رمضان ماه خداست و سوغات براى آخرت و شرط رسيدن به اين ثواب ها ذكر توسل به امام حسين عليه السلام
بسم الله الرحمن الرحيم
رمضان ماه خداست و تفسير اقبال آن
قد اقبل اليكم شهر الله بالبركة والرحمة و المغفرة شهر هو عندالله افضل الشهور و ايام افضل الايام و لياليه افضل الليالى و ساعاته افضل الساعات هو شهر دعيتم فيه الى ضيافة الله و جعلتم فيه من اهل كرامة الله انفاسكم فيه تسبيح ونومكم فيه عباده و عملكم فيه مقبول و دعاؤ كم فيه مستجاب فاساءلوا الله ربكم بنيات صادقة و قلوب طاهرة ان يوفقكم لصيامه و تلاوة كتابه فان الشقى من حرم غفران الله فى هذا الشهر العظيم
فرازى از خطبه شريفه قرائت شد. ابتدا توضيح كوتاهى در مورد عبارات آن مى دهم . جمله قد اقبل اليكم شهر الله اقبال و روى آوردن ماه مبارك به فرمايش شيخ بهائى (16) يا مجاز عقلى است كه مجاز در نسبت باشد، با مناسبت و علاقه ، به اين معنا كه فعلى را نسبت دهيم به چيزى كه در واقع او فاعل نباشد پس روى آوردن را نسبت داده ايم به ماه رمضان ، در حالى كه او واقعا فاعل نيست ، بلكه مجازا است چون علاقه و ارتباط به فاعل دارد و يا آن كه اسناد اقبال به ماه رمضان اسناد حقيقى است ، ولى در معناى اقبال كه مسند است ، مجازا تصرف كنيم مجاز در كلمه باشد و بگوييم اقبال به معنى روى آوردن نيست ، بلكه مجازا به معنى قرب و نزديكى است و يا آن كه در رمضان كه مسنداليه است ، تصرف كنيم و آن را مجازا به معنى كسى بگيريم ، كه رو به روى ما مى آيد (كه اين را تشبيه و استعاره بالكناية مى گويند) و اما چرا ماه رمضان شهرالله است !؟ زيرا اين ماه نسبت به ماه هاى ديگر به علت شمول رحمت و كرامت خدا بر بندگان ، برترى ويژه اى دارد. چنانچه در دعاى هر روز ماه رمضان مى خوانيم : اللهم شهر رمضان الذى انزلت فيه القرآن هدى للناس وبينات من الهدى و الفرقان و هذا شهر الصيام و هذا شهر القيام و هذا شهر الانابة و هذا شهر التوبة و هذا شهر المغفورة و الرحمة و هذا شهر العتق من النار و الفوز بالجنة و هذاشهر فيه ليلة القدر التى هى خير من الف شهر (17)؛
خدايا! اين ماه رمضان است ، ماه نزول قرآن ، ماه روزه دارى ، عبادت و نماز، ماه تضرع و زارى به درگاه تو، ماه توبه ، و بخشش و رحمت و ماه آزادى از آتش ، ماه رستگارى ، و دست يافتن به بهشت است .
دليل ديگرى بر اين كه رمضان شهر الله است در حديثى اينگونه وارد شده كه رمضان از اسامى خداوند است (18) از معانى الاخبار به سندى از هشام بن سالم به نقل از سعد (و شايد سعدبن طريف باشد) كه گفت :
در خدمت امام باقر عليه السلام هشت نفر حاضر بوديم . صحبت از رمضان شد پس حضرت فرمود: نگوييد اين است رمضان ، يا رفت رمضان ، يا آمد رمضان ، چون ، رمضان اسم خداى عزوجل است در حالى كه خدا نمى رود و نمى آيد رفت و شد مربوط به امور موقتى است ؛ بنابراين بگوييد ماه ، رمضان ! ماه اضافه به اسم شود و اسم اسم خدا است ، (گويى گفتيد ماه خدا) و آن همان ماهى است كه قرآن ، در آن نازل شده و خدا آن را نمونه و عيد قرار داده است (بنده عرض مى كنم ) مثل رحمن كه صفت خاص خدا در آخرت است پس نبايد كسى را به اين اسم ناميد؛ بايد گفت عبدالرحمن .
