امام صادق علیه السلام و پايه گذاري نهضت علمي

در اين نوشتار کوتاه به بررسي اجمالي حوادث دوران زندگاني امام صادق علیه السلام و نقش آن حضرت در بنيان‌گذاري مکتب شيعه اثنا عشري و چگونگي مبارزه آن حضرت با انحرافات فکري جامعه مانند موضوع غُلات و ... مي پردازيم:

         

در اين نوشتار کوتاه به بررسي اجمالي حوادث دوران زندگاني امام صادق علیه السلام و نقش آن حضرت در بنيان‌گذاري مکتب شيعه اثنا عشري  و چگونگي مبارزه آن حضرت با انحرافات فکري جامعه مانند موضوع غُلات و ... مي پردازيم:

 

1- ولادت، كمالات نفساني و مقامات علمي

حضرت امام صادق(ع) در تاريخ هفدهم ربيع الاوّل سال 83 هجري در مدينه منوّره به دنيا آمد.(1) مكنّي به (ابوعبدالله) و ملقّب به (صادق) است.[گفته مي شود اين لقب را پيامبر اکرم (ص) به ايشان داده است]. مدت زندگاني حضرت، 65 سال و مدت زمان امامت آن حضرت، 34 سال بود.آن حضرت 12 سال در مدينه با جدّ بزرگوارش امام سجّاد(ع) و ۱۹سال با پدرش امام باقر(ع) زندگي کرد. در اين مدّت، دشواري ها و سختي هاي زندگي در حکومت حاکمان ظالم بني اميّه را شاهد بود و همراه با پدرش در راه نشر معارف اهل بيت(ع) تلاش مي کرد.

 مالك بن انس در مورد شخصيت و مقام علمي و عملي امام صادق(ع) مي گويد: « و لقد كنت أتي جعفر بن محمّد[ع] و كان كثير المزاح و التبسّم، فاذا ذُكر عنده النبيّ(ص) اخضر و اصفر و لقد اختلف اليه زماناً و ما كانت اراه الاّ علي ثلاث خصالٍ: امّا مصلياٌ و امّا صائماٌ و امّا يقراٌ القرآن و ما رأيته قطّ يُحدث عن رسول اللّه(ص) الاّ علي الطهارۀ، ولايتكلّم في ما لاٌ يعنيه و كان من العلماء الزهّاد الذين يخشون الله و ما رأيته قطّ الاّ خرج الوسادۀ من تحته و يجعلها تحتي».(2)

ترجمه: مدتي خدمت جعفر بن محمّد[ع] مشرف مي شدم. آن حضرت اهل مزاح و تبسّم بود. هنگامي كه در محضر ايشان نامي از پيامبر(ص) برده مي شد، رنگش به سبزي و سپس به زردي مي گرائيد. در مدت رفت و آمد به منزل ايشان، او را از سه حالت خارج نديدم؛ يا نماز مي خواند و يا روزه بود و يا به قرائت قرآن مشغول بود و هرگز بدون وضو از حضرت رسول(ص) حديث نقل نمي فرمود و سخني كه به درد من نخورد، بر زبان جاري نمي ساخت، ايشان از علماي زاهدي بود كه ترس از خدا سراسر وجودش را فرا گرفته بود، هرگز به خدمت او شرفياب نشدم جزء اينكه زيرانداز خود را براي نشستن من اختصاص مي داد.

جاحظ (از علماي قرن سوم) نيز مي گويد: «جعفر بن محمّد[ع] الذي ملا الدنيا علمه و فقهه و يقال  انّ ابا حنيفة من تلامذته و کذلک سفيان الثوري و حسبک بهما في هذا الباب».(3)

ترجمه: جعفر بن محمّد[ع] کسي بود که علم و فقهش عالم را فرا گرفته بود و گفته مي شود ابو حنيفه و سفيان ثوري از شاگردان او بودند و شاگردي اين دو در عظمت علمي او کافيست.

حسن بن عليّ الوشاء[از اصحاب امام رضا(ع)] مي گويد: « در مسجد کوفه 900 نفر را ديدم که "حدثني جعفر بن محمّد[ع]" مي گفتند».(4)

شيخ مفيد(ره) مي فرمايد: « و لم ينقل العلماء عن احدٍ من اهل بيته ما نقل عنه (ع)».(5)

ترجمه: علماي اسلام آنقدر حديث که از امام صادق(ع) نقل کرده اند از هيچ کدام ائمه(ع) ديگر نقل نکرده اند.

