در آمدی بر نوآوری فرهنگی

رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی، امسال را به نام «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نام‌گذاری کردند. یکی از ارکان پیام نوروزی رهبری انقلاب مقوله پر اهمیت فرهنگ، است. از آنجایی که رهبری معظم انقلاب در سخنرانی پیشین خود در جمع خبرگان رهبری در خصوص مقوله فرهنگ ابراز نگرانی نموده و هشدار علنی داده بودند، گنجاندن فرهنگ در پیام نوروزی ایشان، نشان دهنده‌ی وضعیتی است که در این حوزه در سایه‌ی تهاجم فرهنگی و رسانه‌ای دشمن و بی‌ تفاوتی برخی از مسؤولان فرهنگی بر جامعه حکم‌فرما شده است.
اصلاح جامعه بدون اصلاح فرهنگ آن میسر نمی‌شود چونکه ابعاد فرهنگ و تأثیر آن، بر خلاف باور برخی، به احداث مراکز آموزشی خلاصه نمی‌شود. گستره‌ی فرهنگ و کار فرهنگی از جزئی‌ترین فعالیت‌های فردی تا جدی‌ترین مسؤولیت‌های اجتماعی کشیده شده‌ و به تعبیر رهبر معظم انقلاب «فرهنگ از اقتصاد هم مهم‌تر است.» به همین دلیل ورود به عرصه‌ی فرهنگ و فعالیت‌های فرهنگی، به دلیل ابعاد گسترده‌ی آن، باید ورودی کارآمد، مداوم، همراه با مدیریت راهبری و در یک کلام، حرکتی جهادی باشد. تعبیری که از سوی مقام معظم رهبری بارها مورد استفاده قرار گرفته و نهایتاً سال ۱۳۹۳ با آن نام‌گذاری شد. در این خصوص ایشان فرموده‌اند که «واقع قضیّه این است که کارزار فرهنگى از کارزار نظامى اگر مهم‌تر نباشد و اگر خطرناک‌تر نباشد، کمتر نیست؛ این را بدانید؛ … واقعاً یک میدان کارزار است اینجا»
اگر درصدد هستیم که در فضای فرهنگی کشور، بخش فرهنگی را برجسته جلوه دهیم، آن را توسعه ببخشیم، افزایش اشتغال را در فضای فرهنگی شاهد باشیم، ابعاد مختلف جامعه را تحت تأثیر قرار بدهیم، با فراهم نمودن یک فضای رقابتی بهبود تولید کالا و ارائه‌ی خدمات فرهنگی را بدست بیاریم و اساساً رقابت‌پذیری را بتوانیم نهادینه و فرهنگی بکنیم، ضرورت دارد که ابتدا بسترهای لازم را برای این فعالیت‌ها، فراهم کنیم.
فعالیت‌های متعدد فرهنگی در کشور در دستگاه‌های مختلفی اعم از حوزه‌ی فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری، وزارت آموزش و پرورش و... صورت می‌گیرد و این فعالیت‌ها نیاز به تعامل، هم‌سویی و پرهیز از دوباره کاری دارد.
توجه به سند چشم‌انداز در کنار برنامه‌های توسعه فرهنگی کشور از زمینه‌های مورد توجه دیگر است. در چشم‌انداز 20 ساله، وضع یک چارچوب برای توسعه‌ی صنایع فرهنگی و تولید محصولات فرهنگی ارزشی به مراتب بالاتر از هر تصمیم دارد. اگر جمهوری اسلامی ایران به عنوان پیشرو کشورهای اسلامی محسوب می‌شود، باید از نظر فرهنگی، الگوی کشورهای منطقه و اسلام باشد. این امر باید در تولید کالاهای فرهنگی، خدمات فرهنگی، در اقتصاد فرهنگ، در نحوه‌ی رقابت، تولید رقابتی، توزیع و در اشتغال قابل حصوص باشد.
