بررسی روایت نسخ ازدواج موقت توسط پیامبر اکرم

بررسی روایت نسخ ازدواج موقت توسط پیامبر اکرم

کلام صحابه و خود عمر درعدم نسخ حليت متعه توسط رسول خدا و نسخ آن توسط عمر!!!

ظاهر کلام عمر بن خطاب (در مورد تحريم شدن متعه توسط وي) اين است که در زمان رسول خدا نسخي نبوده است. زيرا مي گويد: اين دو متعه در زمان رسول خدا بودند و من از آنها نهي مي کنم.

 اين جمله صريح در مدعاي ماست.

نيز اگر چنين بود (يعني واقعا در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نسخ صورت گرفته بود يا لا اقل عمر مي خواست چنين تظاهر کند) بايد مي گفت من از آن دو نهي مي کنم چون رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از آن نهي کردند ولي شما نشنيديد؛ يا در قرآن نسخ آن مطرح شده است و شما نمي دانيد. لذا اگر کسي مخالفت کند وي را عقاب مي کنم. (همانطور که ابوبکر در ماجراي ارث نبردن از رسول خدا چنين ادعايي کرد و روايتي از رسول خدا ذکر کرد که غير از وي احدي آن را از ايشان نقل نکرده است. يا خود وي در مورد رجم شبيه اين مطلب را ادعا نمود) و راه معقول براي جلوگيري صحابه از اين عمل، همين است که سنت رسول خدا را به ايشان يادآور شد.

 

کلام فخر رازي در توجيه کار عمر:

حتي فخر رازي از علماي متعصب اهل سنت - هم اين مطلب را پذيرفته است؛ اما مي گويد که ما مجبوريم که اين روايت را از ظاهرش بر گردانده و بگوييم که نسخ متعه و نهي رسول خدا تنها به عمر رسيده بود و به باقي صحابه کرام مانند علي بن أبي طالب، ابن عباس، ابن مسعود، ابي بن کعب، جابر سعد بن أبي وقاص و... نرسيده است !!! زيرا اگر چنين نکنيم لازمه اش اعتقاد به دخل و تصرف عمر در احکام دين و تکفير وي است !!!

تفسير كبير، ج 10 ص 53

 

اين مطلب خود بيانگر پاسخ ما نيز هست که مگر مي شود نهي از چنين مطلبي از اين تعداد از بزرگان صحابه پنهان بماند؟

 

راوي روايت نسخ توسط رسول خدا کيست؟

جالب اينجاست که روايات دال بر نسخ عمدتا به شخصي به نام سبرة مي رسد که در هيچ کدام از کتب رجالي و تاريخي ذکري از وي نيست. تنها وقتي بحث متعه مي رسند، مي گويند روايت سبرة دال بر نسخ است و وقتي به اسم سبرة مي رسند، مي گويند وي راوي روايت نسخ متعه است.

 

تعارض اين روايت با روايات عدم نسخ توسط رسول خدا:

رواياتي که نسخ را ادعا مي کنند با رواياتي که صريحا نسخ را نفي مي کنند معارض است. زيرا در اين روايات آمده است که نه نسخي در قرآن نازل شد و نه رسول خدا از آن نهي فرمودند. بلکه عمر آن را طبق نظر خود حرام کرد.

 4246 حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ حَدَّثَنَا يَحْيَى عَنْ عِمْرَانَ أَبِي بَكْرٍ حَدَّثَنَا أَبُو رَجَاءٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَال أُنْزِلَتْ آيَةُ الْمُتْعَةِ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَفَعَلْنَاهَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَلَمْ يُنْزَلْ قُرْآنٌ يُحَرِّمُهُ وَلَمْ يَنْهَ عَنْهَا حَتَّى مَاتَ قَالَ رَجُلٌ بِرَأْيِهِ مَا شَاءَ

 

آيه متعه در کتاب خدا نازل شد. پس ما آن را در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم انجام داديم و قرآني (آيه اي) نازل نشد تا آن را حرام کند و رسول خدا هم از آن نهي نفرمودند. در اين هنگام شخصي طبق نظر خودش هرچه خواست گفت (متعه را حرام کرد)

صحيح بخاري ج4 ص1642 كتاب التفسير، باب قوله تعالى«يا أيّها الذين آمنوا لا تحرّموا طيّبات ما أحل اللّه لكم» (المائدة 87)

 

در ذيل اين روايت بسياري از شارحين گفته اند که مقصود از "رجل" عمر بن خطاب است که با نظر خودش متعه را حرام کرد:

غوامض الأسماء المبهمة ج2 ص792 - الجمع بين الصحيحين ج1 ص349 - شرح النووي على صحيح مسلم ج8 ص205- فتح الباري ج3 ص433 و ج8 ص186چاپ دار المعرفة بيروت و...

 

روايت جابر نيز سابقا نقل شد که صريحا در آن مي گويد ما در زمان رسول خدا و ابو بکر و ابتداي زمان عمر متعه مي کرديم. تا اينکه عمر از آن نهي کرد.

 

 پس از خدا و رسولش در اين زمينه نهي صادر نشده است.

 

نيز از حکم بن عتيبة از فقهاي مشهور تابعين نقل شده است که آيه متعه نسخ نشده است:

حدثنا محمد بن المثنى قال ثنا محمد بن جعفر قال ثنا شعبة عن الحكم قال سألته عن هذه الآية والمحصنات من النساء إلا ما ملكت أيمانكم إلى هذا الموضع فما استمتعتم به منهن أمنسوخة هي قال لا.

 

شعبه مي گويد از حکم در مورد آيه متعه سؤال کردم که آيا نسخ شده است؟ گفت: نه

تفسير الطبري ج5 ص13

افزودن دیدگاه جدید