 

امام صادق(ع) با توجه به موقعيت  و اوضاع سياسي جامعه فرصتي به دست آوردند تا احاديث و معارف اسلام را در زمينه هاي تفسير قرآن، فقه و احکام و عقايد توسط شاگردان خود در سينه تاريخ ثبت و براي هميشه اسلام را بيمه نمايند. آن حضرت، نهضت علمي و انقلاب فرهنگي امام باقر(ع) را توسعه داد و در رشته هاي علوم عقلي، فقهي و نقلي شاگردان برجسته اي همانند: هشام بن حکم، محمّد بن مسلم، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مومن الطاق، مفضّل بن عمر و جابر بن حيّان و... تربيت کرد به طوري که تعداد آنان را بالغ بر 4000 نفر ذکر کرده اند.

پيرامون عظمت شخصيت علمي و کمالات معنوي امام صادق(ع) عبارات و سخنان فراواني نقل شده که در کتاب  الإمام الصادق(ع) و المذاهب الاربعة تاليف مرحوم شيخ اسد حيدر(ره) گردآوري شده است.(6)

 

2- اوضاع اجتماعي – سياسي و نقش امام صادق(ع)

يکي از مسائلي که در عصر امام صادق(ع) از اهميت والائي برخوردار بود، مسئله استماع حديث از ناحيه عده اي از افرادي است که در ميان آنها هم شيعه و طرفدار واقعي و هم دشمن و معاند اسلام ديده مي شود، زيرا تمامي شاگردان حضرت نمي توانستند تفکر و انديشه خود را در يک زاويه صحيح قرار داده و همه معارف ديني خود را همانند محمّد بن مسلم و زراره اخذ نمايند و حتي در صف شاگردان امام صادق(ع) کساني که طرفداران سرسخت خلافت بني اميه و بني عباس بودند حاضر مي شدند و پراکنده شدن اين عده در اطراف جامعه اسلامي باعث تفسير و توجيه عقايد مختلف با بينش هاي گوناگون مي شد و جريان هاي سياسي موجود در جامعه  نيز به اختلاف عقايد و برداشت ها تاثير مي گذاشتند. در نتيجه يکي از حوادث عميق اين عصر،  فراواني شاگردان با اختلاف وسيع فکري  و عقيدتي در گوشه کنار جامعه اسلامي بود.

امام صادق(ع) هم با توجه به اين مسئله از ناقلان صحيح احاديث شديداً حمايت مي کرد، چنان چه در جمله اي فرمودند: « رحم الله زرارة بن أعين، لولا زرارة و نظراؤه لاندرست احاديث أبي».(7)

ترجمه: خداوند زراره را رحمت کند، به درستي اگر او و امثال او نبودند احاديث پدرم از ميان مي رفت.

 

3- مشکل غُلات

يکي از مشکلات عصر امام صادق(ع) مسئله غلات و عقايد باطل آنها بود، که آن حضرت(ع) شديداً به مقابله و مبارزه با آنها برخواست و اين مبارزه و مخالفت باعث محدود شدن و تضعيف اين فرقه گرديد.

مسئله اي که بايد مورد توجه قرار داد، اين است که شيعه واقعي و حقيقي، جدا از غلات و عقايد آنها مي باشد به طوري که بسياري از تاريخ نويسان و مستشرفان قادر به فهم و درک اين مسئله نبوده و نيستند!. اينک به گوشه هايي از تدبير امام صادق(ع) در برابر انحرافات اين فرقه اشاره مي شود:

 

الف- پرهيز دادن شيعيان واقعي از معاشرت با آنان

امام صادق(ع) در حديثي به مفضّل(يکي از ياران) فرمود: « يا مفضّل، لا تقاعدوهم و لا تواکلوهم و لا تشاربوهم و لا تصافحوهم و لا تواثروهم».(8)

ترجمه:  اي مفضل با غلات نشست و برخواست نداشته باشيد و با آنها غذا نخوريد و دست دوستي به سوي آنها دراز نکنيد و به مبادله علمي با آنان نپردازيد.

