دلايل الهى بودن نصب امام: آيه پنجم: «وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ»

 دلايل الهى بودن نصب امام: آيه پنجم: «وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ»

وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ‏. (قصص/5)

ما مى‏خواهيم بر مستضعفان زمين منّت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم!

 

جعل امامت مستضعفان، به دست خدا است

گرچه اين آيه و آيات قبل آن، از ستمگرى فرعون و استضعاف بنى اسرائيل سخن مى گويد؛ اما هرگز منحصر به بنى اسرائيل نخواهد بود؛ بلكه آيه بيانگر يك قانون كلى براى همه اقوام و جمعيتها در همه قرون و اعصار است؛ زيرا در آيه، كلمه «نريد» به صورت فعل مضارع آمده كه معناى استمرار را مى رساند.

 

يكى از بزرگان در اين باره مى نويسد:

(نريد أن نمن) معنى ذلك أن هذه سيرة الله، لا تختص بموسى وفرعون لأن الله سبحانه وتعالى يأتي ب‍ (نريد أن نمن) لا: أردنا أن نمن،... يعني: أن الله سبحانه وتعالى جرت سنته أن الذين واجهوا طواغيت البشرية، لا طواغيت الأمة فحسب، والطواغيت غلبوهم على أمرهم، فالله سبحانه وتعالى جرت إرادته التي لا خلف فيها والتي لا يمنع منها مانع أن يأتي دور يغلب هؤلاء على طواغيت زمانهم (ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثين).

 

معناى اين جمله اين است كه اين سيره خدا اختصاص به موسى و فرعون ندارد؛ زيرا خداوند « نريد ان نمن» فرموده نه « اردنا ان نمن»، معنايش اين است كه خداوند طبق سنتش كه خلف بردار نيست و چيزى هم مانع آن نمى شود زمانى را فراهم مياورد كه ستمكشان و مستضعفانى را كه مدتى در زير ظلم طاغيان زمانشان به استضعاف كشيده، بر آنها غالب گرداند و آنها را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهد.

 

الجعفري، الشيخ محمد رضا (معاصر)، الغيبة، ص29، ناشر: مركز الأبحاث العقائدية، قم - ايران الطبعة الأولى 1420-

 

 بنابر اين، آيه مى‏گويد: ما (به صورت هميشگي) اراده داريم كه بر مستضعفان منت بگذاريم و آنها را پيشوايان و وارثان حكومت روى زمين قرار دهيم.

 

اين بشارت براى همه انسانهاى آزاده و خواهان حكومت عدل و داد است كه يك زمانى حق بر باطل و ايمان بر كفر پيروز شده و بساط ظلم و جور برچيده خواهد شد.

 

يك نمونه‏ از تحقق اين مشيت الهى، حكومت بنى اسرائيل و زوال حكومت فرعونيان بود. و نمونه كاملترش حكومت الهى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و يارانش بعد از ظهور اسلام بود، كه پيوسته از سوى فرعون هاى زمان خود مورد تحقير و استهزاء بودند، و تحت فشار و ظلم و ستم قرار داشتند و سرانجام خدا به دست همين گروه دروازه قصرهاى كسراها و قيصرها را گشود و آنها را از تخت قدرت بزير آورد و بينى مستكبران را به خاك ماليد.

 

اما نمونه فراگير آن، ظهور حكومت حق و عدالت در تمام كره زمين بوسيله حضرت مهدى (ارواحنا له الفداء) است.

 

بنابراين، آيه قانون كلى را بيان مى كند اما بعضى از مصاديق آن در طول زمان تحقق پيدا كرده و برخى ديگر آن تا هنوز به وقو ع نپيوسته است كه با توجه به روايات اهل بيت عليهم السلام مصداق كامل و آخر آن در عصر ظهور امام زمان محقق خواهد شد.

 

اما نكته مهم اين است كه خداوند مى فرمايد: ما مستضعفان را در اين عالم پيشوايان مردم و وارث زمين قرار مى دهيم. آيه مباركه از جعل امامت مستضعفان صحبت مى كند و اين جعل و نصب را هم مستقيماً خداوند به خودش نسبت مى دهد.

 

از اين جا معلوم مى شود كه افراد بشر در اين جعل و نصب پيشوا و امام براى مردم هيچ گونه نقش و اختيارى از خود ندارند و الا اگر اختيار به دست خود بشر بود از همان ابتدا قدرتمندان عالم اين كار را مى كردند. ولى خداوند در آيات متعدد كه تاهنوز بيان شد اين كار را از افراد بشر حتى از برگزيدگانش همانند پيامبران نفى كرده است.

 

حاكم حسكاني از محدثان ديگر اهل سنت از امام صادق عليه السلام روايت مي كند كه رسول خدا (صلي الله عليه و سلم) به امام علي و دو فرزندش فرمودند: شما مصداق اين آيه هستيد:

حَدَّثَنِي أَبُو الْحَسَنِ الْفَارِسِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْفَقِيهُ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْهَيْثَمِ الْعِجْلِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ، قَالَ: حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ: حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ يَقُولُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ نَظَرَ إِلَى عَلِيٍّ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ فَبَكَى- وَقَالَ: أَنْتُمْ الْمُسْتَضْعَفُونَ بَعْدِي.

 

قَالَ الْمُفَضَّلُ: فَقُلْتُ لَهُ: مَا مَعْنَى ذَلِكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ مَعْنَاهُ: أَنَّكُمْ الْأَئِمَّةُ بَعْدِي- إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ: وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ- وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ فَهَذِهِ الْآيَةُ فِينَا جَارِيَةٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.

 

مفضل بن عمر گفت: از جعفر بن محمد الصادق شنيديم كه گفت: پيامبر خدا به على و حسن و حسين نگاه كرد و گريست و گفت: شما مستضعفان پس از من هستيد.

 

مفضل مى‏گويد: به او گفتم اى پسر پيامبر معناى اين سخن چيست؟ گفت: معنايش اين است كه شما امامان پس از من هستيد، چون خداوند مى‏فرمايد: «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ» اين آيه تا روز قيامت در باره ما جريان دارد

 

 الحاكم الحسكاني، عبيد الله بن محمد الحنفي النيسابوري (ق 5هـ)، شواهد التنزيل، ج‏1، ص555، تحقيق: الشيخ محمد باقر المحمودي، ناشر: مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامي- مجمع إحياء الثقافة، الطبعة: الأولى، 1411 - 1990م.

 

استدلال بر جعل الهى امامت در هر سه آيه

در اين آيه و آيه قبل كه در باره گروهى از حق طلبان بنى اسرائيل است، تعبير «وجعلنا منهم» و «نجعلهم» آمده و نيز تعبير «وجعلناهم» كه در مورد فرزندان حضرت ابراهيم عليه السلام به كار رفته به صراحت، الهى بودن مقام امامت را بيان مى كنند؛ زيرا خداوند جعل امامت را به خودش نسبت داده و مى فرمايد: من آنها را امام قرار دادم. و اين صريح ترين دليل بر اين است كه اولاً: مقام امامت يك مقام الهى است و ثانيا: جعل و نصب امام در اين مقام به دست خداوند است نه به دست خود انسان.

افزودن دیدگاه جدید