چرا خداوند در امر ازدواج موقت، به پيامبرش، مثل ازدواج با همسر مطلقه پسر خوانده‌‌اش، دستور نداد؟ به نظر می‌رسد که سندي وجود ندارد که در آن پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امامان ـ عليهم السلام ـ، اين نوع ازدواج شرعي را انجام داده باشند و يا حتي فرزن

چرا خداوند در امر ازدواج موقت، به پيامبرش، مثل ازدواج با همسر مطلقه پسر خوانده‌‌اش، دستور نداد؟ به نظر می‌رسد که سندي وجود ندارد که در آن پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امامان ـ عليهم السلام ـ، اين نوع ازدواج شرعي را انجام داده باشند و يا حتي فرزندان‌شان اين ازدواج را داشته‌اند و يا حداقل آنان را به اين امر تشويق نمايند؟

پاسخ :

نقد و بررسی:
تفاوت دو نوع ازدواج
ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله با دختر عمه‌اش، زینب بنت جحش، در واقع مبارزه عملی با یکی از سنت‌های جاهلی بود. در جاهلیت عرب، کسی که پسری را به فرزندخواندگی می‌پذیرفت، باید تمامی آثار حقوقی فرزند واقعی و طبیعی خود را برای او رعایت می‌کرد. این مسأله، علاوه بر اینکه مسأله‌ای خلاف فطرت انسانی و فاقد ریشه‌های تکوینی بود، مشکلات زیادی را برای هر دو طرف ایجاد می‌کرد. مثلا طرفین نمی‌توانستند با همسر دیگری، پس از مرگش ازدواج کنند؛ که این امر، در واقع، محدود کردن دامنه روابط انسانی، بدون خاستگاه موجه تکوینی، به شمار می‌آمد. دیگر اینکه بخشی از ثروت فرد، پس از مرگ به عنوان ارث به فرزندخوانده‌اش منتقل می‌شد، در حالی که وارث، نقشی در تحصیل آن ثروت نداشت و خانواده طبیعی متوفی، که در پیدایش و نگه‌داری ثروت دارای نقش بودند، از بخشی از سهم خود محروم می‌شدند. مهم‌ترین عامل بی پایه بودن چنین رسمی این بود که یک ارتباط انسانی، بدون داشتن پایه‌های فطری و تکوینی ایجاد می‌شد و هزینه‌های زیادی را به فرد و جامعه تحمیل می‌کرد. حال با توجه به تعصبات ریشه‌دار عرب جاهلی به آداب و رسوم و ارزش‌های اجدادی خود، وظیفه مبارزه با چنین رسمی به پیامبر صلی الله علیه و آله واگذار می‌شود؛ وظیفه‌ای که با خطرهای گوناگون حیثیتی همراه است. خداوند در سوره مبارکه احزاب، پرده از ترس پیامبر از بروز پیامدهای اجتماعی این تصمیم، برمی دارد و به او این آرامش و اطمینان را می‌دهد که خداوند حافظ و نگهبان آبرو و جایگاه معنوی او در میان مردم خواهد بود. بنابر این، مسأله ازدواج پیامبر با زینب، برای عرب یک امر کاملا نو و به نوعی بدعت محسوب می‌شد و شاید هیچ کس جز پیامبر، حتی امام امیر المؤمنین علیه السلام، نمی‌توانست چنین سنت‌شکنی را انجام دهد. لذا پیامبر مأمور انجام این مهم می‌شود و با چنین ازدواجی و به همراه آن، نزول آیات سوره احزاب، سنت فرزند‌خواندگی از میان جامعه عرب برچیده می‌شود. در چنین مواردی، مسلما صرف نزول آیه‌ای یا بیان حکمی از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله کفایت نمی‌کند، بلکه یک اقدام عملی و برجسته از سوی شخص رسول لازم و ضروری است. علاوه بر تحلیل جامعه‌شناختی پیشین، یک تحلیل تاریخی –کلامی هم می‌توان مطرح کرد. مسلما بر اساس مشیت الاهی، بنابود پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله جریان امامت در میان خانواده و فرزندان او ادامه یابد و فرزندخواندگی زید بن حارثه می‌توانست یکی از موانع جدی در این راه باشد. زیرا هنگامی که فرزندخوانده حکم فرزند طبیعی را داشته باشد، اسامه بن زید، می‌توانست از مدعیان جدی جانشینی پیامبر به شمار آید و خود را نسبت به امام علی و امام حسن و امام حسین علیهم السلام، برای چنین جایگاهی سزاوارتر معرفی کند و اگر خود هم چنین دعوی نداشت، انتساب او به پیامبر، ابزار خوبی برای رقیبان اهل بیت به نظر می‌رسید. خداوند با ملغا کردن چنین سنتی، در واقع یکی از موانع احتمالی و جدی امامت اهل‌بیت را از میان برداشت. حال اگر این مسأله را با مسأله ازدواج موقت در میان عربان مقایسه کنیم روشن می‌شود که اساسا چنین مقایسه‌ای نادرست و فاقد مبنای منطقی است. ازدواج، و از جمله ازدواج موقت، سنتی رایج در میان عرب‌ها و دیگر جوامع بوده است. اسلام با نسخ برخی از انواع نادرست ازدواج و تأیید انواع صحیح و انسانی آن، و نیز تعدیل، تحکیم و تکمیل شرایط و تعهدات زن و مرد، همان سنت انسانی را به صورتی پویا و سازنده تقویت و تأیید کرد. یکی از مسائلی که درباره ازدواج موقت رخ می‌داد این بود که مردی با زنی قراردادی ببندد ولی پس از انجام ازدواج، به قرار داد خود پشت پا زده و حق زن را نپردازد. قرآن ضمن تأیید تلویحی ازدواج موقت، به مردان هشدار می‌دهد که باید پس از کام‌جویی از زنان، آن‌چه را بین خود قرار نهاده‌اند به ایشان بپردازند.1
می بینیم که در اين جا امر به پرداخت حق و حقوق زن متعه شده مطرح شده است. گويا خود اين گونه ازدواج هيچ گونه بحثي نداشته است و تنها سوء استفاده برخی مردان و پایمال شدن حق زنان متعه شده، مورد نظر قرآن بوده است. بنابراين قیاس ازدواج موقت با ازدواج پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با زينب، قياس مع الفارق است. اشاره به این نکته خالی از لطف نیست که برخی گفته‌اند آیه 23 سوره نساء درباره ازدواج دائم است؛ اما توجه به مضمون آیه این پندار را باطل می کند. در اين آيه استمتاع همان متعه است و اگر منظور متعه نباشد، معني آيه چنين خواهد بود: "اگر از زنان خود بهره گرفتيد مهر آن‌ها را بپردازيد." اين معني خلاف اجماع مسلمين است. زيرا همه مي‌دانيم که پرداخت مهر در ازدواج دائم، مشروط به بهره گيري از زنان نيست. بلکه به مجرد عقد ازدواج، واجب مي‌شود. پس در اين آيه منظور از استمتاع همان متعه موقت است؛ يعني چيزي که مردم در عصر پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به آن اقدام مي کردند و لذا لزومي نداشت خداوند با آيه‌اي به آن امر و دستور دهد چه رسد که اقدام عملی برجسته‌ای از سوی پیامبر ضرورت یابد!