 

ب- تکذيب عقايد و افکار غُلات

در روايتي، عيسي جرجاني مي گويد: به جعفر بن محمّد(ع) عرض کردم، آيا آنچه از اين جماعت(غلات) شنيده ام به شما عرض کنم، امام(ع) فرمود: بگو، گفتم: « فانّ طائفة عبدوک و اتخذوک الهاً من دون الله و طائفه اُخري والولک بالنبوّه… ». قال: «فبکي حتي ابتلّت لحيته» ثم قال: « ان امکنني الله من هولاء فلم أسفک دمائهم سفک الله دم ولدي علي يديّ ».(9)

ترجمه: گروهي از غلات شما را بجاي خدا عبادت مي کنند و تعدادي ديگر نسبت پيامبري به شما مي دهند. راوي مي گويد، امام صادق(ع) با شنيدن اين مطلب چندان گريه کردند که صورت مبارکشان از اشک چشمش خيس شد، سپس فرمود: اگر خداوند آنان را در دسترس من قرار دهد و من خون آنان را نريزم، خداوند خون فرزندانم را به دست من بريزد.

 

4- پايه گذاري نهضت علمي و تدوين فقه اهل بيت(ع)

اين پاره اي از وضعيت اجتماعي، فکري جامعه اسلامي بود که ذکر شد، اما غالب حرکت جامعه که مي توان به آن ارزش فراوان قائل شد مسئله نقل احاديث  و پايه گذاري نهضت عظيم علمي توسط امام صادق(ع) مي باشد که به طور خلاصه ذکر مي شود:

زمينه هاي گسترش اين نهضت بزرگ از عصر امام باقر(ع) شروع شد، زيرا در آن عصر حرکت ها و جنبش هاي سياسي بر عليه دستگاه خلافت اُموي از طرف شيعيان و مخالفان آغاز گرديد و درست در آغاز امامت امام صادق(ع) اين درگيري ها به اوج خود رسيد و مي رفت که قيام بني عباس بر عليه بني اميه، باعث اضمحلال و نابودي بني اميه گردد. حضرت در اين زمان با تدبير خاص و تيز هوشي فراوان از فرصت استفاده  کردند و تصميم به نشر معارف و احاديث نبوي(ص) و پدران بزرگوارش گرفتند که مسئله باعث تدوين فقه مترقي و بنيادين شيعه اثنا عشري گرديد.

ابان بن تغلب(يکي از شاگردان امام) مي گويد: « الشيعة، الذين اذا اختلف الناس عن رسول الله(ص) أخذوا  بقول علّيٍ(ع) و اذا اختلف الناس عن قول عليٍّ(ع) أخذوا بقول جعفر بن محمّد(ع)».(10)

ترجمه: شيعيان کساني هستند که وقتي مردم در قول و سخن پيامبر(ص) اختلاف کردند، سخن امير المؤمنين عليّ(ع) را بپذيرند و وقتي در سخن او هم اختلاف شد، سخن جعفر بن محمّدٍ الصادق(ع) را مي گيرند.

يکي از مسائل ديگري که در اواخر اين عصر به وقوع مي پيوندد، فشار سياسي از ناحيه حکومت ظالم و غاصب اُموي بر شيعيان مي باشد به طوري که امام صادق(ع) بر مسئله تقيّه اصرار مي ورزد و اگر کوچک ترين اتهامي شبيه(رفض) به کسي وارد مي شود کافي بود که احترام جاني و مالي او از بين رفته و گرفتار شکنجه و نابودي شود.

 

5- فشار حکام جور و قيام هاي آزادي خواه

از جمله قيام ها و حرکت هاي مردمي که توسط عده اي در زمان امام صادق(ع)  بر عليه ظلم و ستم حاکمان آغاز گرديده مي توان به قيام هاي علويان و عباسيان اشاره نمود، به طوري که به دنبال قيام عباسيان، بني اميه سقوط کردند، عباسان که با شعار هاي عدالت خواهانه و ... روي کار آمده بودند، خودشان در عمل به دشمنان و مخالفان سرسخت اهل بيت و آل محمّد(ع) مبدل گشتند.

امام صادق(ع) که نيرنگ و دنيا خواهي و تزوير عباسيان را به وضوح دريافته بودند، به هيچ وجه آنها را تائيد نفرمود ولي کم و بيش از قيام عدالت خواه زيد بن عليّ(ع) حمايت مي کرد. چنان چه نقل شده است که امام صادق(ع) فرمود: «رحمه الله، امّا انّه کان مؤمناً و کان عالماً و کان صدوقا،ً امّا انّه لو ظفر لوفي، أمّا انّه لو ملک يعرف کيف يضعها».(11)

ترجمه: خداوند او(زيد) را رحمت کند، مرد مؤمن و عالم و راست گويي بود که اگر پيروز مي شد با وفا باقي مي ماند و اگر زمامدار مي گشت، مي دانست آن را به دست چه کسي بسپارد.