برای رقابت در بازارهای جهانی باید بتوانیم سرمایه‌ی لازم و امکانات مقتضی را بکار بگیریم. نمی‌شود با دستگاه عریض و طویل و پیچیده‌ی صنایع فرهنگی غربی در حالی رقابت کرد که برای رساندن مقصود و منظوری در تولیدات فرهنگی‌ خودشان گاهی میلیون‌ها دلار هزینه می‌کنند؛ اما ما نتوانیم به مقوله‌ی فرهنگ با رویکرد اقتصادی نظر کنیم و باور کنیم که این بخش صرفاً وابسته و هزینه‌بر نیست و می‌تواند بر روی پای خود بایستد. اگر ما بخواهیم بر مبنای ارزش‌های فرهنگی خود و حماسه‌های تاریخی خودمان، محصولات فرهنگی تولید کنیم، قاعدتاً در ارتباط با کیفیت و کمیت، بازاریابی و فضاسازی بازار و تبلیغات آن باید هزینه کنیم و این امر نیز نیازمند مکانیزم‌های جدید برای تضمین سرمایه‌گذاری و بازگشت آن است.
با توجه به تأثیر و کاربردهای مختلف صنایع و محصولات فرهنگی در حوزه‏های اقتصادی، امنیتی، سیاسی- ایدئولوژیک و اجتماعی؛ با این مسأله مواجه هستیم که چگونه می‏توان در این عرصه دست به نوآوری زد و نرخ و جهت‏گیری محصولات فرهنگی را در حد قابل قبول و متناسب با نیازها و سطوح مورد انتظار جامعه و نظام، ارتقا داد.
محصول فرهنگی تنها یک کالای اقتصادی نیست؛ بلکه همراه با عرضه و استفاده از آن، شیوه و سبک زندگی و حتی باورها و ارزش‏های فرد و جامعه تحت تأثیر واقع می‏شود. از سوی دیگر محصولات فرهنگی ضمن ایفای نقش خود به عنوان یک کالای اقتصادی، موجبات تغییرات و استحاله‌ی فرهنگی، تغییر شیوه و سبک زندگی، باورها و ارزش‌های فردی و جامعه ایجاد می‌کند. در اینجا سؤال مهم این است که آیا تولیدکنندگان و عرضه‌کنندگان محصولات و صنایع فرهنگی و سیاست‌گذاران و نهادها و دستگاه‌های مرتبط با مقوله فوق در این عرصه توانسته‌اند، نقش مناسبی ایفا نمایند؟ چه میزان از محصولات و صنایع فرهنگی با رویکرد اسلامی و ایران در بازار موجود است؟ آیا بنگاه‌های خصوصی و تصمیم‌سازان دولتی موفق به نیازسنجی جامعه در این حوزه شده‌اند؟ آیا در فضای رقابت با کشورهای خارجی که به طور قطع بدنبال القای فرهنگ کشورشان و از بین بردن ارزش‌های اسلامی و ایرانی می‌باشند، توانسته‌ایم با سیاست‌گذاری و همدلی و هم‌سویی و ایجاد شبکه‌ی منسجم اعم از رسانه‌ها و نهادها و وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های فرهنگی  و بالاخص نهادهای علمی، از طریق نوآوری، نسبت به روزآمد نمودن محصولات فرهنگی اقدام نماییم؟
با توجه به تأکیدات مقام معظم رهبری طی سنوات گذشته در خصوص خلاقیت، نوآوری، شکوفایی، استقلال و خودکفایی و همچنین هدفمند نمودن امور فرهنگی، اقتصادی و علمی کشور و ایجاد هم‌سویی و هماهنگی نهادها و سازمان‌ها و ایجاد شبکه‌های قوی و منسنجم به منظور پیشبرد اهداف نظام مقدس اسلامی، مقوله‌ی نظام نوآوری در کشور طرح شده است.
طبعاً نوآوری در عرصه‌ی محصولات فرهنگی در سطح گسترده یک جامعه، صرفاً کارکرد یک یا چند بنگاه و یا موسسه دولتی یا خصوصی نیست. از این رو، ساماندهی و توجه به نظام نوآوری به عنوان یک چارچوب تحلیلی در سیاست‌گذاری­های کلان فنآوری و نوآوری در حوزه‌ی محصولات و صنایع فرهنگی که تأثیرات همه جانبه‌ی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و به خصوص در راستای بحث شکل­گیری و دستیابی به اقتصاد مقاومتی و اقتصاد دانش­­بنیان و چه بسا اقتصاد فرهنگ بنیان باشد.
 در جهان امروز شاهد نظام‌های نوآوری از جمله نوآوری‌های در حوزه‌ی صنایع و محصولات فرهنگی هستیم که به دنبال افزایش سهم بازار و منافع مادی هستند. ممکن است تبدیل یک ایده به محصول فرهنگی منافع مادّی فراوانی داشته باشد، لیکن ریشه و بنیاد خانواده را متزلزل کند در این صورت این نوآوری مخرب، هیچ ارزشی نخواهد داشت و مردود می‌باشد.