ازدواج موقت در رفتار و گفتار معصومان
با بررسی گزارش های تاریخی و توجه به روایات پیامبر و امامان هدی علیهم السلام روشن می‌شود که مشروعیت و حتی استحباب چنین ازدواجی قابل انکار نیست. در این جا به پاره‌ای از روایات و گزارش‌های تاریخی راجع به این موضوع اشاره می‌کنیم:
ابن مسعود نقل مي‌گوید: ما در جنگ بوديم و زنان خود را همراه نداشتيم و اين امر براي ما کمي سخت بود لذا خواستيم خودمان را ( خصي) کنيم و جريان را به حضرت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ عرض کرديم ولي حضرت مانع شد و به ما اجازه داد که در ازاي لباسي (به عنوان مهر) با زنان آن منطقه ازدواج کنيم. سپس پیامبر اين آيه را قرائت فرمودند: اي کساني که ايمان آورده‌ايد آنچه که خداوند بر شما حلال کرده بر خود حرام نکنيد"2 /3
در سنن الکبري آمده است که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اجازه دادند در برابر يک لباس به مدت معين با زنان ازدواج کنيم.4 اين بخش به وضوح به تشويق پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به ازدواج موقت دلالت دارد.
شيخ مفيد نقل مي‌کند: افرادي از اصحاب رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هم چون جابر بن عبدالله انصاري، زيدبن ثابت، سلمة بن اکوع سلمي، عمران بن حصين خزاعي، عبدالله بن مسعود و علي بن ابي طالب و.... فتوي به حلال بودن ازدواج موقت مي‌دادند با وجود اينکه به حکم عمر در ممانعت از متعه واقف بودند!
جابر بن عبدالله مي‌گويد: ما در زمان رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با يک مشت خرما زنان را صيغه مي‌کرديم.5
از امام باقر ـ عليه السلام ـ سئوال شد که آيا متعه جايز است يا نه؟ امام فرمودند: خداوند در قرآن و بر زبان پيامبرش حلال کرده است و آن تا روز قيامت حلال خواهد بود.6
عبد الرحمن بن ابي عبدالله نقل مي‌کند: شنيدم ابو حنيفه از امام صادق ـ عليه السلام ـ درباره متعه سئوال کرد که آيا حق است؟ حضرت فرمود: سبحان الله! مگر در قرآن نخوانده‌اي "فما استمتعتم به منهن..." جواب داد: والله مثل اينکه اين آيه را اصلا نخوانده‌ام.7
با توجه به روايات وارد شده در اين زمينه معلوم مي‌شود که ازدواج موقت "متعه" در زمان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ حلال و رایج بوده است و اصحاب آن حضرت نيز چنين ازدواجي را با اجازه و رخصت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ انجام مي‌داده‌اند و يک امر مرسوم و عادي بوده است تا اينکه عمر بن خطاب در زمان خلافتش بر اساس فتواي شخصی‌اش، که البته اجتهاد در مقابل نص و اجتهاد به رأي محسوب می شود، اين سنت حلال و معقول را ممنوع کرد. با وجود اين حتی در زمان عمر و با ممنوعیت او، تعداد کثيري از صحابه به حلال بودن متعه فتوی می‌دادند.
اما آيا خود پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و يا ائمه معصومين علیهم السلام نيز به چنين ازدواجي مبادرت کرده‌اند يا نه؟ از برخي روايات وارد شده در متون روائي چنين بر مي‌آيد که آن حضرات نيز چنين ازدواجي را انجام داده‌اند و ساير مسلمين را هم تشويق به آن مي‌کرده‌اند.
عبدالله بن عطاء مکي از امام باقر ـ عليه السلام ـ درباره آيه "و اذ أسرّ النبي..."8 سئوال کرد، امام فرمود: پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ يک زن آزاد را صيغه کرد و بعضي از زنانش بر آن واقف شدند و او را به فحشا متهم کردند. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: اين کار برايم حلال است. اين يک نوع ازدواج است که در مدت معين انجام مي‌گيرد.9
شيخ صدوق مي‌گويد: امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: من دوست نمي‌دارم مردي بميرد، در حالي که سنتي از سنت‌هاي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را به جا نياورده باشد. راوي مي‌گويد: پرسيدم آيا رسول خدا متعه گرفته بود؟ حضرت فرمود: بله و اين آيه را خواند. "و اذ اسرّ النبي الي بعض ازواجه...".10
هم چنين آنچه از ح23 باب 1 از ابواب متعه وسائل الشیعه بر مي‌آيد اين است که امام علي ـ عليه السلام ـ نيز متعه گرفته است.11
شیخ صدوق با سند خود نقل مي‌کند که امام علي ـ عليه السلام ـ در کوفه زني از قبيله بني نهشل را به صورت متعه به عقد خود در آورد.12
بنابر آنچه از اخبار و روايات و تفاسير آيات مربوط به عقد موقت استنباط مي‌شود و نيز صريح روايات، اين است که ازدواج موقت در زمان رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مرسوم بوده و افرادي از صحابه و تابعين با اجازه پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ چنين ازدواجي را انجام داده‌اند. همچنین بر اساس اخبار وارده در اين زمينه، خود پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امام علي ـ عليه السلام ـ و هم چنين ديگر ائمه علیهم السلام هم اين ازدواج را انجام داده‌اند و هم ديگران را تشويق و سفارش به چنين ازدواجي مي‌کرده‌اند.

