عایشه در صحاح سته: عایشه و نقشه برای هووی خود
قسمت يازدهم - أعوذ بالله منك
يكى ديگر از شاهكارهاى عايشه اين بود كه به بعض از زنهائى كه رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى خواست با او ازدواج كند، مى آموخت كه به حضرتش بگويد: «أعوذ بالله منك (يعنى از تو به خدا پناه مى برم) و مى گفت كه آن حضرت خيلى از اين جمله خوشش مى آيد؛ چون مى دانست كه اگر آن جمله را بگويد پيامبر صلى الله عليه و آله او را رها مى كند.
صاحبان صحاح، غير از بخارى در اين زمينه چيزى ننوشتند و بخارى نيز فقط مى نويسد كه عايشه گفت: «إن ابنة الجون لما أدخلت على رسول اللّه صلى الله عليه و سلم ودنا منها قالت: أعوذ بالله منك. فقال لها لقد عذت بعظيم. الحقى بأهلك»(1). يعنى وقتى دختر جون (اسماء، دختر نعمان جونية) بر رسول خدا صلى الله عليه و آله داخل شد و حضرتش به او نزديك شد، گفت: اعوذ بالله منك. حضرت نيز به او گفت: تحقيقا به شخص بزرگى پناه بردى. برو و به اهلت ملحق شو.
يكى نيست كه بگويد عايشه در آن خلوت چه مى كرد و از كجا مى دانست كه اسماء چه گفت و پيامبر صلى الله عليه و آله چه جواب داد. اما وقتى به مستدرك حاكم نيشابورى رجوع مى كنيم مى بينيم كه داستان طور ديگرى است نه آنكه عايشه علم غيب داشته است. او مى نويسد كه وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله با اسماء دختر نعمان جونيه ازدواج كرد، حفصه و عايشه او را خضاب كرده و موهاى او را شانه زدند. يكى از آن دو به او گفت: «إن النبى يعجبه من المرأة اذا دخلت عليه أن تقول: أعوذ بالله منك فلما دخلت عليه واغلق الباب وارخى الستر مدّ يده اليها فقالت: أعوذ بالله منك. فقال رسول اللّه بكمه على وجهه فاستتر به وقال: عذت بمعاذ. ثلاث مرات». او بعدها مى گفت: به من بگوييد: «شقيه» (يعنى بدبخت) و روايت شده كه او از غصه مرد(2).
ترجمه: پيامبر خوشش مى آيد از زنى كه چون بر او داخل شد بگويد: «أعوذ بالله منك» و چون او را بر آن حضرت وارد كردند او همان جمله را گفت و پيامبر سه بار فرمود: به پناهگاهى پناه بردى... .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) ج 7 صحيح، ص 53، كتاب الطلاق، باب من طلق وهل يواجه... .
(2) ج 4 مستدرك، ص 40، ح 6816.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از مجموع اين دو روايت بر مى آيد كه اين عايشه بود كه دختر جونيه را آموزشى داد كه بعدها از غصه هلاك شد و اصولا با سابقه اى كه از او نقل كرديم او بود كه در همه جا فرماندهى عمليات ايذائى را بر عهده مى گرفت. (و حتى فرماندهى لشگرى را!).
آيا با اين شاهكارها مى توان به او و رواياتش اعتماد كرد؟
آيا كسى كه خون هزاران فريب خورده بر گردنش مى باشد جايش در اعلا عليين بهشت است؟
آيا كسى كه هر چه توانست رسول خدا صلى الله عليه و آله را آزرده (و قطعا آنچه كه نقل نشده به مراتب بيشتر است) و باعث ناراحتى آن وجود مقدس مى گشت محبوب آن حضرت مى باشد؟
كسى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله را به غضب مى آورد و خود نيز از حضرتش در غضب بود! و آيا و آيا...؟!
افزودن دیدگاه جدید