بالبركة و الرحمة و المغفرة ، بهترين سوغاتى ، سوغاتى ماه رمضان است كه به درد آخرت مى خورد و از بين رفتنى نيست ، و تا ابد مى توان از آن استفاده كرد، حتى در بهشت ، (به لطف خداوند).
سوغات براى آخرت
همه ساله در مكه و مدينه به رفقاى همسفر سفارش مى كردم : برادران ! هرچه سوغات دنيايى بگيريد، خراب شدنى و از بين رفتنى است ، و زحمت در حمل و نقل آن و چه بسا موجب گلايه هم مى شود، ولى زيارت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه بقيع و حضرت زهرا و خواندن نماز در مسجدالنبى ، كه هر ركعت آن ، معادل ده هزار ركعت است ، و نيز خواندن نماز در مسجدالحرام ، كه هر ركعت آن معادل صدهزار ركعت است ، و يا طواف و قرائت قرآن و امثال اين ها بهترين توشه است ، و بهترين سوغات هم براى خود و هم براى ديگران است ، نه از بين مى رود و نه كهنه مى شود، و تا ابد از آن استفاده خواهيم كرد.
دعيتم فيه الى ضيافة الله وقتى انسان وارد مهمان خانه دنياى مى شود، معمولا در مشخصات خانه ، در و ديوار و حتى سفره و غذاها و خصوصيات و مزه آنها دقت مى كند، اما در مهمانى و سفره خداوند از اين مسائل خبرى نيست . در ماه رمضان هم رزق و روزى بيش تر است و هم پذيرايى معنوى جعلتم فيه من اهل كرامة الله خدا خودش از شما پذيرايى مى كند. انفاسكم فيه تسبيح و نومكم فيه عباده روايات متعددى در ثواب ماه مبارك ذكر شده كه وقتى انسان به آنها مراجعه مى كند مات و مبهوت مى شود نفس زدن ، ثواب تسبيح دارد و خوابيدن ، ثواب نماز خواندن دارد.
پاداش و ثواب به مقتضاى لطف خدا است
حاج شيخ جعفر شوشترى فرموده انسان در هر روز بيست و يك هزار و ششصد بار نفس مى كشد (19) از طرف ديگر، خداوند به مقتضاى كرم خود ثواب مى دهد نه در مقايسه با عمل انسان ! ربنا عاملنا بفضلك و لاتعاملنا بعدلك ! مگر نه اينكه مثل الذين ينفقون اموالهم فى سبيل الله كمثل حبة انبتت سبع سنابل فى كل سنبلة مائة حبة والله يضاعف لمن يشاء و الله واسع عليم (20) در اين آيه بيان مى كند كه اجر و پاداش هفتصد برابر مى شود و حتى بيشتر از آن در غير از ماه رمضان اگر سوره توحيد را سه مرتبه بخوانى ، ثواب ختم قرآن مى دهند؛ ولى در ماه مبارك در مقابل هر آيه اش ، ثواب ختم قرآن داده مى شود. اين سوره با بسم الله پنج آيه دارد، كه مى شود پنج ختم . پس اگر سه مرتبه بخوانى ، ثواب پانزده ختم قرآن دارد.
حاج شيخ جعفر شوشترى (21) مى فرمايد: وارد است هر كه در وقت خواب سوره توحيد را بخواند، گناه پنجاه ساله اش آمرزيده مى شود؛ به اين صورت كه پنجاه حرف است و به ازاى هر حرفى يك سال گناه او آمرزيده مى شود و اگر كم تر از پنجاه سال دارى ، گناه آينده ات نيز بخشيده مى شود؛ ولى دو شرط دارد: يكى ، با ايمان از دنيا بروى ، و اعمال صالحت حبط نشود كه حضرت فرمود: (22) درست است كه هر يك از تسبيحات اربعه موجب سبز شدن درختى در بهشت مى شود ولى مبادا آتشى بفرستى و آن را بسوزانى شرط دوم اين كه در وقت عمل ، قصد گناه نداشته باشى و از آن دل كنده باشى .