از جمله قيام هاي ديگر شورش و قيام "ابو سلمه خلال و ابو مسلم خراساني" بود که امام(ع) به آنها روي خوش نشان نداد. امام صادق(ع) به درستي مي دانست که آنان در شورش خودشان راستگو نيستند. در منابع تاريخي آمده است که ابومسلم خراساني در راه استقرار حکومت ستمگر عباسيان جمعيت بي شماري را کشت!. برخي از مورّخان مانند ابن اثير و طبري مي نويسند: کشته هاي او بالغ بر  6000  نفر بود!.

 

بخش پاياني زندگاني امام صادق(ع) مصادف با خلافت ظالمانه منصور عباسي گرديد، امام(ع) شديداً از ناحيه خليفه مورد دشمني و حسادت قرار گرفت، زيرا امام(ع) بر حقانيت ولايت ائمه و از جمله خودشان اصرار مي ورزيد و لحظه اي حاضر به پذيرش و تاييد حکومت بني العباس نشد. (12) لذا دشمن از همين مسئله بيمناک بود. بالأخره آن بزرگوار با توطئه منصور عباسي(لع) در 25 شوّال سال 148 هجري در سنّ 65 سالگي مسموم، شهيد شد و مظلومانه در قبرستان بقيع مدفون شد.(13)

"سلام الله عليه يوم ولد و يوم استشهد و يوم بيعت حيّأ"

 

 

پي نوشت ها:

1- کليني(ره)، اصول الکافي ج1 ص472؛ مفيد(ره)، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد ج2ص179؛ طبرسي(ره)، اعلام الوري بأعلام الهدي ص266.

2- ابن حجر، تهديب التهذيب ج 1 ص 88؛ أسد حيدر(ره)، الإمام الصادق(ع) و المذاهب الاربعة ج2 ص53؛ گروه نويسندگان، اعلام الهداية: الإمام جعفر بن محمّد"الصادق" [ج 8 ]، ص 42.

3- جاحظ، رسائل جاحظ ص106.

4- أسد حيدر(ره)، الإمام الصادق(ع) و المذاهب الاربعة ج1 ص51 الي 62.

5- اربلّي(ره)، کشف الغمّة في معرفة الائمة(ع) ج2 ص166؛ پيشوائي، سيره پيشوايان...ص 352.

6- مفيد(ره)، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد ج 2 ص 179.

7- طوسي(ره)، اختيار معرفة الرجال ص136.

8- همان ج2 ص586.

9- جعفريان، حيات فکري و سياسي امامان شيعه(ع)، ج1 ص260.

10- نجاشي(ره)، رجال النجاشي ص9.

11- طوسي(ره)، اختيار معرفة الرجال ص385؛ کريميان، سيره و قيام زيد بن عليّ(ع) ص49.

12- حرّ عاملي(ره)، وسائل الشيعة ج1 ص8. (اشاره به حديث معروف که ارکان اسلام را نماز، روزه، زکات، حج و ولايت ذکر شده و مهم تر و کامل تر از همه را همان ولايت و حکومت حاکمان عادل و پيشوايان حق مي دانند).

13- طبرسي(ره)، اعلام الوري ص266؛ پيشوائي، سيره پيشوايان...ص 389.

 

• معرفي برخي از منابع مفيد در باره امام ششم، حضرت امام جعفر صادق(ع).[بديهي است معرفي اين منابع به معناي تأييد کامل محتواي آن ها نمي باشد].

 

الف: منابع عربي

- اعلام الهداية؛ الامام جعفرٍ بن محمّدٍ« الصادق(ع)» [المجلد الثامن]، المجمع العالمي لأهل البيت(ع)، الطبعة الاولي، 1422 ق.

- الإمام الصادق(ع)،محمدحسين مظفر(1381ه.ق.)، قم: موسسة النشر الاسلامي التابعة لجامعه المدرسين، چ2، 1421ق.

- الإمام الصادق(ع) و المذاهب الأربعة، اسد حيدر(معاصر)، بيروت: دار التعارف، 8 مجلدات، چ5، 1422ق.

- الفائق في رواة و أصحاب الإمام الصادق(ع)‏،عبد الحسين شبسترى(معاصر)، قم: موسسة النشر الاسلامي التابعة لجامعه المدرسين، چ1، 1418ق.‏

- مسند الإمام الصادق أبى عبد الله جعفر بن محمد(ع)، عزيز الله عطاردى(معاصر)، تهران: عطارد، 1384ش.

