بررسی عوامل بدعتها و مدعيان مهدویت
خداوند متعال، انبياي الهي و بعد از آنان، امامان را به عنوان حجت، راهنما و دعوتکنندگانِ مردم به سوي حقتعالي، فرستاده است؛ اما همواره گروهي بر اثر غفلت، جهل و عناد، از مسير توحيد منحرف شده، به دام شيادان و منحرفان افتادهاند.
در دوران ائمه عليهم السلام هم بحث بدعتها و خرافات، دامنگير مسلمانان بود و اهلبيت عليهم السلام هم همواره بر اساس قرآن و سنت پيامبر اکرم صلي الله و عليه و آله و سلم، با اين بدعتها مبارزه و روشنگري ميکردند.
در عصر حاضر هم با توجه به خلاءهاي معنوي و نيازِ مردم به معنويت و مهدويت، عدهاي به جاي اينكه مردم را به سوي خدا دعوت كنند، به سوي اشخاص سوق مي دهند؛ يا با دادن دستوراتي كه بر خلاف تعاليم اسلام و شرع است، آنان را به سوي اموري دعوت ميكنند که انسانها را از اخلاق، خرد و خردورزي جدا ميسازد.
بدعت چيست؟
بدعت در لغت، به معناي عمل بيسابقه و نو است و در اصطلاح، هر نوع تصرف در دين را گويند؛ به عبارت ديگر بدعت يعني: دستورات ديني را با توجه به شرايط خود كم و يا زياد کردن و در نهايت اين دخل و تصرف را جزو دين معرفي کردن و به خدا و پيامبر عليهم السلام و اهلبيت عليهم السلام نسبت دادن؛ يعني چيزي را كه ريشه در شريعت و دين ندارد، به دين اضافه شود. چنين عملي در شريعت نبوي ممنوع و بدعتگذار هم ملعون شمرده شده است، چنانكه پيامبر اسلام عليه السلام ميفرمايد:
«هر كس بدعتي گذارد و يا به بدعتگذار امكاناتي بدهد، به لعنت خدا و ملائكه و تمام مردم گرفتار ميگردد.»[1]
خاستگاههاي بدعت:
هر چند اين عمل تحريم شده است، ولي باز کم نيستند کساني که بدعتگذاري مي کنند و جمع کثيري را به انحراف مي کشانند. پرسش اين است که چرا اين افراد با دين مردم بازي مي کنند و جامعه را به انحراف مي کشانند؟
1. عدم نگاه جامع به دين:
در جامعه اي كه مردم به دين توجه دارند بايد مطالب ديني را با معرفت و بصيرت لازم و بر اساس مبناهاي عقلي و نظري بيان كرد و دين را، نه در بخشي از زندگي افراد، بلکه در تمام شئونات زندگي آنان لحاظ کرد. مسائل ديني بايد در تمام مراحل زندگي كاربردي باشد و انسان بفهمد كه دين در تمام امور براي او برنامه دارد. دين بايد با محوريت قرآن و عترت، روح حاكم بر جامعه و زندگي باشد، نه بخشي از جامعه و زندگي.
2. عدم تبيين و روشنگري مناسب از مطالب ديني توسط عالمان ديني:
عالمان و دانشمندان وظيفه دارند که مطالب را بر اساس مخاطبان، به خوبي تبيين كنند و ميداندار مسائل ديني باشند و شبهات ديني را رصد كنند و پاسخ بگويند. اگر عالمان ديني فعال نباشند، نادانان مطالب را با بدعت و خرافه ميآميزند و جريانسازي ميکنند. پيامبر اسلام عليهم السلام ميفرمايد:
«وقتي در ميان امت من بدعت آشكار شد، دانشمندان و عالمان بايد علم خود را آشكار سازند، اگر آشكار نسازند لعنت خدا بر آنها باد».[2]
مقام معظم رهبري ميفرمايند:
«در كنار ترويج و تبليغ معارف اصيل ديني و اسلام ناب، بايد با خرافات مبارزه كرد. كساني دارند روز به روز خرافات جديدي را وارد جامعه ی ما ميكنند. مبارزه با خرافات را بايد جدي بگيريد، اين روش علماي ما بوده...».[3]
3. دخالت افراد غير متخصص در مطالب ديني و فاصله گرفتن كارشناسان مذهبي از مخاطب:
امروزه، اگر در امور ديني، به افراد غير متخصص اجازه ی فعاليت داده شود و عرصه براي آنان باز باشد، با جلسات و امكانات متعدد، خواسته یا ناخواسته مسير اصلي دين را به انحراف ميكشانند، تصوير دين را وارونه ميكنند و دستاويز دشمنان اسلام ميگردند؛ مانند عوامل توليد مستند «ظهور بسيار نزديك است» كه با تعيين زمان ظهور و تطبيق دادن علايم ظهور، جامعه ی مهدوي را گمراه كرده بودند. عدهاي نيز با ادعاي ارتباط با امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف، در پي بخششِ گناهان افراد (!) و دادن دستورات سير و سلوكي، ضمن انحراف افراد، روز به روز بر ادعاي خود ميافزايند.
