حضرت زينب(س) در گفتار ديگران
دكتر عایشه بنتالشاطي مصري مينويسد: زينب(س) تنها بانويي كه عاليترين نمونهی شهامت و دليري، دانش و بينش، كفايت و خردمندي، قدرت روحي و تشخيص موقعيت بود و هر وظيفهاي از وظايف گوناگون اجتماعي را كه به عهده گرفت به خوبي انجام داد. حماسهی كربلا و حسين(ع) ماندگارترين و آموزندهترين حماسهاي است كه از سال 61 هجري تا به حال و براي هميشهی تاريخ زنده و پايدار بوده و هست. حادثهاي به بلنداي تاريخ انسانيت، واقعهاي بزرگ و فرا تاريخي و جغرافيايي و فراديني كه مختص يك مكان و زمان و دين و آئين نيست. در اين واقعهی پرشور و بزرگ، نقش زينب كبري(س) خواهر حسين(ع)، دختر فاطمه(س) و علي(ع) نيز حياتي و بسيار تأثيرگذار بوده و هست. زينب، قهرمان كربلا و نماد و سنبل مقاومت و پايداري در طول تاريخ و خصوصاً در آن جريان عظيم كربلاست. بزرگان و اهل قلم اسلامي و غير اسلامي دربارهی ابعاد گوناگون شخصيت معنوي و انساني حضرت زينب(س) بسيار سخن گفتهاند، كه تمامي آنها قطرهاي است در برابر درياي بيكران فضائل و مناقب آن بانوي بزرگوار. آنچه در اين نوشته كوتاه به آن پرداخته شده است خلاصه و چيكدهاي دربارهی زينب، قهرمان كربلاست. در آغاز به گفتاري از فيلسوف فرزانه و بزرگ شهيد مطهري اشاره و سپس كلام ديگران را دربارهی زينب بيان ميكنيم.
استاد شهيد مطهري ميفرمايد: «حسين در طول نهضت حماسي خود، خاندان و همراهان خود را چنان با استقامت و پايداري آشنا نمود كه هر يك جلوهاي از استقامت حسيني شدند. در اين ميان، حضرت زينب(س) چنان درس آموخت كه استقامت و پايداري او پس از عاشورا در دوران اسارت و روياروئي با يزيد درخشانترين صحنههاي استقامت و پايداري بشري است. در حماسهی حسيني، آن كسي كه بيش از همه اين درس را آموخت و بيش از همه اين پرتو حسيني بر روح مقدس او تابيد، خواهر بزرگوارش زينب(س) بود. به راستي كه موضوع عجيبي است. زينب با آن عظمتي كه از اول داشته است و آن عظمت را در دامن زهرا(س) و از تربيت علي (ع) به دست آورده بود؛ در عين حال، زينب بعد از كربلا با زينب قبل از كربلا متفاوت است؛ يعني زينب بعد از كربلا شخصيت و عظميت بيشتري دارد».
دكتر عايشه بنتالشاطي نويسندهی مشهور مصري و صاحب كتاب (بانوي كربلا) مينويسد:
«زينب تنها بانویي است كه عاليترين نمونه شهامت و دليري، دانش و بينش، كفايت و خردمندي، قدرت روحي و تشخيص موقعيت بود و هر وظيفهاي از وظايف گوناگون اجتماعي را كه به عهده گرفت به خوبي انجام داد. من زينبي ميگويم و شما زينبي ميشنويد - نه من به حقيقت كمالات و فضايل او رسيده ام، و نه شما ميتوانيد به اين حقيقت عالي برسيد- من از دور ايستاده و آفتاب و درخشان فضايل او را مينگرم و هنگام مطالعهی زندگي پرحادثه او، پس فوق العادگي از خود نشان داده، در برابر پيشگاه با عظمت او سر فرود ميآورم. زينب ماهي است كه از پنج خورشيد تابان كسب نور كرده و از هر كدام به طور شايستهاي بهره گرفته و آنگاه جهاني را روشنائي بخشيده است.
