اصحاب در صحاح: نمونه هایی از علم بی انتهای ابن عمر

 

ه ـ نمونه هايي از علم ابن عمر

 

1. در تعارض نذر روزه با عيد

زياد بن جبير مي گويد: من با ابن عمر بودم. مردي از او چنين پرسيد: من نذر كردم كه تا زنده ام هر سه شنبه يا چهارشنبه روزه بگيرم و اين روز (يعني يكي از اين روزها) با روز عيد قربان (كه روزه گرفتن در آن حرام است) مطابق شد (چه بايد بكنم)؟ ابن عمر گفت: خدا دستور داد به وفاي نذر و (از يك طرف) از روزه عيد قربان نهي شديم. آن مرد يكبار ديگر سؤال خويش را تكرار كرد و او همان جواب را داد و چيزي بر آن نيفزود.(1)

 

شايد لازم به توضيح نباشد كه ابن عمر نمي دانست كه نذر جائي صحيح است كه حكم خدا بر خلاف آن نباشد. مثل اينكه كسي نذر كند كه روز عيد قربان روزه بگيرد كه در اينجا نذر باطل است و لذا محلّي براي وفاي به نذر باقي نمي ماند.

 

2. تفسير او

نافع (غلام ابن عمر) مي گويد: هر گاه ابن عمر قرآن مي خواند با كسي حرف نمي زد تا آن را به پايان ببرد. روزي با او بودم. سوره بقره را خواند تا به مكاني از آن رسيد به من گفت: مي داني درباره چه چيزي نازل شده است؟ گفتم: نه. گفت: درباره فلان و فلان سپس از آن گذشت.(2)

 

ما كه نه آن آيه را دانستيم كه كدام است و نه از شأن نزول آن با خبر شديم و نه تفسير آن برايمان روشن شد. اگر خوانندگان ـ مخصوصا ارادتمندان به ابن عمر ـ چيزي از آن فهميدند ما را هم مطّلع كنند!

 

3. جهل او به زمان عمره رسول خدا صلي الله عليه و آله

عروة بن زبير مي گويد: من و ابن عمر كنار حجره عايشه بوديم. به او (ابن عمر) گفتم: آيا پيامبر صلي الله عليه و آله در ماه رجب عمره به جا آورد؟ گفت: آري. به عايشه گفتم: شنيدي أبو عبد الرحمان (كنيه ابن عمر) چه مي گويد؟ گفت: چه مي گويد؟ گفتم: مي گويد: پيامبر صلي الله عليه و آله در ماه رجب عمره به جا آورد. عايشه گفت: خدا او را بيامرزد به جان خودم قسم كه آن حضرت در ماه رجب عمره به جا نياورد و عمره اي هم به جا نياورد مگر آنكه او (ابن عمر) همراهش بود. ابن عمر ساكت بود و چيزي نگفت.(3)

 

عجيب است! ابن عمر در عمره هاي رسول خدا صلي الله عليه و آله همراه او بود و نمي داند كه هيچكدام از آنها در ماه رجب نبود، بلكه به قول انس همه آنها در ماه ذي قعده بود، غير از عمره اي كه همراه حجّ به جا آورد. آنگاه چگونه از او با اين حافظه اش مي توان روايتي را پذيرفت. آنهم پس از سالها كه از رحلت رسول اكرم صلي الله عليه و آله گذشته بود. چه آنكه مردم از نقل روايت ممنوع بودند.(4)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) الف ـ صحيح بخاري، ج 8، ص 178، كتاب الايمان والنذور، باب من نذر أن يصوم أياما فوافق النحر او الفطر، ومشابه آن در ج 3، ص 56، كتاب الصوم، باب الصوم يوم النحر.

ب ـ صحيح مسلم، ج 2، ص 800، كتاب الصيام، باب 22، ح 142.

«... عن زياد بن جبير قال: كنت مع ابن عمر فسأله رجل فقال: نذرت أن اصوم كل يوم ثلاثاء او اربعاء ما عشت فوافقت هذا اليوم يوم النحر. فقال: امر اللّه بوفاء النذر ونهينا أن نصوم يوم النحر. فاعاد عليه. فقال مثله لا يزيد عليه».

 

(2) صحيح بخاري، ج 6، ص 35، تفسير سوره بقره.

«عَنْ نَافِعٍ، قَالَ كَانَ ابْنُ عُمَرَ رضي الله عنهما إِذَا قَرَأَ الْقُرْآنَ لَمْ يَتَكَلَّمْ حَتَّي يَفْرُغَ مِنْهُ، فَأَخَذْتُ عَلَيْهِ يَوْمًا، فَقَرَأَ سُورَةَ الْبَقَرَةِ حَتَّي انْتَهَي إِلَي مَكَانٍ قَالَ تَدْرِي فِيمَا أُنْزِلَتْ. قُلْتُ لاَ. قَالَ أُنْزِلَتْ فِي كَذَا وَكَذَا. ثُمَّ مَضَي».