يك نمونه از ثواب بى شمار الهى در حديث از مالى صدوق به سندى از علاء بن يزيد قرشى نقل مى كند:
قال الصادق عليه السلام جعفر بن محمد عليه السلام حدثنى ابى عن ابيه عن جده عليه السلام قال قال رسول الله صلى الله عليه و آله شعبان شهرى و شهر رمضان شهر الله عزوجل فمن صام يوما من شهرى كنت شفيعه يوم القيامة و من صام يومين من شهرى غفرر له ما تقدم من ذنبه و من صام ثلاثه ايام من شهرى قيل له استاءنف العمل و من صام شهر رمضان فحفظ فرجه و لسانه و كف اذاه عن الناس غفرالله له ذنوبه ماتقدم منها و ما تاءخر و اعتقه من النار و احله دارالقرار و قبل شفاعته فى عدد رمل عالج من مذنبى اهل التوحيد (23).
امام صادق عليه السلام از پدر بزرگوارشان عليهم السلام نقل مى كند كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: ماه شعبان ماه من است و ماه رمضان ، ماه خدا است . پس هر يك روز از ماه من روزه بدار، من در روز قيامت شفيع او خواهم بود، و هر كس دو روز از ماه من روزه بدارد، گناهان گذشته او آمرزيده مى شود، و هر كس سه روز از ماه من روزه بدارد، به او گفته مى شود: خدا عمر تازه اى به تو داده ، گويى تازه متولد شده اى از هم اكنون عملت را شروع كن ! و هر كس ماه رمضان را روزه بدارد، در حالى كه نگه دارد فرج و زبان خود را و هيچ آزار و اذيتى به كسى نرساند، خداوند گناهان گذشته و آينده او را مى بخشد يعنى بيمه مى شود و در ترك معاصى توفيق پيدا مى كند# و او را از آتش آزاد مى كند و در بهشت ابدى ساكن مى سازد و شفاعت او را نسبت به گناهكاران خداشناس موحد به عدد ريگ بيابان مى پذيرد.
شرط رسيدن به اين ثواب ها
عزيزان ! اين معناى پذيرايى خدايى است ؛ اين همه لطف ، اين همه مرحمت ، اين همه ثواب ؛ به شرط آن كه از آنها نگهدارى كنيم و باايمان از دنيا برويم و با خودمان به قبر ببريم .
آيا همه گناهان ، از هر كسى آمرزيده مى شود؟ نه چنين نيست بلكه بايد شخص با ايمان بميرد و ديگر آنكه در وقت اين عبادت توبه كرده باشد و دل از گناهان كنده باشد، نه آن كه همان وقتى كه كار ثواب مى كند، باز بنا داشته باشد فردا گناهانش را تكرار مى كند. از طرف ديگر ما معتقد به حبط اعماليم يعنى بعضى از گناهان موجب از بين رفتن ثوابهاى قبلى مى شود كه اشاره كرديم .
در روايت ديگرى اين گونه نقل شده :
البرقى عن الصادق عليه السلام عن ابائه قال قال رسول الهل صلى الله عليه و آله من قال سبحان الله غرس الله له بها شجرة فى الجنة و من قال الحمدلله له بها شجرة فى الجنة و من قال لا اله الاالله غرس الله له بها شجرة فى الجنة و من قال الله اكبر غرس الله له بها شجرة فى الجنة فقال رجل من قريش يا رسول الله ان شجرنا فى الجنة لكثير فقال نعم و لكن اياكم ان ترسلوا عليها نيرانا فتحرقوها وذلك ان الله عزوجل يقول : (يا ايهاالذين آمنوا اطيعوا الله و اطعيوا الرسول و لاتبطلوا اعمالكم )(24)
امام صادق عليه السلام از پدرانش چنين نقل مى كند: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: هر كس ذكر سبحان الله را بگويد، خداوند درختى براى او مى روياند و هر كس ذكر الحمدلله را بگويد، خداوند درختى براى او در بهشت مى روياند و هر كس ذكر الله اكبر را بگويد، خداوند يك درخت در بهشت براى او در بهشت مى روياند. در اين هنگام مردى از قريش گفت : بنابراين يا رسول الله ! درخت هاى ما در بهشت خيلى زياد است ! حضرت فرمود: بلى وليكن برحذر باشيد از اينكه ، آتشى بفرستيد و همه آنها را بسوزانيد! و اين همان است كه خداوند مى فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده ايد اطاعت كنيد، خدا را و اطاعت كنيد رسول خدا را و مبادا كه اعمال خود را باطل نماييد.
