اجتهاد در مقابل نص: 26 - نماز تراويح بدعت مشهور عمر!
از جمله مواردى كه عمر از پيش خود تشريع كرد و در مقابل نص، اجتهاد نمود، دستور گزاردن ((نماز تراويح)) بود؛ زيرا نماز تراويح را پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - نياورد، و در زمان آن حضرت نيز نبود، در زمان ابوبكر هم سابقه نداشت. خداوند متعال، اجتماع و مردم را براى اداى نماز مستحبى، غير از نماز استسقا (نماز براى طلب باران كه بايد به طور دستجمعى و جماعت خواند) فرا نخوانده است.
فقط نمازهاى واجب است كه خداوند در پنج نوبت بدان دستور داده و خواندن آنها با جماعت، مستحب است. و همچنين نماز طواف، نماز عيد فطر و قربان، نماز آيات و نماز ميت است كه مشروع مى باشد، به جماعت و به طور دستجمعى خوانده شود.
پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - شخصاً نمازهاى مستحبى ماه مبارك رمضان را بدون جماعت بجا مى آورد و مردم را تشويق مى كرد كه آن را به پاى دارند. مردم نيز به همان گونه كه پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - بجا مى آورد، انجام مى دادند.
در عصر ابوبكر نيز - تا سال سيزدهم هجرت كه از دنيا رفت - چنين بود(393)؛ چون عمر بن خطاب به جاى وى نشست، روزه ماه رمضان آن سال را بدون اينكه تغييرى در آن پديد آورد، انجام داد. ولى در ماه رمضان سال چهارده، با گروهى از صحابه به مسجد آمد و ديد كه مردم نمازهاى مستحبى بجا مى آورند؛ عده اى در حال قيام و برخى در حال سجود و جمعى در ركوع و گروهى نشسته اند. جماعتى هم تسبيح مى گويند و يا قرآن تلاوت مى كنند يا تكبير مى گويند يا سلام نماز مى دهند. عمر اين منظره را خوش نداشت و تصميم گرفت آن را به وضع بهترى در آورد. پس ((نماز تراويح))(394) را براى آنها در اوايل شبهاى ماه رمضان تشريع كرد، و دستور داد همگى در آن شركت كنند!!
سپس همين را به تمام بلاد بخشنامه كرد. و در مدينه دو نفر گماشت تا امام جماعت در نماز تراويح باشند! يك نفر براى مردان و ديگرى براى زنان. روايات در اين باره به حد تواتر رسيده است.
از جمله بخارى و مسلم در صحيح خود آورده اند كه پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: ((هر كس نمازهاى مستحبى ماه رمضان را بجاى آورد، گناهانش بخشوده مى شود. تا پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - زنده بود وضع چنين بود؛ يعنى مردم مانند شخص پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله -، نماز مستحبى ماه رمضان را انجام مى دادند و تغييرى نكرد. در زمان ابوبكر و اوايل خلافت عمر نيز چنين بود))(395).
همچنين بخارى در كتاب ((تراويح)) در حديث صحيح از عبدالرحمن بن عبد قارى (396)، روايت مى كند كه: ((در يكى از شبهاى ماه رمضان با عمر به مسجد رفتيم، ديديم مردم دسته دسته و پراكنده هستند. تا آنجا كه گويد: عمر گفت: به نظر من اگر اينان به يك پيشنماز اقتدا مى كردند بهتر بود، سپس دستور داد ابى بن كعب، پيشنماز ايشان باشد. شبى ديگر با وى به مسجد رفتيم، ديديم مردم نمازهاى مستحبى را با جماعت مى گزارند. عمر گفت: اين بدعت خوبى است! ... )).
علاّمه قسطلانى (397) وقتى به اين گفته عمر مى رسد كه گفت: ((اين بدعت خوبى است))، مى گويد: اينكه آن را بدعت دانست، به علت آن است كه پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - دستور نداد تا نمازهاى مستحبى ماه رمضان را به جماعت بخوانند. در زمان ابوبكر صديق (رض) هم سابقه نداشت، در اول شب هم نبود، و اين تعداد ركعات هم نداشت)) نظير آن را در كتاب ((تحفة البارى)) و غيره از شرحهاى صحيح بخارى آورده اند (ملاحظه فرماييد).
ابو وليد محمد بن شحنه در تاريخ خود (روضة المناظر) در حوادث سال 23 هجرى آنجا كه از وفات عمر سخن مى گويد، مى نويسد: ((عمر نخستين كسى است كه از فروش كنيزان بچه دار نهى كرد؛ و نخستين كسى است كه دستور داد مردم در نماز ميت، چهار تكبير بگويند. و نخستين كسى است كه دستور داد مردم نماز تراويح را به جماعت بخوانند! ... )).
سيوطى نيز در ((تاريخ الخلفا)) به نقل ابو هلال عسكرى (398)، آنجا كه نخستين كارهاى عمر را مى شمارد، مى گويد: ((او نخستين كسى است كه ((اميرالمؤمنين)) خوانده شد! و نخستين كسى است كه دستور داد در ماه رمضان، نماز تراويح را به جماعت برگزار كنند، و نخستين كسى است كه متعه را حرام كرد، و نخستين كسى است كه گفت: در نماز ميت، بايد چهار تكبير گفت! ... ))
محمد بن سعد، در جلد سوم طبقات خود - كه از عمر نام مى برد - مى گويد: ((او نخستين كسى است كه دستور داد نمازهاى شبهاى رمضان (تراويح) را به جماعت بگزارند و اين را به شهرها و كشورها هم بخشنامه كرد. و اين در ماه رمضان، سال چهاردهم هجرى بود. در مدينه دو نفر را تعيين كرد كه امام جماعت مردان و زنان باشند)).
