تحلیل بازی تاج و تخت در عربستان
وقتی به گذشته برمی گردیم و اخبار منتشر شده در باره سعودی را ورق می زنیم نام «محمد بن نایف» و ارتباطش با آینده سعودی بیش از هر شاهزاده دیگری از خاندان سعودی خودنمایی می کند.
به گزارش تی وی شیعه به نقل از ایرنا، روزنامه لبنانی السفیر افزود: بن نایف که در مقابله با تروریسم بزرگترین چالش سعودی فعال بود در صدر خبرهای سیاسی سعودی قرار داشت و هیچ کس در تمایلش برای تکیه زدن به کرسی شاهی تردید نداشت . السفیر با بیان اینکه، این گزارش را از روزنامه اکونومیست و با تلخیص اقتباس کرده است، اضافه کرد: اما در آوریل سال ۲۰۱۵ و چهار ماه پس از به قدرت رسیدن عمویش «سلمان بن عبدالعزیز» به عنوان ولیعهد منصوب شد. این انتصاب به منزله شکسته شدن عرف و سنت های گذشته سعودی بود چراکه شش پادشاه قبلی سعودی همگی از فرزندان عبدالعزیز موسس حکومت آل سعود بودند و برخی از این فرزندان که هنوز درقید حیات هستند در صف برادران منتظر دستیابی به قدرت و اریکه شاهی بودند.در نهایت تصمیم بر این شد که جانشینی از این نسل انتقال پیدا کند و این گونه بود که بن نایف ۵۷ ساله به طور رسمی ولیعهد شد.
السفیر ادامه داد: سال گذشته و پس از انتصاب فرزند سلمان به عنوان وزیر دفاع و جانشین ولیعهد، نام «محمد بن سلمان» (۳۱ ساله )در صحنه سیاسی سعودی پیچید . بن سلمان که ماموریت جداسازی سعودی از وابستگی به درآمدهای نفتی را به برعهده گرفته، اکنون حضوری پررنگ تر از پسرعمویش دارد و در کانون توجهات قرار گرفته است. وی وعده اصلاحات ریشهای در سعودی را داده و گویی که ملک سلمان میخواهد او را برای جانشینی خود آماده کند. این روزنامه لبنانی نوشت: به نظر نمی رسد که محمد بن نایف حاضر به دست کشیدن از منصب ولیعهدی پذیرفتن منصبی پایین تر باشد چرا که وی سختی های بسیاری را پشت سرگذاشته و چند بار از ترور جان سالم به در برده تا به این جایگاه دست پیدا کرده است.
موقعیت بن نایف در سال ۲۰۰۳ زمانی که یک سرکرده القاعده خود را تسلیم کرد، تقویت شد و در سال ۲۰۰۹ هم از یک حادثه ترور جان سالم به در برد.بن نایف امسال به نمایندگی از سعودی در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک شرکت کرد تا پایانی بر پیش بینی ها درباره احتمال کنار کشیدن او به نفع پسرعمویش بود. با وجود اینکه گمانه زنی ها از امور ممنوعه در سعودی است اما زمزمه هایی درباره «توطئه های داخل قصر» در بین مردم این کشور رواج یافته است و به نظر می رسد دو شاهزاده با اینکه در ظاهر به یکدیگر احترام می گذارند اما نشانه های تنش و بحران در روابط بین آنها روز به روز بیشتر می شود. السفیر خاطرنشان کرد: یک نمونه از تنش ها درباره جنگ سعودی علیه یمن است، بن سلمان فرماندهی جنگ را تنها چند هفته بعد از انتصاب به عنوان وزیر دفاع بر عهده گرفت. بن سلمان اوایل به فرماندهی حکیمانه جنگ مباهات و جلساتی با ژنرال ها برگزار می کرد و حتی به همراه تیم رسانه ای خود به چند پایتخت غربی سفر کرد اما با بدتر شدن اوضاع جنگ علیه یمن تصمیم گرفت جنگ را یک اقدام جمعی جلوه بدهد تا مسئولیت آن را به عهده دیگران بیندازد.