نکته‌ای که نباید از آن غافل باشیم این است که مبانی ارزشی جمهوری اسلامی ایران با جهان متمایز است، ما به دنبال خیر دنیا و آخرت افراد جامعه هستیم. برداشت من از نظام نوآوری محصولات فرهنگی این است که ما به دنبال این هستیم که ارزش‌ها و باورهای‌مان تبدیل به محصول و کالا بشود، اتفاقی که در غرب افتاده و دارای یک نظام فکری منسجم است. اما باورها و ارزش‌های ما یک چیز است و با باورها و ارزش‌های کشورهای غربی متفاوت است.
نظام نوآوری می‌تواند زمینه‌ساز بروز و ظهور ارزش‌ها و باورهای ما را فراهم نماید. گرچه در مفاهیم غربی از نوآوری تعبیر تبدیل ایده به ثروت مطرح شده اما در نظام نوآوری محصولات فرهنگی بومی خودمان این قابلیت را داریم که بتوانیم باورها و ارزش‌های اسلامی- ایرانی را به کالاهای فرهنگی تبدیل کنیم و خلق ثروت نماییم. بنابراین در نظام نوآوری صرفاً به دنبال خلق ثروت نیستیم و نگاه مارکسیستی هم نداریم که هر جا فرهنگ تبدیل به کالا شد، ارزش‌های ما به خطر می‌افتد، چراکه در دیدگاه اسلامی نگاه اقتصادی به تمام شئون زندگی افراد وجود دارد و فرهنگ بستری را فراهم می‌کند که سایر نظام‌ها ازجمله سیاست، اقتصاد و... از آن منشأ می‌گیرد. بنابراین کسی نمی‌تواند به دور از باورها و ارزش‌هایش به خلق چیزی بپردازد.
به هر حال نظام نوآوری که ما به دنبال طراحی آن برای محصولات فرهنگی کشورمان هستیم، شاخصه‌اش صرفاً پول و فروش بیشتر محصولات نیست. چراکه یک رابطه‌ی یک به یک بین میزان فروش محصولات و میزان اثرگذاری آنها وجود ندارد. چونکه محصولات فرهنگی دارای اثراتی مستقیم است که توسط شما به کاربر منتقل می‌گردد. به عنوان مثال ممکن است محصولی در تولید انبوه تولید بشود و به فروش برسد، اما دارای اثرگذاری مطلوب نباشد، در مقابل ممکن است شخصی، محصولی را تولید کند اما به تولید انبوه نرساند، اما دارای اثرگذاری انبوهی باشد. به عنوان مثال برخی از تولیدات سینمایی کشورمان از جمله‌ی این محصولات هستند.
در همين راستا كارگروه نظام نوآوري در حوزه‌ی‌فرهنگي به دستور دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در اردیبهشت ماه سال 1392 تشکیل شد. این کارگروه‌ مي‌كوشد تا امكان شكل‌گيري، تداوم و تقویت شبکه‌ی ضعیف نظام نوآوري در صنايع فرهنگي ايران را فراهم آورده، تمهيدات لازم براي تبديل ايده، دانش و ميراث فرهنگي بومي به كالاها و محصولات فرهنگي را مهيا كند. شكل‌گيري نظام نوآوري صنايع فرهنگي مستلزم نگاه سيستمي به تمامي بازيگران، نهادهاي اصلی و واسطي است كه به نحوي در اين زمينه فعاليت دارند و چرخه علم، فناوری و نوآوری به کمک هنر و علوم انسانی را تکمیل می‌کنند.
