خشک شدن زایندهرود از نشانههای بحران آب است که تهدید جدی برای حیات شهر اصفهان محسوب میشود
اصفهان و خشکسالی
اصفهان به برکت زایندهرود، «نصف جهان» تاریخ میانه ایران و یک مرکز تفریحی بینالمللی در دوران معاصر بوده است. زایندهرود و حوزه آبریز آن پس از خشکسالی 1378 و ادامه آن در 1387، اینک واقعاً خشک شده و تلاشهای چالشانگیزی برای انتقال آب به این حوزه صورت میگیرد. علاوه بر گرمایش عمومی زمین، عواملی از قبیل افزایش جمعیت، یارانه سخاوتمندانه آب، قیمت نازل آب، تصدی مقامات استانی در امور آب بویژه در دهه اخیر، بهرهبرداری بیرویه از منابع زیرزمینی و مصرف بیرویه آب شهری در این وضعیت موثر بودهاند. رهایی کامل از این گرداب ناممکن است ولی بهبود آن مستلزم مدیریت یکپارچه حوزه زایندهرود زیر نظر یک نهاد متنفد، سهمیهبندی آب، افزایش قیمت آن، تقویت نقش بخش خصوصی و کمکهای فنی خارجیها میباشد. چاندران ناییر بنیانگذار «مؤسسه جهانی برای فردا» در جهت جلب همکاریهای کشورهای خارجی در حوزه آب ایران به چیزی اشاره میکند که میتوان روی آن توافق کرد: «کمبود آب ایران به نفع هیچ کس نیست»
کمآبی اصفهان اصفهان در اوج اقتدار و شکوه خود در عصر صفوی به برکت بولوارها، کاخها، پلهای سرپوشیده و مساجدش که هنوز بسیاری از آنها وجود دارند، «نصف جهان» نامیده میشد. این شهر اکنون موطن 2 میلیون جمعیت است و سومین شهر بزرگ ایران و چهارراه فرهنگی است که از سراسر جهان مردم را به سوی خود میخواند. شریان اصلی شهر «زایندهرود» است که از میان شهر میگذرد. این رودخانه در عرض چند سال خشک شده است. نه به این معنی که سواحل آن پس نشستهاند بلکه اکنون اساساً چیزی به نام آب در آن دیده نمیشود و در عوض بستر خشک و بیابانی رودخانه بجا مانده است ولو گاه و بیگاه منابع آب از بالادست در آن جریان یابد.
خشک شدن زایندهرود از نشانههای بحران آب است که تهدید جدی برای حیات شهر اصفهان محسوب میشود. سطح آبهای زیرزمینی فرو افتاده، چاهها خشک شدهاند و اکوسیستمها رو به تخریب هستند. این بحران احتیاج به گامهای اساسی از طرف مقامات محلی و دولت مرکزی و کنار نهادن سیاستهای ناکارآمد گذشته دارد. این وضعیت فرصت مناسبی برای غرب است تا زمینه مشترکی برای پایان دادن به ارتباطهای مشکل خود با تهران جستجو کند.
بحران کمآبی
دلیل بحران آب اصفهان متعدد است ولی مشکل در خشکسالی شدید 1999 آغاز گردید که بخشهای عظیمی از کشور را در چنگال خود میفشرد. در منطقه اصفهان، خشکسالی در سال 2008 بدتر شد و تا کنون ادامه دارد. این مشکل که البته قابل مدیریت هم هست از طریق دخالتها و سوء مدیریتهای سیاسی بدتر شده است. در زمان آقای احمدی نژاد، دولت کنترل منابع آب را از مقامات اصلی آب کشور گرفت و به رهبران استانی داد. آنها بدون توجه به ضرورت حفظ منابع آب، به بهرهبرداری بیرویه از آنها در حوزههای کشاورزی، صنعتی و مصارف بومی پرداختند. این یک تصمیم سیاسی بود که وضع مردم را بطور موقت بهبود میداد ولی رقابتهای خطرناکی بر مسیر منابع کمیاب ایجاد مینمود.
یارانههای سخاوتمندانه آب، کشاورزان را بر آن میداشت که محصولات خود را غرق در آب کنند بدون اینکه به ارزش اقتصادی یا موضوعات محافظتی آن بیاندیشند. بعلاوه رهبران استانی هر چه بیشتر به توسعه صنایع مصرفکننده آب از قبیل کارخانجات فولاد همت گماشتند بدون اینکه اثرات آن را بررسی کرده باشند.
جمعیت در حال رشد ایران نیز به قضیه کمک نمیکند. این جمعیت در عرض 40 سال دو برابر شده است. نسل جدید نیز زندگی مدرن را برگزیده که مستلزم مصرف آب بیشتر است. هماکنون مصرف آب شهری در اصفهان تقریباً 70 درصد بیشتر از متوسط جهان است، آن هم در منطقهای که تنها یک سوم متوسط بارندگی جهان را دریافت میکند.