خون پاك، ريشهی پاك، شير پاك، ذكاوت سرشار، مربيان بزرگ، شركت در بزرگترين انقلابات بشري، تجربهی حوادث و تحولات جهاني، زينب را آن طور كه شايسته بود پرورش داد و او را نمونهاي از عاليترين مراتب انسانيت قرار داد. نام اين زن در تاريخ ما و تاريخ انسانيت با مصيبتي بزرگ مزين گرديده و آن مصيبت كربلا است، مصيبتي كه تاريخ نويسان اتفاق دارند كه يكي از حوادث مؤثر در تاريخ شيعه خصوصاً، و در تاريخ اسلامي عموماً بوده، حتي بعضي از آنها معتقدند كه بالاترين و مؤثرترين حادثهاي است كه مذهب تشيع را بنا نهاد و آن را پا برجا قرار داد. و از همين جهت آنها را عقيده بر اين است كه خوني كه در آن كشتار جانگداز ريخته شده، تاريخ سياسي و مذهبي ما را به رنگ خون در آورد و ما آن را در قتلگاههاي فرزندان ابوطالب و مجاهدات شيعيان ميبينيم.
زينب وظيفه داشت نگذارد اين خون مقدسي كه ريخته شد به هدر رود، گمان ندارم مبالغه باشد، اگر بگويم زينب كسي است كه پس از وقوع اين كشتار آن را مصيبتي جاويد و فراموش نشدني قرار داد».
اين نويسندهی مصري دربارهی هدف خود از نوشتن كتاب (بانوي كربلا) ميگويد:
«من تا توانستهام و كوشيدهام كه رنگهاي اصلي تاريخ را در اين نقاشي كه از زندگي آن بانوي بزرگ است نشان دهم، بدون آن كه سايهی فضايل و مناقب از ميان برود و يا در آن خللي رخ دهد؛ زيرا نظر علم و تاريخ هر چه باشد عنصري به صورت اين بانو در آمده است».
ابنالثير تاريخ نويس معروف ميگويد: «زينب در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت و فضيلت و شجاعت و سخاوت شبيهترين مردم به پدر خود علي(ع) و مادر خود فاطمه(س) بود».
طبري و ابن اثير ميگويند:
«تا دو ماه يا سه ماه پس از شهادت حسين(ع) از وقتي كه خورشيد طلوع ميكرد تا هنگامي كه بالا ميآمد، اهل كوفه ديوارها را خون آلود ميديدند». ديوارهاي كوفه سخنان زينب را منعكس ميكرد:
«آري به خدا بيشتر بگرييد، كمتر بخنديد، شماها ننگ و رسوائي را به منتهي رسانيديد، اين ننگ و رسوائي از دامان شما شسته و پاك نخواهد شد، چگونه ميشود كه از ننگ كشتن جگر گوشهی خاتم پيغمبران و سرور جوانان اهل بهشت پاك شويد».
جاحظ در كتاب البيان و التبيين از خزيمهی اسدي نقل ميكند:
«پس از شهادت امام حسين(ع) وارد كوفه شدم و سخنان پرمغز و شيواي زينب(س) را شنيدم، من ناطقتر و گويندهتر از او زني را نديدم، گويا از زبان اميرالمؤمنين(ع) سخن ميگفت».
در بعضي از روايات ميگويند: زينب داراي مجلس علمي ارجمندي بود كه زنان طالب آموختن احكام دين، در آن مجلس حاضر شده و كسب دانش ميكردند. صفات برجستهاي در زينب جمع بود كه هيچ يك از زنان عصر او دارا نبوده اند؛ لذا است كه بانوي خردمند بني هاشم گرديد.
ابن حجر در «اصابه» دربارهی كلام و سخن زينب اين چنين مينويسد:
«در آيندهی نزديكي مردم آن عصر در كربلا، مجلس استاندار كوفه و مجلس يزيد بن معاويه سخناني از زينب ميشنوند كه فصاحت و بلاغتش همه را متعجب ميكند، همان اندازه كه امروز ما را به تعجب مياندازد و همگي به فوق العاد گي او و سحر بيانش گواهي ميدهند».
فاضل دربندي مينويسد:
«زينب(س) آگاهي به وقايع و حوادث آينده را از پدر بزرگوار خود فرا گرفته بود همان طور كه برخي از اصحاب پيامبر مانند: سلمان و ابوذر و بعضي از ياران علي(ع) مثل: رشيد هجري و ميثم تمار به اين گونه اسرار آگاه بودند».
