انتظار... مهدى اى آبى ترين احساسها!
مهدى اى آبى ترين احساسها!
اى معطر از شميم ياسها!
اى تو خورشيد شبِ يلداى من!
اى همه انگيزه ی فرداى من!
اى نشانى از خدا، خال لبت!
عاشقم، عاشق بسوزد در تَبَت
اى كه دستت روى دوشِ آفتاب!
چشم من با ياد تو رفته به خواب
اى كه جارى از كلام تو غزل!
صاحب دنيا تو بودى از اَزَل
ترجمان لحن خيس اشكها!
رازدار گفتگوهاى خدا!
اى كه با دريا تكلّم مىكنى
بركهها را پرتلاطم ميكني
اى قرار ما همه آدينه ها
درميان سبزى سبزينه ها
مهدى! اى از نسل گلهاى سپيد
اى شِفابخش دل مجروح بيد
غيبت تو فصل زرد بى كسى است
انتظارم، رويش دلواپسى است
ياد تو تا در دلم آمد فرود
شعر من بى اختيار از تو سرود
بعد از اين من باغبانى مى شوم
باغبان بى نشانى مى شوم
تا بِكارم بذر ناب انتظار
در دل ابرىّ خود، فصل بهار
منبع: ماهنامه موعود شماره 63
افزودن دیدگاه جدید