 

(3) صحيح مسلم، ج 2، ص 916 و 917، كتاب الحجّ، باب 35، ح 219 و 220.

 

«...فَقُلْتُ لِعَائِشَةَ ي أُمَّتَاهُ أَلاَ تَسْمَعِينَ مَا يَقُولُ أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَتْ وَمَا يَقُولُ قُلْتُ يَقُولُ اعْتَمَرَ النَّبِيُّ صلي الله عليه وسلم فِي رَجَبٍ . فَقَالَتْ يَغْفِرُ اللَّهُ لأَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ لَعَمْرِي مَا اعْتَمَرَ فِي رَجَبٍ وَمَا اعْتَمَرَ مِنْ عُمْرَةٍ إِلاَّ وَإِنَّهُ لَمَعَهُ . قَالَ وَابْنُ عُمَرَ يَسْمَعُ فَمَا قَالَ لاَ وَلاَ نَعَمْ . سَكَتَ».

 

(4) رجوع كنيد به كتابمان: «خلفا در صحاح» جلد دوم، كه درباره خليفه دوم است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

4. قراءت قرآن

 

مسلم در باب أوّل كتاب الطلاق 14 روايت نقل مي كند كه همه آنها برمي گردد به اينكه ابن عمر زنش را در حالي كه حائض بود طلاق داد و رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود كه بايد رجوع كند و اگر خواست طلاق دهد. طلاق بايد در هنگام پاكي باشد. آن حضرت پس از آن مي فرمايد كه آيه أوّل از سوره طلاق(1) همين را مي گويد. در اينجا ابن عمر از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل مي كند كه آن حضرت آيه را چنين خواند: «فطلّقوهنّ في قبل عدّتهنّ...».

 

در پاورقي مسلم آمده است كه اين قراءت ابن عمر و ابن عبّاس است... مي گوئيم ابن عمر آن را از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل مي كند نه آنكه خود خوانده باشد تا بگوئيم قراءت او است. بنابراين، بايد قبول كنيد كه او قرآن را غلط خواند و ما از اين روايت جز اين نمي فهميم.(2)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) آيه چنين است: «يَـآأَيُّهَا النَّبِي إِذَا طَـلَّقْتُمُ النِّسَآءَ فَطَـلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ...».

 

(2) صحيح مسلم، ج 2، ص 1098، كتاب الطلاق، باب أوّل، ح 14.

 

و ـ حكم تكرار يك نماز

سليمان بن يسار مي گويد: مردم در جائي جماعت مي خواندند به ابن عمر گفتم تو چرا با آنها نمي خواني؟ گفت: من نمازم را خواندم. از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم كه مي فرمود: يك نماز را در يك روز دوبار نخوانيد.(1)

در مقابل، همين آقاي أبو داود و نيز ابن ماجه و نسائي رواياتي بر خلاف آن نقل كردند كه مي رساند رسول خدا صلي الله عليه و آله به بعض أصحاب فرمودند كه نمازي را كه خوانده ايد ـ چه فرادي و چه جماعت ـ وقتي ديديد كه جماعتي برپاست آن را دوباره بخوانيد.(2)

در بعض از نوشتارهاي قبل (پيامبر صلي الله عليه و آله در صحاح) از همين آقاي ابن عمر نقل كرديم كه چون رو به قبله بول مي كرد و به او گفتند كه مگر از اين كار نهي نشده است، گفت: اين دستور مال فضاي باز است و چون روبروي من شتري مي باشد إشكال ندارد. در اينجا نيز چون خودش نماز نخواند، از رسول خدا صلي الله عليه و آله چنان روايتي نقل مي كند. اين است كه ما نمي توانيم احاديث چنين صحابي را بپذيريم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) الف ـ سنن أبي داود، ج 1، ص 158، كتاب الصلاة، باب إذا صلّي ثمّ ادرك جماعة يعيد.

ب ـ سنن نسائي، ج 2، ص 123، كتاب الامامة، باب 56، ح 856.

«... اتيت ابن عمر علي البلاط وهم يصلّون. فقلت: ألا تصلّي معهم؟ قال: قد صلّيت انّي سمعت رسول اللّه صلي الله عليه و سلم يقول: لا تصلّوا صلاة في يوم مرّتين».

 

(2) الف ـ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 398، كتاب اقامة الصلاة والسنّة فيها، باب 150، ح 1256.

ب ـ سنن أبي داود، همان، ح 575 و 577 و 578 و 599 و 600.

در بعض از روايات أبي داود آمده است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله به كسي كه نمازش را خوانده و براي بار دوم كه جماعت برپا شد و در آن شركت نكرد توبيخ نموده است.

 

ج ـ سنن نسائي، همان، بابهاي 53 و 54، ح 853 و 854.

در اينجا متن يكي از روايات نسائي را مي آوريم: «... إذا جئت فصلّ مع الناس وان كنت قد صلّيت».

افزودن دیدگاه جدید