عمر ابوالنصر دانشمند لبناني مينويسد:
«روشن است كه زينب از ساير اهل بيت(ع) جرأت و فصاحت و بلاغت بيشتري داشته است و شهرت او در ماجراي كربلا و بعد از آن تا آنجا رسيد كه مورخان و نويسندگان، قدرت و جرأت و بلاغت او را براي ديگران ضربالمثل قرار ميدهند».
محمد فريدوجد مصري عالم و نويسندهی بزرگ «دايرةالمعارف قرن بيستم» در ده جلد، ميگويد: «زينب دختر علي(ع) از زنان دانشمند روزگار و عقيلهی جليلهی بنيهاشم است كه با برادر خود حسين بن علي در واقعهی كربلا بود. و چون حسين شهيد شد، وي پيشواي زنان و كودكان و بازماندگان بود».
جلالالدين سيوطي نوشته است: «و كانت لبيبه جزله عامله لها قوه جنان» زينب بانويي خردمند و عاقل بود و از قوت قلب و مقاومت نيز برخوردار بود.
«حسن قاسم» نويسندهی توانا و زبردست درباره، بانوي كربلاء، زينب(س) نوشته است:
«سيدهی عالي مقام، پاك و پاكيزه، زينب دختر علي بن ابيطالب(ع)، همسر پسر عموي رسول خدا، داراي شريفترين نسب، برترين و كاملترين روحيه و پاكترين قلب بود. شخصيت او رمز حق و حقيقت، رمز شهامت و شجاعت و رمز مروت و فصاحت زبان و قوت قلب بود، پارسايي و پرهيزگاري و پاكدامني او بايد براي همگان درس عبرت باشد و اگر بخواهيم در ميان زنان نامدار و مشهور و باشخصيت، افرادي را به عنوان الگو و نمونه مطرح كنيم از نظر وفاداري و صداقت از لحاظ سخاوت و صفا و از جهت شهامت و شجاعت در رتبهی برتر از همهی آنها قرار دارد».
درباره عبادت و پرستش و زهد زينب(س) مورخين نوشته اند: مناجات و شب زندهداري او در تمام عمر ادامه داشته و حتي شب يازدهم محرم با آن همه مصائب و ضربههاي روحي كه از ناحيهی شهادت برادران و عزيزان بر وجود وي وارد شده بود -به بيان امام سجاد(ع)- زينب حتي نماز شب خود را هم ترك نكرد.
كار عبادت و نماز شب زينب(س) به جايي رسيد كه حضرت سيدالشهداء(ع) هم، از وي ميخواهد «يا اختاه لاتنسي في نافله الليل» خواهرم! در نماز شب خود مرا از دعا فراموش مكن.
دكتر بنت الشاطي مينويسد:
«زينب در آغاز جواني چگونه بوده است؟ مراجع تاريخي از توصيف رخسارهی زينب در اين اوقات خودداري ميكنند، زيرا وي در خانه بوده و روبسته زندگي ميكرده است و نميتوانستند مگر از پشت پرده او را ببينند؛ ولي پس از گذشت دهها سال از اين تاريخ زينب از خانه بيرون ميآيد و مصيبت جانگداز كربلا او را به ما نشان ميدهد و كسي كه او را به چشم ديده براي ما اين گونه توصيف ميكند».
طبري از زبان حميد بن مسلم ارزي خبرنگار كربلا مينويسد: «در حادثهی كربلا زني ميبينم كه مانند خورشيد ميدرخشد و با شتاب از خيمه بيرون ميآيد پرسيدم: اين زن كيست؟ گفت زينب دختر فاطمه(س) بنت رسول الله(ص) است».
حميد بن مسلم خبرنگار وقايع كربلا مينويسد:
«به خداوند سوگند با رفتاري كه زينب(س) انجام داد هر چه دوست و دشمن در آنجا بود گريه و ناله سر دادند! تا اين گريهها و ناله موجب انقلاب دروني و تحول افراد گردد و قطرات اشك سيلي به وجود آورند و جباران سرمست و مقام پوشالي و حكومت خودكامهی يزيد را در هم فرو پاشد، چنانكه طولي نكشيد كه چنين شد».
منبع سایت پژوهشکده باقر العلوم
افزودن دیدگاه جدید