بروس ریدل از پژوهشگران مرکز بروکینگز آمریکا در این زمینه گفت: نکته قابل توجه اینکه بن نایف در ورود به جنگ شتاب نکرد، بلکه برعکس از این تصمیم ناخشنود بود و در دسامبر ۲۰۱۵ به الجزائر سفر کرد و بدون توجه به مسئولیت هایش در داخل کشور چند هفته در آنجا بسر برد. السفیر نوشت: با وجود تلاشهای فراوان برای نشان دادن نوعی انسجام و همسویی در داخل خاندان سعودی، در صورت به قدرت رسیدن بن نایف، این احتمال وجود دارد که پسر عموی خود (بن سلمان) را از منصب هایش عزل کند برای همین ملک سلمان (۸۰ ساله) که خیلی ها در توانایی جسمی و عقلی او تردید دارند، اگر به دنبال جانشینی پسرش بعد از خود باشد، باید به سرعت وارد عمل شود.شاید این امر دشوار به نظر برسد، چرا که در خاندان سعودی به طور سنتی بر سر شاه اجماع صورت می گرفته است و علاوه بر این بسیاری از شاهزادگان نسبت به پیش انداختن محمد بن سلمان از دیگرانی که در صف رسیدن به تاج و تخت قرار دارند، خشمگین هستند.جنگ علیه یمن و پیامدهای دردناک اصلاحات اقتصادی نیز بار دیگری بر دوش بن سلمان شده است.
این روزنامه لبنانی افزود: در مقابل، به نظر می رسد بن نایف ولیعهد از محبوبیت بیشتری برخوردار است و شاهزادگان سعودی و دیپلمات های غربی شخصیت او را بیشتر می پسندند و مردم عربستان هم او بیشتر قبول دارند.السفیر اضافه کرد: بن نایف پس از اتمام مناسک حج امسال که بعد از فاجعه مرگبار سال گذشته منا و تحت نظارت او برگزار شد توانسته است موقعیت خود را تحکیم بخشد اما سازمان های حقوق بشری میانه خوبی با او ندارند و بن نایف را مقصر اصلی اجرای حکم اعدام شیخ «نمر النمر» روحانی سعودی در ژانویه گذشته می دانند. این روزنامه لبنانی با بیان اینکه روی هم رفته به نظر می رسد بن نایف از موقعیت بهتری نسبت به بن سلمان پسرعموی جوانش برخوردار است، تاکید کرد: حکومت سعودی در حالی وارد اصلاحات ریشهای شده که هیچ کس نمیتواند بگوید از بین این دو شاهزاده کدام یک بر تخت شاهی تکیه خواهد زد.
از طرفی،بیانیه اخیر گروهی از روحانیون سنی در محکوم کردن وهابیت در جریان نشستی در جمهوری چچن باید مقامات عربستان سعودی را وادار کند از خودشان بپرسند چه اتفاقی برای رهبران سنی متملقی که معمولاً چاپلوسی عربستان را میکردند، افتاده است؟به گزارش ایسنا، رابرت فیسک، تحلیلگر انگلیسی در گزارشی درباره از بین رفتن هرچه بیشتر اعتبار عربستان در جهان اسلام به دلیل حمایتهایش از گروههای تروریستی تکفیری، در ایندیپندنت مینویسد: عربستانیها هر هفته که میگذرد بیشتر از قبل در دردسر و مشکلات فرو میروند. آنها که در یک جنگ مضحک در یمن گرفتار شدهاند اکنون از بیانیه متعلق به حدود ۲۰۰ روحانی سنی مذهب که در آن وهابیت را “یک تغییر شکل خطرناک از مذهب سنی اسلام” توصیف کردند، ناخرسند ند.این روحانیون شامل احمد الطیب، شیخ الازهر که مهمترین مرکز علمی سنیها در جهان اسلام محسوب میشود، نیز میشدند.
شیخ الازهر حدود یک سال پیش نیز به آنچه که “تفسیرهای فاسد از متون مذهبی” خوانده بود، انتقاد کرد و اکنون نیز خواهان بازگشت به “مکاتب معرفتی بزرگ” خارج از عربستان سعودی شده است.نشست مهم این روحانیون سنی در حالی در شهر گروزنی، مرکز جمهوری چچن برگزار شد که تقریباً توسط هر رسانهای در جهان به غیر از دو نفر شامل “شرمینه نروانی”، یک استاد سابق دانشگاه سن آنتونی و همکار فعلی راشاتودی و همچنین “بنجامین بارت” خبرنگار لوموند فرانسه نادیده گرفته شد. با این حال، این نشست حتی میتواند حادثهسازتر از جنگ داخلی سوریه باشد.بیانیه حاصل از این نشست که آشکارا مورد تایید ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه قرار گرفت میتواند چیزی در سطح طرد عربستانیها از سوی روحانیون مذهب سنی باشد.اگرچه آنها مستقیماً نام عربستان را ذکر نکردند، اما بیانیه آنها یک رویارویی شگفتانگیز علیه کشوری است که هرساله میلیونها دلار پول صرف هزاران مسجد و مدرسه و روحانیون وهابی در سراسر جهان میکند.