ديگر آن كه گناهانى آمرزيده مى شود كه مربوط به حقوق الله است ولى حقوق مردم ، تا شخص صاحب حق ، راضى نشود، گناه طرف مقابل آمرزيده نمى شود (مثل قتل عمدى كه وعده خلود در جهنم به آن داده شده و من يقتل مؤ منا متعمدا فجزاؤ ه جهنم خالدا فيها و غضب الله عليه و لعنة و اعدله عذابا عظيما (25) چنين گناهى هرگز آمرزيده نمى شود(26).
ضيافت الهى در حج
اين روايات مربوط به مهمانى زمانى خداوند متعال يعنى ماه مبارك رمضان و كيفيت پذيرايى آن جناب از مهمانان خود بود.
اينك روايتى نقل مى كنيم كه مربوط است به مهمانى مكانى خداوند يعنى حج و سرزمين حرم و عرفات و مشعر و منى كه ببيند آنجا چطور مضيف و مهمان خانه اى است و سفره و پذيرايى و كيفيت آن چگونه است از امالى صدوق به سندى متصل از شخصى به نام مشمعل الاسدى :
قال خرجت ذات سنة حاجا فانصرفت الى ابى عبدالله الصادق جعفربن محمد عليه السلام فقال من اين بك يا مشمعل فقلت جعلت فداك كنت حاجا فقال او تدرى ما للحاج من الثواب فقلت ما ادرى حتى تعلمنى فقال ان العبد اذا طاف بهذا البيت اسبوعا و صلى ركعتيه و سعى بين الصفا والمروة كتب الله له ستة آلاف حسنة و حط عنه ستة الاف سيئة و رفع له ستة آلاف درجة و قضى له ستة الاف حاجة للدنيا كذا و ادخر له للاءخرة كذا فقلت له جعلت فداك ان هذا لكثير قال الا اخبرك بما هو اكثر من ذلك قال قلت بلى فقال عليه السلام لقضاء حاجة امرى مؤ من افضل من حجة وحجة و حجة حتى عد عشر حجج (27).
مشمعل اسدى گفت : يك سال مشرف به حج شدم . پس از حج ، خدمت حضرت امام صادق عليه السلام رسيدم ؛ حضرت فرمود: از كجا آمده اى ؟ آقاى مشمعل ؟ عرض كردم : قربانت گردم ! حج بودم فرمود: آيا مى دانى حاجى چه ثوابى دارد! گفتم : نمى دانم شما بفرماييد! پس فرمود: به درستى كه هنگامى بنده اى طواف خانه كعبه كند و نماز طواف به جا آورد، و سعى بين صاف و مروه كند؛ براى او شش هزار حسنه نوشته مى شود و شش هزار گناه از او محو مى شود و مقام او شش هزار درجه بالا مى رود، و شش هزار حاجت دنيايى او برآورده مى شود و مثل آنها ذخيره مى شود براى آخرت او عرض كردم : قربانت گردم ! چه پاداش عظيمى ! فرمود: آيا خبر ندهم به تو چيزى كه از اين بيشتر باشد؟ عرض كردم : بله پس فرمود: هر آينه برآوردن حاجت برادر مؤ من بهتر است از يك حج و دو حج و سه حج تا اينكه حضرت ده حج شمرد.
برادران ! باز تعجب نكنيد، لطف خدا به مقتضاى خدايى اوست و بسيار زياد است . حج رفته ها! بياييد اين توشه ها را براى سفر آخرت نگه دارى كنيم . خودمان را امتحان كنيم ، ببينيم بعد از حج بهتر شده ايم يا نه ؟ آيا رفتارمان تغيير كرده و دعوت خدا را خوب اجابت كرده ايم فاذا قضيتم مناسككم فاذكروا الله كذكركم آبائكم او اشد ذكرا (28) بايد بعد از حج بيشتر به ياد خدا باشيم . زيرا توقع خدا و خلق از ما بيش تر شده است .
همچنين خودمان را امتحان كنيم ، ببينيم دعوت مهمانى خدا در ماه رمضان را خوب پذيرفته ايم ؟ آيا اين روزها رفتارمان بهتر شده است ؟ و گناهان و اشتباهات را ترك كرده ايم ؟ آيا عبادات و اخلاص ما بيشتر شده ؟ نماز شب مى خوانيم ؟ قرائت قرآن داريم ؟ ايا در اين ميهمانى با ميزبان حرف مى زنيم حرف زدن باخدا همان قرائت قرآن است ، اگر اين ها را داريد خوشا به حالتان و اگر نداريد به فكر خودتان باشيد.