به نظر میرسد مشکل مرکزی بحران کمآبی در ایران و از جمله در اصفهان، عدم تمایل مقامات مسئول در قیمتگذاری مناسب آب است. آنها واهمه دارند چنین تصمیمی واکنش مردم را بر انگیزد. آقای روحانی از زمان انتخاب خود بارها به مسئله دوری از سیاستهای گذشته در رابطه با سیاست آب اشاره کرده است. ولی این مستلزم لغو قوانین پوپولیستی در زمانی است که او در گیر بازگرداندن سایر سیاستهای این چنینی نیز میباشد.
اگر اراده سیاسی لازم وجود داشته باشد و آقای روحانی بتواند حمایت مورد نیاز را کسب کند، دولت وی احتیاج به مدیریت یکپارچه حوزه رودخانه زایندهرود زیر نظر یک اداره متنفد دارد که قادر باشد مقررات محکمی وضع کند و در مورد نوع توسعه منطقه توجه جدی داشته باشد. لازم است یارانه مخرب و هزینهبردار کنار نهاده شود و قیمت آب در منطقه اصفهان هم برای مصرف کشاورزی و هم صنعتی افزایش یابد. هرگاه مقامات محلی اراده کافی را به لحاظ ترس از افکار عمومی مردم نداشته باشند، لازم است دولت ملی مداخله کند.
لازم است سرمایهگذاری بیشتری در زمینه تکنولوژیهای برتر و مؤثرتر انجام گیرد. درست همچون کشورهای دچار کمبود منابع از قبیل ژاپن که سرمایهگذاری زیادی در بهرهوری انرژی داشتهاند، کشورهای کمآب نیز باید همین کار را انجام دهند. اقدام سریع در این زمینه کمک میکند تا ایجاد برآمد مناسب بین توسعه اقتصادی و حفاظت محیطی با درد کمتری همراه باشد. باید توجه داشت که این گونه اقدامات برای باز گرداندن اوضاع اولیه کافی نیست بطوری که حتی لازم است مصرف آب شخصی نیز سهمیهبندی شود. این مسئله مستلزم نصب کنتور مناسب برای مصارف خانگی و بکارگیری سیستم قیمتگذاری منصفانه است که مشتریان پرمصرف از جمله صنایع هزینه بیشتری بابت آن بپردازند.
ایران میتواند به کمک خارجی نیز امیدوار باشد. بحران آب در واقع فرصت کافی برای نزدیک شدن ایران و غرب و سایر کشورهای جهان فراهم ساخته است. ملل غربی به تهران میروند و ایجاد یک نهاد بینالمللی برای مشورت به ایران در زمینه بحران آب و مسائل زیستمحیطی را پیشنهاد میکنند. این مسئله ممکن است ایدآلیستی باشد ولی مسبوق به سابقه است. نمونه آن «شورای همکاریهای بینالمللی چین در زمینه موضوعات محیط زیستی و توسعه» است که در سال 1992 بنیادگذاری شد و در مورد موضوعات محیط زیستی به آنها مشورت میداد و اعضاء آن شامل نمایندگانی از چند کشور غربی بودند.
بخش خصوصی نیز باید درگیر موضوع شود. اغلب موضوعات محیط زیستی به گونهای پیکربندی میشوند که بخش خصوصی و بخش عمومی را در برابر هم قرار میدهد. ولی اغلب موضوعات پایدار مستلزم همکاری این دو بخش است. بسیاری از راه حلها از قبیل اندازهگیری مصرف خانگی، سیستمهای تشخیص نشتی آب و یا جایگزینی لولههای فرسوده در ایران مستلزم سرمایهگذاری بالاتری است که بخش خصوصی قادر به تأمین منابع آن میباشد. آنها میتوانند از عملیات و فنآوری روز جهان در این زمینه استفاده کنند.
در زمانی که بسیاری از ملل غربی از جمله آمریکا و انگلیس در جستجوی ارتباطهای مولد با ایران هستند و در زمانی که روحانی در سازمان ملل میگوید که ارتباطهای نامطلوب بین ایران و کشورهای دیگر روی سنگ نوشته نشده است، مصرف آب موضوع مهمی است که میتوانند این همکاریها را آغاز نمایند. چیزی هست که میتوان روی آن توافق کرد: «کمبود آب ایران به نفع هیچ کس نیست»
این مقاله توسط «چاندران ناییر» عضو «شورای دستور کار جهانی فوروم جهانی اقتصاد جهانی برای پایداری» و بنیانگذار یک اطاق فکر هنگکنگی بنام «مؤسسه جهانی برای فردا» (The Global Institute for Tomorrow)، در شماره 9 نوامبر 2014 نیویورک تایمز منتشر شده است. او نویسنده کتاب «اقتصاد مصرفی: نقش آسیا در شکلدهی محدود به سرمایهداری و حفاظت از سیاره زمین» میباشد.
افزودن دیدگاه جدید