از نظر سنیهایی که در چچن نشست داشتند، خظرناکترین انحراف وهابیت این بوده که اجازه به خشونت علیه هرکسی که به آن معتقد نیست، شامل مسلمانهایی که تفسیر وهابی را رد میکنند، داده است. گروههای القاعده، داعش و طالبان اصلیترین گروههای خارجی پایبند به این فرقه در خارج از عربستان و قطر هستند.لازم به ذکر نیست که عربستانیها بارها تاکید میکنند که با هر گونه تروریسم مخالف هستند!. واکنش آنها به اعلامیه گروزنی حیرتانگیز بود.در همین راستا، عادل الکلبانی، امام جماعت مسجد ملک خالد بن عبدالعزیز در شهر ریاض، گفت: جهان اکنون آماده میشود تا ما را بسوزاند .
همانطور که نروانی گفت: خبرهای بد برای عربستان همچنان ادامه دارد. روزنامه لبنانی الاخبار در آغاز مناسک ۵ روزه حج، یک پایگاه داده منتشر کرد که به گفته این روزنامه متعلق به وزارت بهداشت عربستان بوده است. براساس این دادهها در طی دوره ۱۴ ساله گذشته بالغ بر ۹۰ هزار حاجی از سراسر جهان به هنگام سفر به مکه برای انجام مناسک حج ابراهیمی جان خود را از دست دادهاند.اگرچه، این رقم به طور رسمی تکذیب شد اما برای شیعیان و ایران که صدها تن از شهروندانش را در فاجعه منا در مراسم حج سال گذشته از دست داد، کاملاً باورکردنی است. از جمله کسانی که ایران در فاجعه منا از دست داد، غضنفر رکنآبادی، سفیر سابق ایران در لبنان است. بعد از این اتفاق همچنین آیتالله العظمی خامنهای، رهبر معظم ایران حملات بیسابقهای را علیه عربستان انجام دادند و عربستانیها را متهم به جنایت کردند.
ایشان در پیام خود به مناسبت حج امسال تصریح کردند: مردان قسیّالقلب و جنایتکار سعودی (در فاجعه منا) آنان (مجروحان) را با جانباختگان، در کانتینرهای دربسته محبوس ساختند.ایرانیها همچنین حج امسال را تحریم کردند که البته جای تعجب نبود. آنها اعلام کردند این تحریم به این دلیل انجام شده که هیچگونه تضمینی از عربستانیها برای تامین امنیت اساسی حجاج دریافت نکردند.رهبر ایران خاطرنشان ساختند:”حکّام فتنهانگیزی (عربستان سعودی) که با تشکیل و تجهیز گروههای تکفیری و شرور، دنیای اسلام را گرفتار جنگهای داخلی و قتل و جرح بیگناهان کردهاند.با این حال یک چیز کاملاً مشخص است و آن این است که برای اولین بار عربستانیها هم مورد هجمه رهبران سنیها و هم رهبران شیعیان به طور همزمان قرار گرفتهاند.در عین حال حضور احمد الطیب، شیخ الازهر از یک جهت دیگر نیز برای عربستانیها ناراحتکننده است چراکه آنها از زمان کودتای ژنرال السیسی در بیش از سه سال پیش در مصر میلیونها دلار را به اقتصاد این کشور تزریق کرده بودند.اکنون عربستانیها باید بپرسند چه اتفاقی برای رهبران متملقی که معمولاً چاپلوسی آنها را کردهاند، افتاده است؟نروانی مینویسد: عربستان در سال ۲۰۱۰، به شکلی صلحآمیز به حد یک واسطه قدرت رسیده بود که با ایران، سوریه، ترکیه، قطر و دیگران برای حل مشکلات منطقه همکاری میکرد اما در سال ۲۰۱۶ در حالی که عربستان پادشاه قبلی را در این مدت دفن کرده است، از رویکرد سنجیده برای سیاست خارجی دست برداشته و جنون “تکفیر” را در پیش گرفته و خزانههایش را خالی کرده است .روحانیونی از کشورهای کویت، لیبی، اردن و سودان در گروزنی حضور داشتند و صد البته احمد حسون، مفتی اعظم سوریه نیز در این نشست حضور داشت.
