عقاید شیعه: 44. خداوند، عادل است.

 عقاید شیعه: 44. خداوند، عادل است.

همه مسلمانان خدا را عادل مى دانند، و عدل يكى از صفات جمال الهى است. و پايه اين اعتقاد آن است كه در قرآن، هرگونه ظلم از خدا نفى شده و او به عنوان «قائم به قسط» ياد گرديده است، چنانكه مى فرمايد:

(إِنَّ اللّهَ لا يَظْلِمُ مِثقالَ ذَرّة) (نساء/40): خدا به اندازه ذرّه اى ستم نمى كند.

و نيز مى فرمايد:

(إِنَّ اللّهَ لا يَظْلِمُ الناسَ شيئاً)(يونس/44): خدا هرگز به مردم ستم نمى كند.

نيز مى فرمايد:

(شَهِدَ اللّهُ أَنّه لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَ أُولوا العِلْمِ قائِماً بِالقِسْطِ) (آل عمران/18):

خدا، فرشتگان و صاحبان دانش گواهى مى دهند كه جز او خدايى نيست، و او قائم به قسط است.

 

گذشته از آيات ياد شده، عقل نيز به روشنى بر عدل الهى داورى مى كند؛ زيرا عدل، صفت كمال است و ظلم صفت نقص؛ و عقل بشر حكم مى كند كه خداوند همه كمالات را دارا بوده و از هرگونه عيب و نقصى در مقام ذات و فعل منزه است.

 

اصولاً ظلم و ستم، همواره معلول يكى از عوامل زير است:

 

1. فاعل، زشتى ظلم را نمى داند (ناآگاهى)؛

 

2. فاعل زشتى ظلم را مى داند ولى از انجام عدل ناتوان است يا به آن ظلم نيازمند است (عجز و نياز)؛

 

3. فاعل زشتىِ ظلم را مى داند و بر انجام عدل نيز تواناست، ولى چون شخصى حكيم نيست از انجام كارهاى ناروا باكى ندارد (جهل و سفاهت).

 

بديهى است كه هيچيك از عوامل مزبور در خداوند راه ندارد، و لذا افعال الهى، همگى عادلانه وحكيمانه است.

 

استدلال فوق در حديثى كه از پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده آمده است([1])، شيخ صدوق روايت مى كند:

فردى يهودى نزد پيامبر آمد و پرسشهايى را مطرح ساخت كه از آن جمله راجع به عدل الهى بود.

پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) در وجه اينكه خداوند ظلم نمى كند فرمود:

«لِعِلمِهِ بِقُبْحِهِ وَاسْتِغنائه عَنْهُ»: خداوند چون به زشتى ظلم آگاه است، و نيازى نيز به آن ندارد، لذا ظلم نمى كند([2]).

متكلمان عدليه هم در بحث عدل الهى به اين استدلال تمسك نموده اند([3]).

 

با توجه به اين آيات، مسلمانان بر عدل الهى اتفاق نظر دارند، ولى در تفسير عدل خداوند اختلاف داشته و هركدام يكى از دو نظريه زير را برگزيده اند:

 

الف ـ عقل انسان حسن و قبح افعال را ادراك كرده، فعل حَسَن را نشانه كمال فاعل، و فعل قبيح را نشانه نقص او مى داند. خداوند نيز از آنجا كه بالذات واجد همه كمالات وجودى است، لذا فعل وى كامل و پسنديده است و ذات اقدسش از هرگونه فعل قبيح پيراسته خواهد بود. يادآورى اين نكته لازم است كه عقل هرگز درباره خدا حكمى صادر نمى كند و نمى گويد خدا «بايد» عادل باشد، بلكه كار خرد در اينجا كشف واقعيت فعل خداوند است. يعنى با توجه به كمال مطلق ذات حق و پيراستگى وى از هرگونه نقص، كشف مى كند كه فعل او نيز در غايت كمال بوده و از نقص پيراسته است، و در نتيجه با بندگانش به عدل رفتار خواهد كرد.

آيات قرآنى ياد شده نيز، در حقيقت مؤيّد و مؤكّد چيزى است كه انسان از طريق عقل ادراك مى كند، و اين همان مسئله اى است كه در علم كلام اسلامى به آن «حسن و قبح عقلى» گفته مى شود، و طرفداران اين نظريه را «عدليّه» مى نامند كه در پيشاپيش آنان اماميه قرار دارند.

 

ب ـ در برابر اين نظريه، نظريه ديگرى وجود دارد كه مدّعى است عقل و خرد انسان از شناخت حسن و قبح افعال ـ حتى به صورت كلى ـ عاجز و ناتوان است، و يگانه راه شناخت حسن و قبح افعال، وحى الهى است! آنچه كه خدا به انجام آن، دستور دهد حسن است، و آنچه كه از آن نهى كند قبيح.

بر پايه اين نظريه، چنانچه خدا فرمان دهد بي گناهى را به دوزخ بيفكنند يا گنهكارى را به بهشت برند، عين حُسن و عدل خواهد بود! اين گروه مى گويند اگر خدا را به عدل توصيف مى كنيم صرفاً از اين جهت است كه در كتاب آسمانى چنين صفتى وارد شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشتها:

[1] . توحيد صدوق، باب الأطفال، ذيل حديث13 (ص397ـ 398).

 

[2] . در دعاى روز جمعه آمده است: «وإنّما يعجل من يخاف الفوت وإنّما يحتاج إلى الظلم، الضعيف».

 

[3] . كشف المراد، ص305.

افزودن دیدگاه جدید