر ٢٥درصد برداشت است. تنها دو کشور در جهان وجود دارد که با بهرهبرداری بیرویه از منابع آبهای سطحی در معرض بحران جدی قرارگرفتهاند و آن دو کشور ایران و مصر است. این در شرایطی است که میزان بهرهبرداری از آبهای سطحی در مصر به ٤٦درصد و در ایران با اختلاف فاحش به ٩٧درصد رسیده است. برای اینکه عمق فاجعه را بهتر متوجه شوید عملکرد برخی از کشورهای جهان را در بهرهبرداری از آبهای سطحی سرزمینشان مرور میکنیم: ژاپن ١٩درصد، آمریکا ٢١درصد، چین ٢٩درصد، هند ٣٣درصد و در کشوری مانند اسپانیا که از لحاظ اقلیم و ویژگیهای جغرافیایی به ایران شباهت دارد تنها ٢٥درصد. این موضوع به آن معنی است که حتی در صورت بارش ایدهآل و نفوذ آب به زیرزمین، جایی برای ذخیره آن وجود ندارد، در نتیجه آب در سطح خاک جاریشده و تبخیر میشود. این موضوع شورتر شدن خاک و از دست رفتن حاصلخیزی آن را به دنبال داشته است. در حال حاضر وضع آبی برخی از شهرهای ایران به سطحی رسیده است که آن شهرها از نظر تعاریف علمی و استانداردهای جهانی به «شهر مرده» تعبیر میشوند. به عنوان مثال در حال حاضر شاهرود و نیشابور از نظر هیدرولوژی شهر مرده به حساب میآیند و بخش عمدهای از شهرستان رفسنجان نیز شهر مرده تلقی میشود. مطابق برآوردهای علمی، منابع کشش تأمین نیازهای جمعیت فعلی ایران را ندارد و در آینده نه چندان دور حدود ٧٠درصد جمعیت ایران باید از کشور مهاجرت کنند اما با وضع دیپلماسی خارجی ایران، کدام کشورها حاضرند ٤٠ تا ٥٠میلیون ایرانی را اسکان دهند؟! در حال حاضر در جزیره ماندیل هند ادامه سکونت غیرممکن شده است و این جزیره گاه و بیگاه به زیر آب میرود. این در شرایطی است که ماندیل تنها ٣٠٠هزار نفر جمعیت دارد اما دولت هند برای انتقال این جمعیت دچار دردسر شده است. ما چگونه میخواهیم برای اسکان قریب به ٥٠میلیون نفر ایرانی چارهاندیشی کنیم؟ خود بنده در زمان ریاستجمهوری آقای خاتمی به خانم دکتر ابتکار شخصاً نامه نوشتم و گفتم واقعاً آب نیست و از لحاظ منابع آبی داریم رو به بحران میرویم. ایشان بیتوجه شد و گفت چنین چیزی نیست! سازمان محیطزیست در ایران تا امروز یک سازمان مرده و تشریفاتی بوده است. همین الآن آقایان هنوز دارند درباره خودکفایی در محصولات کشاورزی صحبت میکنند. برای نوشتن برنامه ششم دوباره موضوع خودکفایی را به میان کشیدند که من برگشتم به آقای نوبخت گفتم تو را به دین و ایمانت بگو این مزخرفات را کنار بریزند. با این منابع آبی موجود و در صورت استفاده از مدرنترین تکنولوژیهای صنعتی و در صورت فرض محال رسیدن به بهرهوری ١,٥درصد تا سال ١٤٠٤ تنها میتوانیم برای ٣٣میلیون نفر غذا تولید کنیم. این در شرایطی است که بهرهوری ما در حال حاضر تنها ٠.٢درصد است. آمار و ارقام و گزارش علمی ارائه دادم. گفتم اگر میخواهیم به جمعیت ١٥٠میلیون نفر برسیم قبل از هر چیز باید منابع آبی را نجات دهیم و پس از آن توان تولید ما در کشاورزی، تأمین غذا برای ٣٣میلیون نفر است برای تأمین غذای بقیه جمعیت باید به واردات فکر کرد. در بسیاری از موارد شیرین کردن آب شور صرفه اقتصادی ندارد. جالب است که بدانید اشتباههای مدیریتی سالهای گذشته باعث شده است که ما هزینه کلانی بدهیم و آب شیرینمان را به آب شور تبدیل کنیم آن هم آب شوری که غلظت نمک آن ٣,٥ برابر غلظت نمک آب دریای عمان است! در سال ٥١ آمریکاییها به ایران آمدند و درباره پروژه احداث سد گتوند پژوهش کردند. طبق گزارش آمریکاییها محل سد باید ١٤,٥ کیلومتر پایینتر از مخزن سد قرار میگرفت. علت این موضوع وجود گنبدهای نمکی گزارش شده بود اما مدیران وقت این گزارشها را خیانت آمریکا به ایران دانستند و سد را روی گنبدهای نمکی احداث کردند. در آن زمان ١٣٠میلیارد تومان هزینه شد تا پتوی رسی روی گنبدهای نمکی قرار بگیرد اما با اولین آبگیری تمام پتوهای رسی از بین رفته و آب شیرین پشت سدها به آب شوری تبدیل شد که غلظت نمک آن ٣.