یک مساله عجیب دیگر این بود که ابوظبی در این نشست نقش رسمی ایفا نکرد هرچند که سیاستهای آن در جهان عرب به جهت افراطی زدایی شناخته شده است.میان رمضان قدیروف، رهبر جمهوری چچن و میزبان نشست اخیر و همچنین محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد ابوظبی ارتباطات نزدیکی برقرار است.خود این کنفرانس البته به دست ولادیمیر پوتین افتتاح شد که نشان میدهد او چگونه درباره عربستان فکر میکند. با این حال هیچ یک از روحانیون سنی که در این نشست بودهاند از او نخواستند حملات جنگندههایش در سوریه را متوقف کند.
از آنجا که این نشست در پس زمینه شکست احتمالی داعش و جنایتهای آن انجام شد، مسلماً آنها چنین درخواستی نمیکردند .البته اینکه چچن به عنوان یک جمهوری دارای تاریخی از خونریزی و خشونت و همچنین شبه نظامیان وهابی خود در روسیه به عنوان محل چنین کنفرانسی انتخاب شده، یک طعنه است که از نظر شرکتکنندگان کنفرانس پنهان نماند؛ اما پرسشهای واقعی مورد بحث آنها آشکار بود: چه کسانی نمایندگان واقعی مسلمانان سنی در صورتی که عربستانیها کنار بروند، هستند و اینکه آینده عربستان چطور خواهد بود؟پاسخ چنین پرسشهایی میتواند انقلابی به وجود آورد.
تزلزل آل سعود بین بحران حاکمیت و مدیریت بحرانها
خاندان حاکم بر عربستان سعودی در حالی از بحران حاکمیتی رنج میبرد که مجموعهای از بحرانهای دیگر در ابعاد داخلی و خارجی این کشور را تهدید میکند.به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری المنار، اتفاقات کنونی عربستان اوضاعی بیسابقه برای این کشور رقم زده است، به گونهای که تنها طی هفته گذشته حوادث متوالی و تنوع بحرانها در این کشور حلقه فشار بر گردن خاندان حاکم عربستان را افزایش داده و احتمالاً انتخاب بین دو گزینه تقابل با فشارهای داخلی و خارجی مشکل باشد. این در حالی است که تردید در عملکرد کلی و رسمی حاکمیت آل سعود در این زمینه کاملا ملموس است.در سطوح داخلی بحران قدیمی این کشور بار دیگر مطرح شده است ، بحرانی که در زمینه انتقال قدرت و تخت پادشاهی در دوره روی کار بودن ملک سلمانِ دارای بیماری آلزایمر یا بعد از وفات وی مطرح است.
همزمان با این اتفاقات اعلام سیاست صرفهجویی و کاهش حقوق کارمندان بخش عمومی به میزان ۲۰ درصد در حالی صورت میگیرد که مبلغی بالغ بر ۵۸ میلیارد دلار از بودجه کل عربستان برای تجهیز و خرید تسلیحات خارجی هزینه میشود. علاوه بر اینها طوماری با ۱۵ هزار امضا از سوی زنان و مردان سعودی امضا شده و برای ملک سلمان پادشاه عربستان فرستاده شده که در آن خواستار پایان دادن به سرپرستی زنان بر مردان و مسایل جزئی مترتب بر آن به ویژه در زمینه آزادی آموزش و پرورش و کار و سفر است.در ابعاد خارجی نیز اتفاقات مهمی رخ داده است.