سيد عبدالرضا غرابات يکي از اين افراد است که به بهانه ی ارتقاي معنويت از سال 74 فعاليتهاي خود را آغاز کرد و در سال 78 ادعا کرد که شعيب بن صالح است، سپس مدعي شد سيد يماني است، بعد هم ادعاي امام زماني كرد و هر چيز حلال را حرام و حرام را حلال اعلام كرد، تا اينكه در سال 82 ادعاي خدايي هم کرد!
اگر افراد متخصص در عرفان و معنويت، مطالب معنوي و سير سلوك را به گونهاي طراحي و بر اساس مبناها بيان ميكردند و مطالب مرتبط با مهدويت و ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف، توسط كارشناسان بيان ميشد، عرصه براي اين شيادان باز نمي شد و کار به جايي نميرسيد كه عدهاي جريان مديريت امام زماني را مطرح کنند و استكبار هم در تحليلهاي خود جريان مهدويت و ولايت فقيه را مورد حمله خود قرار دهد.
4. عدم درک عميق دين:
گروهي با بزرگنماييِ برخي انحرافات و بدعتهايي كه عدهاي عوام آن را مسلّم گرفته اند، آن را به اصل دين مربوط ميدانند. مثلا عدهاي از روي جهل و عدم توجه به مباني دين و يا از روي عوامفريبي و هوا و هوس، جلساتي را برگزار ميكنند که جاي بسي تأمل و شگفتي است؛ مثلا برگزاري نماز جمعه و جماعت به امامت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و يا اضافه کردن نام امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در اذان. از آن سو عدهاي هم مثل وهابيان همين بدعتها را به عنوان يك اصل اعتقادي، تحليل ميكنند و به كل مسلمانان و شيعيان اتهام ميزنند.
5. خيالپردازي و داستانسراييهاي بياساس:
گروهي با اهداف شخصي و مادي و يا براي زدن ريشه ی دين، با توهم و خيالپردازي، داستانهايي از ملاقات با امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف مطرح ميكنند و از شخصيتهايي نام ميبرند كه حتي وجود خارجي هم نداشته و اگر هم دارند، ادعايي نداشتهاند.
اينان براي اينكه خودشان را بالا ببرند، آن افراد را تا حد عارف، فيلسوف و به نوعي يك انسان آسماني مطرح ميكنند و داستانهايي از آنها بيان ميكنند كه جاي تأمل جدي دارد. گروهي هم با بيان مطالبي نظير افسانه ی جزيره ی خضرا كه وجود خارجي ندارد، سعي در بيان مطالبي دارند كه خارج از مباني مهدويت است و يا با خواب و خيال، مكاني را مقدس معرفي ميكنند تا مردم به آنجا اقبال كنند.
به هر حال بايد بدانيم اگر جلوي اين بدعتگذاريها گرفته نشود، روز به روز انحرافها بيشتر خواهد شد.
چند يادآوري:
1. دين بايد با محوريت قرآن و عترت، روح حاكم بر جامعه و زندگي منتظران باشد.
2. انسان منتظر نبايد دست از كسب معرفت و بصيرت بردارد و بايد رابطه ی خود را با عالمان ديني و متخصصان مهدويت جدي بگيرد و سعي در ارتقاي معرفت خود و جامعه داشته باشد.
3. انسان منتظر بايد در جاهليت مدرنِ علمسالاري، جاي خود را به خدا سالاري بدهد و غايت او بايد خدا محوري باشد.
4. انسان منتظر بايد مراقب باشد تا مبادا از روي جهل و غفلت، بدعتي در دين ايجاد كند و يا از بدعتگزاري حمايت کرده و باعث گمراهي ديگران شود، پيامبر اسلام صلي الله و عليه و آله و سلم ميفرمايد: «كسي كه بازوي باز بدعتگذار را بپذيرد به ويران ساختن دين خود كمك كرده است».[4]
5. انسانِ منتظر نبايد هر چيزي كه مغاير مباني ديني و فاقد دليل است بپذيرد و اگر در موردي ترديد داشت، بايد از اهل فن و عالمِ ديني بپرسد.
..............................
[1]. وسائلالشيعه، حر عاملي، ج 29، ص 28؛ سنن ابي داوود، ج 2، ص 375.
[2]. بحارالانوار، ج 27، ص 65.
[3] . سخنراني در جمع روحانيان استان سمنان (17/8/1385).
[4]. سفينةالبحار، ج 1، ص 63.
پدیدآونده: محمد رضا نصوري
افزودن دیدگاه جدید