- الامام الصادق(ع) کما عرفه علماء الغرب، الدکتور نور الدين آل علي، موسسة الفکر الاسلامي، لبنان 1430 ق، 421 ص.

- الامام الصادق(ع) حياته و عصره - آرائه و فقهه، محمد ابو زهرة، دار الفکر العربي، وزيري، بي تا؟ 567 ص.

- الامام جعفر الصادق(ع)، عبد الحليم الجندي، تحقيق: کمال السيد، موسسة انصاريان، 1415 ق، 379 ص.

- الامام الصادق(ع) عطر النبوة و منهج حياة ...، د. حسين الحاج حسن، دار المرتضي، 1418 ق، 327 ص.

- موسوعه الامام جعفر الصادق (ع)، الشيخ باقر شريف القرشي(ره)، 7مجلدات،  مکتب الامام امير المومنين(ع)، النجف الاشرف، بي تا؟.

 

ب: منابع فارسي

- پيشوايان هدايت؛ پيشواي مذهب حضرت امام جعفر صادق(ع)، گروه نويسندگان مجمع جهاني اهل بيت(ع)،  تهران، چاپ اول 1385 ش. وزيري، 335 ص.

- اصحاب امام صادق(ع)، علي محدث زاده (1340ـ 1396ق)، تهران، کتابخانه مدرسه چهل ستون مسجد جامع تهران، 1373، وزيري 512 ص.

- در مکتب احياگر تشيّع حضرت امام جعفر صادق(ع)، علي قائمي، انتشارات اميري، 1377 ش، 428 ص.

- امام صادق(ع) يا قهرمان علم، احمد خدايي، مرودشت، انتشارات ولي عصر، 1350، رقعي، 25ص.

 - امام صادق(ع) و مذاهب چهارگانه، شيخ اسد حيدر (م1408ق)، ترجمه: حسن يوسفي اشکوري، تهران، شرکت سهامي انتشار، 1369ش، وزيري، 455 ص.

- امام جعفر صادق(ع) رئيس مذهب شيعه، عبدالامير فولاد زاده، تهران، انتشارات اعلمي، 1359، وزيري، 36ص

- امام جعفر صادق(ع) پيشوا و رئيس مذهب، عبدالرحيم عقيقي بخشايشي، قم، انتشارات نسل جوان، 1361، جيبي، 319ص.

- امام جعفر صادق(ع)، سيد کاظم ارفع، تهران، مؤسسه انتشاراتي فيض کاشاني، 1370، رقعي، 89ص.

- امام جعفر صادق(ع)، گروه نويسندگان مؤسسة البلاغ، ترجمه: واحد تدوين و ترجمه، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، 1366، جيبي، 67ص.

-  بحر اللئالي؛ زندگاني حضرت صادق(ع)، ميرزا علي اکبر نواب شيرازي، چاپ سوم، شيراز، 1381ق، وزيري، 520ص.

- پيشواي ششم امام جعفر صادق(ع)، گروه نويسندگان، چاپ مکرر، قم، مؤسسه در راه حق، 1369، رقعي، 78ص.

- پيشواي صادق(ع)،آيت اللّه سيد علي خامنه اي، چاپ دوم، تهران، انتشارات سيد جمال، 1361.

- تاريخ عصر جعفري، پيرامون زندگي امام صادق(ع)، ابوالقاسم سحاب(1304 ـ 1376ق)، تهران، کتابفروشي اسلاميه، 1374ق، 2ج.

  - حضرت صادق(ع)، فضل اللّه کمپاني (م1414ق)، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1351، وزيري، 271ص.

- حکمت صادق، سخنان امام جعفر صادق(ع)، سيد محمد باقر برقعي، تهران، کتابفروشي معرفت، 1331.

- حياة الصادق يا زندگاني جعفر بن محمد(ع)، شيخ محمد محدث خراساني، مشهد،1379ق، وزيري، 280ص.

- خورشيد نمي‌ ميرد؛ داستان زندگي امام صادق (ع)، رضا شيرازي، چاپ پنجم، تهران، انتشارات پيام آزادي، 1376ش، رقعي، 136ص.

 - داستان هايي از امام جعفر صادق(ع)، سيد عبدالرسول مجيدي، قم، کانون نشر انديشه‌هاي اسلامي، 1370ش/1412ق، رقعي، 160ص.

- درس هايي از مکتب امام صادق(ع)، سيد محمدتقي حکيم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1369، رقعي، 216ص.

