حديث سلسلة الذهب و پذیرش ولایتعهدی امام رضا(ع) در یک نگاه

پیرامون سند و نظرگاه‌های عالمان و محدثان شیعی و سنی درباره این حدیث مطالبی ارائه شده از جمله می‌نویسند که :این حدیث قدسی، متواتر، مسلسل و مستند می‌باشد.

امام رضا و ایران:
شهر «مرو» مركز خلافت مامون بود. به دستور مامون، امام هشتم شیعیان را از مدینه به بصره و از آن جا به اهواز و سپس از مسیر فارس به نیشابور و بعد به خراسان آوردند و حضرت را از طریق كوفه نیاوردند(1) . در بعضى از كتب تاریخى آمده است كه امام از طریق «قم » آورده شد.(2)

امام رضا علیه السلام در مسیر خود به نیشابور رسید جمعیت بسیارى از حضرت استقبال كردند هنگام عزیمت به سوى «مرو» جمعى از دانشمندان اهل سنت از امام خواستند تا حدیثى از آباء گرامش نقل كند، امام دستور داد پرده ى كجاوه را كنار زدند، مردم در حال هجوم بودند و سروصدا مى كردند، امام از مردم خواست تا ساكت شوند، آنگاه فرمود:
پدرم از پدرش تا امیر المؤمنین على علیه السلام و او از پیامبر صلى الله علیه و آله و او از جبرئیل نقل كرد كه خداوند فرمود: كلمة لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى. (3)
«كلمه توحید، سنگر محكم من است، پس هر كس داخل آن گردید، از عذاب من در امان است ».
امام رضا علیه السلام بعد از اندك تاملى، به آن ها فرمود: این موضوع شروطى دارد.
وانا من شروطها. (4)
«پذیرش امامت من، از جمله ى شروط آن است ». (5)
بیست هزار و به قولى بیست و چهار هزار نفر. این سخن را نوشتند. (6)
به این ترتیب، حضرت ثامن الائمه علیهم السلام، شرط توحید را، ولایت و امامت آل على علیه السلام را پذیرا بودن، دانست.
از دیگر موضع گیرى هاى آشكار امام علیه السلام در خصوص امامت، فرمایش آن حضرت است در كنار مامون - موقعى كه مسئله ى ولایتعهدى را مطرح كرد - امام چنین فرمود: «مامون حقى را به ما داد كه دیگران آن را نپذیرفتند». (7)
تا قبل از موضع گیرى شفاف امام علیه السلام در مورد امامت، این موضوع فقط در میان خواص مطرح بود؛ ولى پس از طرح این مطلب مهم، در میان عامه ى مردم نیز گسترش پیدا كرد. اثبات این مسئله كه «امامت، حق علویون است » از نكاتى است كه حركت تبلیغى ایشان در توضیح معناى امامت و مناظرات آن حضرت تاثیر منحصر به فردى در آن داشته است. (8)
 

امام رضا علیه السلام در مرو: 
حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام با همراهان وارد مرو شد و در خانه اى كه برایشان در نظر گرفته بودند، مستقر شد و مورد تكریم مامون قرار گرفت. (9)

از متون تاریخى بر مى آید كه مامون ابتدا خلافت را به امام علیه السلام پیشنهاد كرد؛ ولى امام علیه السلام آن را به شدت رد كرد.
مامون براى جلب رضایت امام علیه السلام تلاش كرد. این را یزنى ها در مرو بیش از دو ماه طول كشید، ولى امام علیه السلام به هیچ وجه موافقت نكرد. مامون افراد دیگرى را نزد امام فرستاد و آن ها نتوانستند امام علیه السلام را متقاعد سازند كه ولایتعهدى را بپذیرد.
وقتى دیدند به این روش كارى از پیش نمى برند؛ امام را گاهى تلویحا و گاهى صراحتا به مرگ تهدید مى كردند. (10)
در برخى تواریخ آمده است كه مامون نذر كرده بود كه اگر بر برادرش امین پیروز شود خلافت را به امام رضا علیه السلام واگذارد، اگر این مطلب درست باشد این سؤال مطرح مى شود كه چرا امام را به قبول خلافت مجبور نكرد بلكه ولایتعهدى را به ایشان تحمیل كرد؟! و بعد از آن كه حضرت قبول نكرد چرا او را به حال خود وانگذاشت؟!
امام رضا علیه السلام متوجه خطرات این بازى سیاسى بود لذا گر چه در سال 201 قمرى ولایتعهدى را قبول كرد ولى مكرر خبر مرگ خود را قبل از مامون گوشزد مى كرد. (11)

 

پی نوشت:

1) الخرائج والجرائح، ص 236.
2) انوار البهیه، ص 240.
3) معانى الاخبار، ص 371، امالى صدوق، ص 142، حلیة الاولیاء، ج 3 ص 192، عیون اخبار الرضا ج 2 ص 146.
4) التوحید، ص 25- 26.
5) این حدیث به حدیث سلسلة الذهب معروف گردید.
6) اعیان الشیعه، ج 2 ص 18، چاپ ارشاد.
7) عیون اخبار الرضا، ج 2 ص 145، به نقل از حیات فكرى و سیاسى امامان شیعه، ج 2 ص 105.
8) همان، ص 105.
9) ارشاد مفید، ج 2 ص 251.
10) الحیاة السیاسیه لامام الرضا علیه السلام، ص 280.
11) همان.

افزودن دیدگاه جدید