رهبر انقلاب افشا كرد: جزئيات اقدامات تفرقه افكنانه دشمنان/اختلاف بین شیعه و سنی
رهبر معظم انقلاب در ديدار با علماي شيعه و سني استان كردستان توصيه هاي مهمي به روحانيان امروز داشتند. در بخشي از اين توصيه ها به موضوع اختلافات شيعه و سني و شيوه هاي دشمنان براي سوء استفاده از آن اشاره كردند كه بخشي از آن در زير مي آيد :
«روحانىِ اين زمان از اين امكان بايد حداكثرِ استفاده را بكند، با افكار جديد آشنا شوند، راه ها و شيوه هاى دشمن را بشناسند و به زمان خودشان عالم شوند؛ «العالم بزمانه لاتهجم عليه اللّوابس». درست مثل جبهه ى جنگ. شايد بسيارى از اين جمع حاضر جبهه هاى جنگ را ديده باشند - حالا جوان ترها آن روزها را نديده اند - در داخل جبهه ى جنگ، از اطراف گلوله ى توپخانه مى آيد، خمپاره مى آيد، انواع و اقسام آتش از اطراف مي بارد و از بالاى سر انسان رد مي شود؛ به طورى كه گاهى انسان جهتگيرى را گم مي كند؛ نمي داند اين گلوله اى كه دارد مى آيد، از طرف دشمن دارد مى آيد، يا از طرف دوست دارد مواضع دشمن را مي كوبد.
اين خيلى خطر بزرگى است. براى يك رزمنده بزرگترين خطر اين است كه جهتگيرى را گم كند؛ نداند دشمن كجاست، دوست كجاست. اگر ندانست دشمن كجاست و دوست كجاست، آنوقت ممكن است به طرف دوست آتش كند؛ به خيال اينكه دارد به طرف دشمن آتش مي كند. اينها خيلى خطرناك است.
بعضى از ما به طرف دوستانمان آتش ميك نيم، خيال مي كنيم به طرف دشمن داريم آتش مي كنيم! بعضى از ما غفلت مي كنيم از اينكه ايجاد اختلاف مذهبى، نقشه و طرح دشمن است براى اينكه ما را مشغول به خودمان كند. غفلت مي كنيم؛ همه ى همت يك شيعه مي شود كوبيدن سنى، همه ى همت يك سنى مي شود كوبيدن شيعه. خوب، اين خيلى تأسف آور است. و دشمن اين را مي خواهد.
ببينيد، در قضيه ى حمايت از فلسطين - اين يك مثالى است مي خواهم بزنم - هيچ كشور و هيچ دولتى به گرد جمهورى اسلامى نرسيد. اين را همه ى دنيا تصديق كردند. جورى شد كه بعضى از كشورهاى عربى از ناراحتى دادشان بلند شد، گفتند ايران دارد براى مقاصد خود اينجا تلاش مي كند! البته فلسطينى ها به اين حرف اعتنائى نكردند. از جمله در قضيه ى غزه - در اين جنگ بيست و دو روزه ى چند ماه قبل - جمهورى اسلامى در همه ى سطوحش؛ از رهبرى و رياست جمهورى و مسئولين گوناگون و مردم و تظاهرات و پول و كمك و سپاه و غيره، همه در خدمت برادران فلسطينىِ مظلوم و مسلمان قرار گرفتند. در بحبوحه ى اين حرفها، يك وقت ديديم كه ويروسى دارد تكثير مثل مي كند؛ دائم مي روند پيش بعضى از بزرگان، بعضى از علماء، بعضى از محترمين، كه آقا! شما داريد به كى كمك مي كنيد؛ اهل غزه ناصبى اند! ناصبى يعنى دشمن اهل بيت. يك عده هم باور كردند! ديديم پيغام و پسغام كه آقا، مي گويند اينها ناصبى اند. گفتيم پناه بر خدا، لعنت خدا بر شيطان رجيمِ خبيث. در غزه مسجد الامام اميرالمؤمنين على بن ابى طالب هست، مسجد الامام الحسين هست، چطور اينها ناصبى اند؟!
بله، سنى اند؛ اما ناصبى؟! اينجور حرف زدند، اينجور اقدام كردند، اينجور كار كردند. نقطه ى مقابلش هم هست: يك عده بلند شوند بروند قم، لابلاى كتابهاى شيعه را نگاه كنند، ببينند كجا اهانت به مقدسات اهل سنت است، از او عكس بگيرند، بيايند تو محافل سنى پخش كنند، ببينيد آقا! اين كتابهاى شيعه است. يا يك گوينده ى نادان، غافل يا مغرضى روى منبر نسبت به مقدسات اهل سنت حرف مهمل و بدى بزند؛ اين را نوار كنند، سى دى كنند، بروند اينجا آنجا پخش كنند بگويند: ببينيد آقا! اين شيعه است. اين را به او بدبين كنند، او را به اين بدبين كنند.
اين معنايش چيست؟ «و تذهب ريحكم» يعنى چه؟ يعنى همين ديگر. وقتى اختلاف پيدا شد، وقتى تفرقه پيدا شد، وقتى نسبت به هم سوءظن وجود داشت، وقتى يكديگر را خائن دانستيم، طبيعى است كه با هم همكارى نخواهيم كرد. همكارى هم اگر بكنيم، با هم صميمى نخواهيم بود. اين همان چيزى است كه آن دشمن دنبال اوست. هم عالم شيعه، هم عالم سنى، بايد اين را بفهمند، اين را درك كنند. بديهى است دو تا مذهب در برخى از اصول، در برخى از فروع با هم اختلاف دارند؛ البته در بسيارى هم با هم اتحاد دارند. اما اختلاف به معناى دشمنى نيست. فتاواى فقهاى شيعه در مواردى صد و هشتاد درجه با هم اختلاف دارد. فتاواى ائمه ى اهل سنت در مواردى بسيار با همديگر اختلاف دارد؛ اما لزومى ندارد وقتى اختلاف دارد، انسان به همديگر بدگوئى كنند و فحش بدهند. خيلى خوب، او مذهبش اين است، آن هم مذهبش اين است. ... بله، اهل سنت همين است. يعنى هيچكس نبايد خيال كند كه اهل بيت پيغمبر مخصوص و متعلق به شيعه اند؛ نه، مال همه ى دنياى اسلامند.
چه كسى است كه فاطمه ى زهرا (سلام اللَّه عليها) را قبول نداشته باشد؟
چه كسى است كه حسنين (عليهماالسّلام) سيّدا شباب اهل الجنّة را قبول نداشته باشد؟
چه كسى است كه ائمه ى بزرگوار شيعه را قبول نداشته باشد؟
حالا يكى او را امام و واجب الاطاعه و مفروض الطاعه مي داند، يكى نمي داند؛ اما قبولشان دارند.
اينها حقايقى است، بايد اينها را فهميد، بايد اينها را نهادينه كرد. بعضى البته اين را نمي فهمند، متحرك به تحريك دشمن مي شوند. در حالى كه خيال مي كنند كه كار درست را انجام مي دهند. «قل هل ننبّئكم بالاخسرين اعمالا. الّذين ضلّ سعيهم فى الحياة الدّنيا و هم يحسبون انّهم يحسنون صنعا»؛(سوره كهف: 103 و 104) خيال مي كنند كار خوب مي كنند، غافل از اينكه دارند براى دشمن كار مي كنند. اين خصوصيتِ زمان ماست.»
23-2-1388
منبع : http://farsi.khamenei.ir
افزودن دیدگاه جدید