اتفاق اول شامل تردید دولتها و سازمانهای اسلامی در رابطه با قدرت عربستان برای مدیریت امور حج است. موضوع دوم در زمینه مواضعی است که سید عبدالملک حوثی رهبر جنبش انصارالله یمن در زمینه انتقال عرصه جنگ از داخل یمن به عمق عربستان سعودی مطرح کرده است. موضوع سوم که خبرهای ناراحت کنندهای برای دولت عربستان به دنبال داشته ، رد وتوی باراک اوباما رئیسجمهوری آمریکا از سوی کنگره این کشور و تصویب نهایی پروژه اجرای عدالت بر ضد حامیان تروریسم است که بر اساس آن به خانوادههای قربانیان حادثه ۱۱ سپتامبر اجازه میدهد در دادگاههای آمریکایی از مسئولان سعودی شکایت کرده و خواستار دریافت غرمت این حوادث باشند.بحرانهای داخلی و خارجی عربستان سعودی ، براساس مطالبی که خبرگزاریها و تحلیلگران مصرف میکنند ، گر چه در محتوا و مضمون با هم متفاوت است، اما همزمانی آنها باعث افزایش فشار ها بر دولت عربستان شده است.
بحرانهای عربستان در تحولات داخلی:
- بحران حاکمیت: مجله اکونومیست در گزارشی در شماره اخیر خود تحت عنوان “بازی واقعی تخت پادشاهی” به موضوع انتقال حاکمیت از فرزندان و نوادگان ملک عبدالعزیز مؤسس خاندان آل سعود و درگیریهای سخت موجود بین محمد بن نایف ولیعهد عربستان که زمام کنترل امنیت و اوضاع داخلی را در دست دارد، با محمد بن سلمان جانشین ولیعهد که وزارت دفاع و سیاست خارجی این کشور را تحت سلطه خود گرفته، اشاره کرد.
- سیاست صرفهجویی: رادیو بیبیسی از دو روز پیش نظرسنجیهای تلفنی از شهروندان سعودی انجام میدهد که موضوع آن در رابطه با پیامدهای کاهش حقوق کارمندان بخش رسمی به میزان بالایی ( یک پنجم) است. در این نظرسنجی برخی خواستار کاهش قیمت کالاها به همین نسبت شدند و برخی دیگر به ضرورت صرفهجویی در خریدهای تسلیحاتی عربستان و عدم استمرار در مداخله در درگیریهای منطقهای و اکتفا به حمایت از مرزهای عربستان اشاره میکنند. گروه دیگری نیز که از جسارت قابل توجهی برخوردار هستند ، خواستار رونمایی از درآمدهای بسیار بالای خاندان حاکم و شاهزادگان سعودی ( حدود دو سوم درآمدهای نفتی کشور) شده اند و می گویند که اگر قرار است صرفه جویی رخ دهد، باید در این سطح نیز انجام شود.
- قیمومیت مردان بر زنان: واکنشهای مردم در طومار امضا شده بیسابقه بود. این طومار از سوی ۱۵ هزار مرد و زن امضا شد و نشان میداد که زندگی زنان سعودی در خارج از منازلشان با پیچیدگیهای بسیار زیادی مواجه است.چرا که آنها همواره باید با یک محرم همراه باشند ، تا جایی که زنانی که میخواهند وارد بازار کار شوند نیز با این بحران دستوپنجه نرم میکنند. طرفداران لغو سرپرستی بر زنان بین کاهش اخیر حقوق ها و مشکلاتی که زنان خانهدار سعودی برای اجیر کردن راننده در نتیجه عدم صدور مجوز برای رانندگی زنان به وجود آمده، ارتباط قائل شده اند. این اتفاقات باعث شده که مرد سعودی گاهی مجبور شود کار خود را تعطیل کرده و برای انجام کارهای مربوط به زنان در محافل دولتی با وی همراهی کند، این موضوع زندگی مردان را حتی پیچیدهتر از زنان کرده است و مشکلات اجتماعی و اقتصادی ویرانگری برای زندگی هزاران خانواده به وجود آورده است.
ابعاد خارجی:
- تردید در قدرت عربستان برای مدیریت امور حج و انجام تحرک اسلامی در این خصوص: در این رابطه کشورها به حق ایران در افشا شدن علل مرگ زائرانشان در فاجعه منای سال گذشته اذعان دارند، این در حالی است که حاکمیت آل سعود در تعیین سرنوشت برخی از پیکرهای شهدا امروز و فردا می کند و شرط های غیر قابل تحققی را برای ادای فریضه حج وضع کرده بود تا برخی کشورها از جمله ایرانیها نتوانند این فریضه را انجام دهند. سیاست گزینشی عربستان در اعطای ویزا به بخشی از شهروندان سوریه و یمن و محکوم کردن دیگران از انجام فریضه حج ، بخش دیگری از اقدامات عربستان در این راستا است.