 - زندگاني حضرت امام جعفر صادق(ع)، حسين عماد زاده(1325 ـ 1410ق)، تهران، شرکت سهامي طبع کتاب، 1339، وزيري، 2ج،504«492ص.

-  زندگاني جعفر بن محمد؛ الامام الصادق(ع)، عبدالعزيز سيّد الاهل، ترجمه: حسين وجداني، تهران، انتشارات محمدي، 1336، رقعي، 216ص.

- زندگي و سيماي امام جعفر صادق(ع)، سيد محمدتقي مدرسي، ترجمه: محمدصادق شريعت، تهران، مؤسسه انصارالحسين 1370، وزيري، 70ص.

- شخصيت حضرت صادق(ع)، احمد مغنيه، ترجمه: سيد جعفر غضبان، چاپ سوّم، تهران، انتشارات ارديبهشت، 1360، رقعي، 223ص.

- شرح زندگاني و سخنان ششمين امام شيعيان، جعفر بن محمد الصادق(ع)، تهيه و تدوين: علي پناه، تهران، انتشارات فروغي، 1358، رقعي، 208ص.

- شيوه خدا شناسي از ديدگاه امام صادق(ع)، تهران، واحد فرهنگي بنياد شهيد، 1361، رقعي، 67ص.

- صادق آل محمد(ع)، محمود منشي، چاپ دوم، تهران، انتشارات اشرفي، 1357، وزيري، 377ص.

- صفحاتي از زندگاني امام جعفر صادق(ع)، محمدحسين مظفر(1312ـ 1389ق)، ترجمه: سيد ابراهيم سيدعلوي، تهران، انتشارات رسالت قلم، 1368، وزيري، 452ص.

-   طبّ الصادق(ع)، محمد خليلي، ترجمه: نصيرالدين امير صادقي تهراني، چاپ پنجم، تهران، انتشارات عطايي، 1349، وزيري، 183ص.

- کتابنامه امام صادق(ع)،رضا استادي، تهران، جامعة الامام الصادق(ع)، 1403ق، رقعي، 79ص.

- گنج حقايق؛ پانصد سخن از امام صادق(ع)، سيد ابوالفضل رضوي قمي، تهران، شرکت سهامي طبع کتاب، 1378ق، جيبي، 288ص.

- گوشه‌اي از چهره درخشان امام صادق(ع)، گروه نويسندگان، ترجمه: محمدرضا انصاري، تهران، انتشارات محمدي، 1357، رقعي، 180ص.

- مردان پاک از نظر امام جعفر صادق(ع)، شيخ محمدجواد مغنيه(م1400ق) ترجمه: مصطفي زماني(1410ق)، قم، انتشارات پيام اسلام، 1358، جيبي، 168ص.

- مشعل هاي شعله ور؛ پيام امام صادق(ع) به عبداللّه بن جندب، ترجمه: تقي متقي، قم، موسسه دارالحديث، 1375، رقعي، 41ص.

- معصوم هشتم، حضرت امام جعفر صادق(ع)، احمد سياح، تهران، انتشارات اسلام، جيبي، 130ص.

- مغز متفکر جهان شيعه، امام جعفر صادق(ع)، مرکز مطالعات اسلامي استراسبورک، ترجمه و اقتباس: ذبيح اللّه منصوري (م 1410ق)، چاپ ششم، تهران، انتشارات جاويدان، 1359ش1400/ق، وزيري، 476ص.

 -  مفاهيم انساني از ديدگاه امام صادق(ع)، محمدجواد مغنيه (م1400ق)، ترجمه: محمد رسول دريايي، تهران، انتشارات اسلامي، 1358، رقعي، 174ص.

-   نامه امام جعفر صادق(ع) به عامل اهواز: عبداللّه نجاشي، ترجمه: م.ع، دزفول، کتابفروشي تدين، جيبي، 43ص.

-   نامه حضرت صادق(ع) به استاندار اهواز، علي رضا مدرس غروي، چاپ دوم، مشهد، 1352، رقعي، 199ص.

- نگاهي بر زندگي امام صادق(ع)، محمد محمدي اشتهاردي، تهران، نشر مطهر، 1374، رقعي، 144ص.

- نور درخشان؛ پيرامون زندگاني حضرت صادق(ع)، شيخ قوام الدين محمد وشنوي قمي (م1418ق) ترجمه و اضافات: اسماعيل نوروزي، قم، مهر، 1357ش، رقعي، 184ص.

 

افزودن دیدگاه جدید