ابن عبدالبر در استيعاب، در شرح حال عمر مى نويسد: ((اوست كه ماه رمضان را با نماز مستحبى دستجمعى، نورانى كرد!)).
مؤلّف:
اينان - كه خدا از سر تقصيرات ما و ايشان بگذرد - چنين پنداشته اند كه عمر با نماز تراويحش آنچه را خدا و پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - از حكمت آن غافل بوده اند، تدارك نموده است! در صورتى كه آنها سزاوارترند كه از حكمت خداوندى در قوانين و نظاماتش غافل باشند.
كافى است كه در رد به جماعت گزاردن نمازهاى مستحبى ماه رمضان، بگوييم كه خداوند خواسته است تا بندگانش در دل شبها با وى خلوت كنند و در پيشگاه او گريه و زارى نمايند و با مناجات و راز و نياز با وى، حوايج و گرفتاريهاى خود را عرضه بدارند و چشم به رحمت و اميد به مرحمت ذات اقدس او داشته باشند. و بدانند كه پناهگاهى جز او ندارند و نجات دهنده ايشان خداى مهربان است.
به همين جهت، خداوند مستحبات را از قيد جماعت، رها ساخته است تا بندگان بتوانند به تنهايى آن طور كه مى خواهند به خدا نزديك شوند. و در پيشگاه وى بنالند. و هر كس خواست به طور مستقل، و هر كس مى خواهد آن را به نحو اضافه انجام دهد؛ چون اين بهترين كارهاست كه ممكن است انجام داد. چنانكه در روايات پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - آمده است، ولى اگر به جماعت مربوط شود، ديگر اين نفع را نخواهد داشت و اين مزايا را از دست مى دهد.
به اين موضوع اضافه مى كنم كه: رها ساختن مستحبات از قيد جماعت و انجام آن به طور دستجمعى، باعث مى شود كه خانه ها از بركت و شرافت نماز خواندن در آنها خالى نماند. و لذت و نشاط تربيتى آن محفوظ بماند تا از اين راه فرزندان به پيروى از پدران، مادران و نياكان خود، راه ديندارى و مسلمانى را بياموزند تو آن را از نظر دور ندارند. و در دلها و عقلهايشان اثر بگذارد.
عبداللّه مسعود از پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - پرسيد: كدام يك بهتر است: نماز مستحبى در خانه ام يا در مسجد؟
پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: نمى بينى كه خانه من چقدر به مسجد نزديك است، با اين وصف من دوست دارم كه نمازهايم را در خانه ام بخوانم، مگر اينكه نمازهاى واجب باشد.
اين روايت را احمدبن حنبل، ابن ماجه و ابن خزيمه در صحيح خود نقل كرده اند، چنانكه در باب: ترغيب در نمازهاى مستحبى، از كاب ((الترغيب والترهيب)) ركن الدين عبدالعظيم بن عبدالقوى منذرى، آمده است.
و از زيد بن ثابت روايت شده است كه گفت: پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: ((اى مردم! نمازهايتان را در خانه هاى خود بخوانيد؛ زيرا بهترين نماز مرد آن است كه در خانه اش خوانده شود مگر اينكه نماز واجبى باشد)).
اين روايت را نيز نسائى و ابن خزيمه در صحيح خود نقل كرده اند.
انس بن مالك مى گويد: پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: ((گرامى بدانيد خانه هايتان را به گزاردن بعضى از نمازهايتان)).
و نيز پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: ((مَثَلِ خانه اى كه نام خدا در آن برده مى شود و خانه اى كه نام خدا در آن برده نمى شود، مانند آدم زنده و مرده است!)).
اين روايت را بخارى و مسلم نقل كرده اند.
جابر بن عبداللّه انصارى گويد: پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: ((وقتى يكى از شما نمازش را در مسجد خواند، بايد بهره اى هم براى خانه اش بگذارد. خداوند هم نمازش را در خانه اش بهتر به حساب مى آورد)).
مسلم و ديگران اين را روايت كرده اند. ابن خزيمه نيز در صحيح خود به سلسله سند از ابو سعيد خدرى نقل كرده است. روايات راجع به اين مطلب فراوان است و اين مختصر گنجايش آن را ندارد.
ولى خليفه مرد حزم و نظم بود! و مى ديد كه نماز جماعت داراى شكل و فوايد اجتماعى بى شمارى است و شعائر الهى به بهترين وجه در آن جلوه گر است.
اما بايد دانست كه شريعت اسلام، خود متوجه اين موضوع بوده است. و نمازها را دو قسمت كرده؛ واجبات را با جماعت مستحب نموده و مستحبات را براى جهت ديگر، منظور داشته است: ((وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مؤمنةٍ اِذا قَضَى اللّهُ وَ رَسُولُهُ اَمْراً اَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ اَمْرِهِم))(399)؛
يعنى: ((در كارى خدا و رسول، حكم كنند، براى هيچ مرد و زن مؤمنى اختيارى نيست (كه راءى خلافى اظهار كنند)).
افزودن دیدگاه جدید