در اين قسمت ، روايتى برايتان نقل مى كنم كه هم بيان گر ثواب حج است و هم در برگيرنده شرطى است كه بيان شد؛ يعنى همان دل كندن از گناه كه باعث آمرزش گناهان است . از كتاب فقه الرضا (29).
اروى عن العالم عليه السلام انه لايقف احد من موافق او مخالف فى الموقف الا غفر له فقيل له عليه السلام انه يقفه الشارى و الناصب و غير هما فقال يغفر للجميع حتى ان احدهم لو لم يعاود الى ما كان عليه ما وجد شيئا مما تقدم و كلهم معاود قبل الخروج من الموقف
از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت شده كه فرمود: به درستى كه وقوف نمى كند در عرفات هيچ فردى از شيعه و سنى ، مگر آن كه گناهان او آمرزيده شود فردى به حضرت گفت : كه شارى (كه يك دسته از خوارج نهروان هستند) و ناصبى (دشمنان اميرالمؤ منين عليه السلام ) هم وقوف به جا مى آورند. حضرت فرمود: گناهان همه آمرزيده مى شود، حتى اگر كسى از اين ها فرضا به وضع گذشته اش برنگردد، از گناه سابقش صرفنظر مى شود. (ولى متاءسفانه ) همه آنها هنوز از عرفات بيرون نرفته ، به كارهاى سابق خود برميگردد؛ حتى وضو و نمازشان هم باطل است پيش از غروب كوچ مى كنند و از عرفات مى روند، با اين كه تا غروب واجب است در عرفات بمانند و...
ذكر توسل ؛ مهمانى امام حسين عليه السلام
شيخ جعفر شوشترى مى فرمايد: حال كه مهمانى خدا را شناختى ، اگر نتوانستى حق ضيافت را به جاى آورى ، مهمانى و مهمان سراى ديگرى سراغ دارم ، كه راه به مهمانى خدا دارد، و آن مهمانى امام حسين عليه السلام است ، كه از نظر زمانى ماه محرم و از نظر مكانى كربلا است .
بياييد در عالم معنا برويم آنجا شايد توشه اى برداريم .
تو كيستى كه گرفتى به هر دلى وطنى
كه نى در انجمن و نى برون ز انجمنى
جگر خراش عقيقى ، عقيق هر جگرى
سخن گذار و سخن آورى و با سختى
به خوى مثل محمد صلى الله عليه و آله به بوى مثل على
به خلق مثل حسينى به خلق چون حسنى
محمدى نه على نه حسن نه پس تو كه اى ؟
همان حسينى و بويت وزد ز هر چمنى
تو آن حسين غريبى كه در ميان دو نهر
شدى شهيد و نكرده تر لب و ذهنى
تو آن حسين شهيدى كه بر لب تو يزيد
بزد به چوب و بگفتا چه خوش لب و دهنى
تو آن حسين غريبى كه روز عاشورا
جهان مصالحه كردى به كهنه پيرهنى
امام حسين تشريف آورد بر در خيمه ها فرمود: خواهرم زينب ! ايتينى بثوب عتيق لايرغب فيه احد؛ پيراهن كهنه اى برايم بياور كه كسى را رغبت و ميل به آن نباشد! چرا؟ براى چه كهنه باشد! مى خواهم زير لباس هايم بپوشم . خواهر! بعد از شهادت لباس هاى مرا اين اشقيا به غارت مى برند، مى خواهم بدنم عريان نباشد و شايد اين پيراهن را نبرند.
لباس كهنه بپوشد زير پيرهنش
كه تا برون نكند خصم بد منش ز تنش
لباس كهنه چه حاجت كه زير سم ستور
تنى نماند كه پوشند جامه يا كفنش
من نمى دانم بالاخره بعد از شهادت آن پيرهن كهنه را گذاشتند بر تن شريف حضرت يا نه ولى مى دانم وقتى خواهر داغدارش ، عمه سادات ، وارد قتل گاه شد، چشمش افتاد به جسد پاره پاره و پر خون برادر، از روى تعجب گفت : انت اخى انت ابن والدى يوم على صدر المصطفى و يوم على جدث الثرى
لا اضحك الله سن الدهر ان ضحكت
و آل احمد مظلومون قد قهروا
لاحول ولاقوة الا بالله العلى العظيم .
افزودن دیدگاه جدید