معرفي منبع جهت مطالعه بيش‌تر:
1ـ بهشت خانواده، سيد جواد مصطفوي
2. نظام حقوق زن در اسلام، شهید مطهری
3. شخصیت و حقوق زن در اسلام، ابراهیم حسینی، پرسمان دانش‌جویی
--------------------------------------------------------------------------------
پي‌نوشت‌ها:
1. نساء / 23.
2. مائده / 87.
3. بخاري، محمد بن اسماعيل، صحيح بخاري، بيروت، دارالفکر، 1401ق. ج5، ص189، و صحيح مسلم، ج4،
ص130.
4. بيهقي، سنن الکبري، بيروت، دارالفکر، (بي تا)، ج7، ص200.
5. شيخ مفيد، مسائل الصاغانيه: تهران، انتشارات مهر، 1413ق ، ص39 ـ 38.
6. همان، ص33.
7. شيخ مفيد، خلاصه الايجاز، تهران، مهر، (بي تا)، ص29.
8. تحريم / 3.
9. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، بيروت، داراحياء التراث العربي. (بي تا) ج14،ص436، ابواب متعه باب 1، ح22.
10. همان، ص442، باب2، ح2.
11. همان، ص436، باب 1، ح23.
12. خلاصه الايجاز، همان، ص25.

 

  چرا خداوند در امر ازدواج موقت، به پيامبرش، مثل ازدواج با همسر مطلقه پسر خوانده‌‌اش، دستور نداد؟ به نظر می‌رسد که سندي وجود ندارد که در آن پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امامان ـ عليهم السلام ـ، اين نوع ازدواج شرعي را انجام داده باشند و يا حتي فرزندان‌شان اين ازدواج را داشته‌اند و يا حداقل آنان را به اين امر تشويق نمايند؟

افزودن دیدگاه جدید