٥ برابر غلظت نمک آب دریای عمان است. حالا این سد با مجموع سرمایهگذاری ٣هزار و ٦٠٠میلیارد تومان علاوه بر شور کردن آب شیرین، سالانه ٣.٥ تن نمک به اراضی خوزستان اضافه میکند و خاک حاصلخیز منطقه را شور کرده است. در زمان آقای احمدینژاد، به ایشان اعلام شد اشتباه دوم را انجام نده و سد را آبگیری نکن که آب شیرین به آب شور تبدیل شود اما ایشان کار را به پیمانکار واگذار کرد تا دو خط لوله به طول ٢٧٠ کیلومتر از زیر سد رد کنند. برای این کار ٢هزار و ٢٠٠میلیارد تومان هزینه شد که در نهایت از لولهای به قطر یک متر و ١٠ سانتیمتر تنها ٢٠٠ لیتر آب خروجی داشته باشیم. مشکل ما نهتنها به برداشت بیرویه آب مربوط میشود که سدسازیهای بیحساب و کتاب به این مشکلات دامن زده است. مسئولان ما از سدسازی به عنوان سند افتخار خود یاد میکنند اما از بس سد ساخته شده است دیگر در رودخانهها آبی جاری نمیشود. در حال حاضر ٤٢درصد روان آبها به دلیل سدسازی کاهش داشته و به خشک شدن بسیاری از رودخانهها منجر شده است. برای اینکه بتوانیم ظرف ٥ تا ٦سال آینده به حالت نرمال برسیم باید سطح برداشت آب از منابعمان را به نصف برسانیم و کار را باید از همین امروز شروع کنیم چرا که تا الآن هم دیر شده است. باید سطح برداشت آب از ٩٦میلیارد مترمکعب به ٥٦میلیارد مترمکعب برسد. این موضوع در حال حاضر برای ما ٢٠ تا ٢٥هزار میلیارد تومان هزینه دارد این در صورتی است که در دوره خاتمی این موضوع را تنها با ٥٠ تا ١٠٠میلیارد تومان هزینه میشد مدیریت کرد اما متأسفانه مدیران کشور تا امروز باور نداشتند که بحران جدی است و حالا این موضوع کمکم دارد بین دولتمردان جا میافتد و البته این هزینه گزاف هم برای نجات تمدن ایران و کشور ضروری و غیرقابل اجتناب است. آب، نفت نیست. بلایی که ما سر نفت آوردیم را نمیتوانیم سر آب بیاوریم زیرا حیاتمان و موجودیت کشور به آب بستگی دارد.برای اجرای سیاستهای نجاتبخش آب باید جدیت داشته باشیم و از واکنش عدهای نترسیم. بحران آب دیگر شوخی بردار نیست. دولت باید برای نجات کشور از بحران خشکسالی جسارت و جدیت بیشتری به خرج دهد. همسایگان ما منابع کافی برای صادرات آب شیرین را در اختیار ندارند، در این زمینه با چند کشور نیز مذاکره شده اما نتیجهبخش نبوده است. به عنوان مثال تاجیکستان اعلام کرد آبی برای صادرات ندارد و جمهوری آذربایجان نیز حاضر شد سالانه ١٥٠ تا ٢٥٠میلیون مترمکعب آب به ایران انتقال دهد آن هم برای مدت محدود که با هزینههای سنگین حملونقل و میزان ناچیز توافق شده، این طرح توجیه اقتصادی کافی ندارد. متن خلاصهی میباشد
علی بهرامی نیکو (هُدهُد) سایت tvshia.com کانال تلگرام:@hodhodbashid آی دی شخصی تلگرام:@hodhodbash اینستاگرام:khoshksali96 09198844798- 96.11.10
دریافت | اندازه |
---|---|
88_khshkhsly_dr_nzr_msywlyn.pdf | 1.66 مگابایت |
افزودن دیدگاه جدید