- تجاوز به یمن: بخشی از تازهترین تحولات تجاوز عربستان و یمن ، انتقال درگیریها به داخل عربستان در منطقه نجران و جیزان و عسیر است. این در حالی است که توانمندیهای دفاعی مردم یمن بالاتر از سعودی ها است و به همین علت است که عربستان نیازمند اعزام استحکامات بیشتر نظامی برای مقابله با قدرت ارتش یمن و کمیتههای مردمی شده است. به ویژه پس از آنکه سید عبد الملک الحوثی رهبر جنبش انصار الله اخیراً برای اولین بار ملت جزیرة العرب و به ویژه ساکنان مناطق جنوبی عربستان را مخاطب قرار داده است. این موضوع نگرانیهای زیادی برای حاکمیت ریاض به وجود آورده و باعث شده رویکرد جدیدی در درگیری های اراضی جنوب عربستان طی روزهای آینده اتخاذ شود.
این در حالی است که الحوثی آمادگی خود برای حمایت از ساکنان این مناطق را اعلام کرده است.از سوی دیگر حسن فیروزآبادی مشاور ویژه حضرت آیت الله خامنهای رهبر انقلاب و فرمانده کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به صورت قاطعانه اتهامات عربستان سعودی در زمینه مداخله ایران در یمن را رد و تأکید کرد: اگر ریاض هر نوع حماقتی را مرتکب شود ، مجازاتی را خواهد دید که باعث محو عربستان و وهابیت از عرصه وجود خواهد شد. وی با اشاره به اتهامات دروغین مطرح شده بر ضد ایران تأکید کرد: اگر ما میخواستیم در این زمینه مداخله کنیم، از همان روز اول موشکهای خود را می فرستادیم، مهارت ما در اینجاست که ما ملت ها را می شناسیم و به آنها خدمات و مشاوره ارائه می دهیم و این ملت ها هستند که باید قدرت خود را از داخل افزایش دهند.
-بحران در مناسبات آمریکا: این بحران با رد وتوی تصمیم باراک اوباما رئیسجمهوری آمریکا از سوی کنگره این کشور در مورد قانون عدالت بر ضد حامیان تروریسم افزایش پیدا کند. به این ترتیب قربانیان حوادث ۱۱ سپتامبر حق دارند از عربستان سعودی شکایت کرده و خواستار دریافت غرامت مالی از این کشور شود. این در حالی است که،رئیسجمهوری آمریکا به شبکه خبری سی ان ان گفت که مصوبه کنگره آمریکا را نیز مورد بازخواست مشابه قرار میدهد و دولت این کشور را به علت اشتباهات احتمالی در سیاست خارجه در آینده تحت تعقیب بینالمللی قرار خواهد داد. در این صورت حتی اگر شکایتهای خانوادههای قربانیان حوادث ۱۱ سپتامبر به این زودیها مطرح نشود ، اما افکار عمومی آمریکا نسبت به رژیمی که در گوشه و کنار جهان حامی رویکردهای تروریستی است ، نفرت بیشتری پیدا میکند.به طور خلاصه میتوان گفت که خاندان حاکم عربستان سعودی خود را در تنگنای فشارهای داخلی و خارجی می بیند.
این در حالی است که احتمال دارد قانون بینالمللی جدیدی در ژنو با مشارکت انگلیس، آلمان و فرانسه برای تشکیل کمیته بینالمللی بیطرف جهت تخریب روابط با جنایتهای عربستان سعودی در یمن تشکیل شود.علاوه بر تمامی آنچه که گفته شد مشکلات داخلی دیگری نیز عربستان وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به کسری بودجه ۲۰۰ میلیارد دلاری این کشور و رقابت قدرت در خاندان حاکم و ظلم های اعمال شده علیه ملت سعودی بعد از کاهش سطح معیشت آنها اشاره کرد. تمامی این مشکلات حاکمیتهای جدید را در فشار قرار داده و باعث می شود پادشاه آینده عربستان در مدیریت این بحران ها ناتوان باشد .
ادامه دارد
افزودن دیدگاه جدید