کارگروه تاكنون 12 جلسه با حضور اساتید و خبرگان حوزه‌ی فرهنگ و نوآوری و 5 نشست تخصصي با حضور انديشمندان و فعالان و مسؤولان اجرايي صنايع فرهنگي برگزار نموده و به دستآوردهای بسیار مهمی دست یافته است. از جمله دستآوردهای بسیار مهم کارگروه در سال 1392 گنجاندن مبحث نظام نوآوری فرهنگی در سند نقشه مهندسی فرهنگی کشور می‌باشد. با توجه به مطالعاتی که در سال 1392 در کارگروه نظام نوآوری در حوزه‌ی فرهنگی صورت گرفت، مبحث نظام نوآوری فرهنگی با پیشنهاد کارگروه و تصویب شورای‌عای انقلاب فرهنگی به عنوان یک اقدام ملّی در بخش راهبردهای کلان 9 نقشه مهندسی فرهنگی لحاظ شد. مبحث نظام نوآوری به صورت «طراحی و استقرار نظام ملّی نوآوری فرهنگی از طریق ایجاد هماهنگی بین سازمان‌ها و نهادهای مرتبط با تولید و ارائه محصولات فرهنگی، حمایت از مراکز ایده‌پردازی، تحقیق و توسعه سازمان‌ها و نهادهای تولید علم، فنآوری فعال در ارائه محصولات فرهگی مطابق با نیازها و مقتضیات روز کشور و حمایت از فنآوری محصولات فرهنگی با تأکید بر حمایت پولی و مالی، تغییر رویه‌های گمرکی مرتبط با صادرات و واردات محصولات فرهنگی و برنامه‌ریزی برای تقویت و گسترش بازارهای داخی و خارجی محصولات و خدمات فرهنگی کشور» در نقشه مهندسی فرهنگی گنجانده شد.
حضور فعالان حوزه‌ی سینما، موسیقی، اسباب بازی، مُد و لباس در جلسات کارگروه بر فقدان شبکه‌ی منسجم بین نهادهای دینی، دانشگاه، صنعت و بازار صحه گذاشت و راهکارهایی در این خصوص در طول جلسات پیشنهاد گردید. این راهکارها در قالب اجزای سند نظام نوآوری حوزه فرهنگی در حال بررسی است، بدین معنا که تدوین اصول و ارزش‌ها، چشم‌انداز، اهداف کلان، شاخص‌ها، سیاست‌های راهبردی، اقدامات مجری‌پذیر و نگاشت نهادی سند در دستور کار کارگروه، قرار گرفته و در این خصوص پروژه‌های مطالعاتی و میدانی تعریف شده تا اجزای سند تکمیل و نهایی شوند. البته سیاست کارگروه، چابکی و تمرکز و سرعت در تهیه و به تصویب رساندن و همچنین پیاده‌سازی مصوبات می‌باشد. به عنوان نمونه موارد ذیل در یکی از جلسات کارگروه که پیرامون مبحث وضعیت بازار اسباب بازی در ایران برگزار گردید، پیشنهاد گردید:
- شبکه‌سازی بین نهادهای مختلف دولت، صنعت و دانشگاه و نهادهای واسط مانند شرکت‌های دانش‌بنیان محصولات فرهنگی، مراکز رشد محصولات فرهنگی به کمک بخش خصوصی به عنوان بازیگر کلیدی در ارائه‌ی محصولات فرهنگی اسلامی- ایرانی؛
- پررنگ نمودن نقش پژوهشگاه‌ها در طراحی محصولات فرهنگی، به عنوان نمونه پژوهشگاه اسباب بازی و هدایت تحقیقات سرگردان به سمت کاربردی شدن؛
- مدل‌سازی زنجیره‌ی ارزش ایده تا بازار و مشتری در حوزه‌ی نوشت‌افزار و اسباب بازی و شناسایی و تکمیل حلقه‌های مفقوده و نقاط انقطاع و طراحی بسته‌های سیاستی حمایتی و تشویقی؛
- طراحی نمادهای اسلامی ـ ایرانی و شخصیت‌پردازی؛
- هماهنگی و یکپارچگی بین سازمان‌ها و ارگان‌های مرتبط برای جریان‌سازی واحد و هدفمند؛
- توجه به نقش مؤثر و کلیدی رسانه‌ها با محوریت سازمان صدا و سيما و همکاری مؤسسات هنری و تبلیغاتی برای شخصیت‌سازی بر اساس فرهنگ بومی و منطبق بر ارزش‌های اسلامی؛
- لزوم توجه به اهمیت و ارزش اقتصادی موضوع برای ورود جدی سرمایه‌گذاران و تولیدکنندگان داخلی؛
- راه‌اندازی فن بازارهای محصولات فرهنگی از جمله اسباب بازی؛
- در نظر گرفتن بیمه تحقیق و توسعه، راه‌اندازی صندوق‌های مالی و اعمال مشوق‌های مالیاتی در این حوزه؛
- و سایر بسته‌های سیاستی و حمایتی.

افزودن دیدگاه جدید