دلايل الهى بودن نصب امام: آيه هفتم: « وَاجْعَلْ لِى وَزِيراً مِنْ أَهْلِي»

 دلايل الهى بودن نصب امام: آيه هفتم: « وَاجْعَلْ لِى وَزِيراً مِنْ أَهْلِي»

يكى از دلائل نصب و جعل الهى بودن مقام «امامت»، آيه ذيل است كه حضرت موسى عليه السلام وزارت و معاونت در برنامه هايش را براى برادرش هارون از خداوند در خواست مى نمايد و مى فرمايد:

 

وَاجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي هارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً. (طه/29-32)

وزيرى از خاندانم براى من قرار بده؛ برادرم هارون را، به وسيله او پشتم را محكم كن و او را در كار من شريك گردان‏.

اين آيه، مهمترين امرى را كه براى حضرت هارون ثابت مى كند، همان وزارت، وصايت و جانشنى اوست.

 

معناى وزارت در آيه:

مفسران فريقين، واژه «وزارت» را به معاونت، پشتبانى و جانشنى در برپايى و پيشبرد امور يك مجموعه، معنا كرده اند.

 

ثعلبى «وزير» را به معناى كمك كار و پشتيبان گرفته است:

معينا وظهيرا.

الثعلبي النيسابوري، ابوإسحاق أحمد بن محمد بن إبراهيم (متوفاى427هـ)، الكشف والبيان، ج6، ص243، تحقيق: الإمام أبي محمد بن عاشور، مراجعة وتدقيق الأستاذ نظير الساعدي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ-2002م.

 

قرطبى از ديگر مفسران اهل سنت مى نويسد:

طلب الإعانة لتبليغ الرسالة.

حضرت موسى با اين كلامش براى تبليغ رسالتش از خداوند يارى خواست.

الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاى671هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج11، ص192، ناشر: دار الشعب – القاهرة.

 

آلوسى نيز آيه را اين گونه معنى مى كند:

 

«واجعل لي وزيرا من اهلي هارون اخي» أي معاونا في تحمل أعباء ما كلفته. على أن اشتقاقه من الوزر بكسر فسكون بمعنى الحمل الثقيل... وسمي القائم بأمر الملك بذلك لأنه يحمل عنه وزر الأمور وثقلها أو ملجأ اعتصم برأيه.

 

... يعنى هارون را كمك كار من قرار بده در تحمل بارهاى سنگينى كه به عهده دارم.

 

و بنابر اين كه اين واژه، از «وزر» بكسر واو و سكون زاء، گرفته شده باشد، به معناى بار سنگين است. و كسى كه امورى از جانب پادشاهى به عهده مى گيرد، وزير مى گويند؛ زيرا او سنگينى امور را از از دوش پادشاه بر مى دارد و خود به انجام آن مى پردازد يا وزير پناهگاهى است كه به رأى او تمسك جسته است.

 

الآلوسي البغدادي الحنفي، أبو الفضل شهاب الدين السيد محمود بن عبد الله (متوفاى1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج16، ص184، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.

 

مفسران شيعه نيز «وزير» را به «معاونت و جانشيني» معنا كرده اند.

مرحوم طبرسى در مجمع البيان مى نويسد:

وإنما سمي الوزير وزيرا لأنه يعين الأمير على ما هو بصدده من الأمور، أخذ من المؤازرة التي هي المعاونة.

 

وزير را كه وزير مى گويند به اين جهت است كه او امير و رئيس را در انجام امورش كمك مى كند. اين واژه، از ماده «مؤازرة» كه به معناى «معاونة» مى باشد، گرفته شده است.

 

الطبرسي، أبي علي الفضل بن الحسن (متوفاى548هـ)، تفسير مجمع البيان، ج7، ص19، تحقيق: لجنة من العلماء والمحققين الأخصائيين، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات ـ بيروت، الطبعة الأولى، 1415هـ ـ 1995م.

كيفيت دلالت آيه بر جعل خلافت

 

همانطورى كه گفته شد، حضرت موسى عليه السلام، مقام وزارت و معاونت را براى برادرش حضرت هارون عليه السلام از خداوند درخواست نمود و خداوند هم اين درخواست او را اجابت فرمود و در آيه ديگر چنين پاسخ مى دهد:

 

قالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى‏. (طه/36)

اى موسى! آنچه را خواستى به تو داده شد!

و در آيه ديگر فرمود:

وَلَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَجَعَلْنا مَعَهُ أَخاهُ هارُونَ وَزِيراً. (فرقان/35)

ما به موسى كتاب آسمانى داديم، و برادرش هارون را براى كمك همراهش ساختيم‏.

 

 و روشن است كه منظور از مقام وزرات، همان مقام جانشينى و خلافت است؛ لذا هنگامى كه حضرت موسى عليه السلام مى خواست به كوه طور برود، حضرت هارون را رسماً به عنوان جانشين خود در ميان قومش معرفى كرد و فرمود:

وَقالَ مُوسى‏ لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ. (اعراف/142)

و موسى به برادرش هارون گفت جانشين من در ميان قوم من باش و (آنها را) اصلاح كن و از روش مفسدان پيروى منما.

 

همانطوري‌كه پيدا است هم در جمله اى كه حضرت موسى درخواست كرده، كلمه «اجعل» به كار رفته و هم خداوند در پاسخ فرموده است: «وجعلنا معه اخاه وزيرا»؛ و جعل وزرات و خلافت براى هارون را به خودش نسبت داده است.

 

پس اين آيه نيز دليل روشن است كه جعل خلافت به دست خدا و در اختيار او و تنها مصدر جعل خود او است نه افراد بشر. اگر جعل اين مقام به دست بشر بود، در خواست حضرت موسى عليه السلام معنا نداشت.

افزودن دیدگاه جدید