آيا به اعتقاد علماي شيعه سورههاي نورين و ولايت از قرآن حذف شدهاند؟
آيا به اعتقاد علماي شيعه سورههاي نورين و ولايت از قرآن حذف شدهاند؟
پاسخ :
نقد و بررسی:
برخي بدون هيچ مدركي، مدعي شدهاند كه علماي شيعه معتقدند، سورة نورين و ولايت از قرآن حذف شده است1 و برخي هم قول به حذف سورة نورين و ولايت را به بعضي از شيعه نسبت دادهاند2. ولي اين ادعا كاملاً بي اساس بوده و با دلايل ذيل مردود است:
1. علماي شيعه در كتب خود با ذكر دلايل عقلي و نقلي، تحريف ناپذيري قرآن را ثابت كردهاند و شبهات پيرامون آن را هم پاسخ دادهاند3 و بعضي از ايشان كُتُب مستقلي در آن موضوع نگاشتهاند4 و به هيچ وجه زير بار اعتقاد به تحريف قرآن، حتي در مورد يك حرف از آن، هم نرفتهاند؛ چنانكه امام سيد شرف الدين، از علماي برجستة شيعه ميفرمايد: "هر كس به شيعه، تحريف قرآن را نسبت دهد، به آنها دروغ بسته و افترا زده و به آنها ستم كرده است؛ چرا كه قداست قرآن حكيم، از ضروريات دين اسلام و مذهب امامان آنان است. هر كس در قداست قرآن (تحريف ناپذيري قرآن) شك كند، به اجماع اماميه، مرتد است، به حكم بداهت اوليه از مذهب اماميه. به اعتقاد شیعیان، ظواهر قرآن ـ چه رسد به نصوص آن ـ برای مؤمنان حجت و لازم الاتباع است به همين دليل آنان را ميبيني كه احاديث مخالف با قرآن را به ديوار ميزنند (رد ميكنند) و بهايي به آن نميدهند هرچند از نظر سندي صحيحه باشد...و این نیست مگر به خاطر اعتقاد به عدم تحریف قرآن! قرآن حكيمي كه نه از مقابل و نه از پشت سر (به هيچ صورت) باطل در آن راه ندارد، همان قرآن است كه در بين دو جلد و در دست مردم است. نه حرفي به آن افزوده يا از آن كم نگرديده و تبديل كلمهاي به كلمة ديگر و حرفي به حرف ديگر در آن راه ندارد و هر حرفي از حروفش در كل نسلها تا زمان پيامبر ـ صلي الله عليه وآله ـ متواتر قطعي است.5" بنابر آنچه گذشت چگونه ميتوان قبول كرد كه شيعه، معتقد به حذف تمام يك سوره يا دو سوره از قرآن باشد؟!
2. عبارت اين سوره خيالي و جعلي، به قدري سخیف و غیر فصیح است كه خود، بهترين دليل بر جعلي بودنش ميباشد؛ چنانكه محقق آشتياني بعد از نقل آن كتاب "تبيان المذاهب" مينويسد: "و لكن تو آگاهي كه آنچه ذكر شده، جزء قرآني كه قطعاً مجاز است، نميباشد؛ چرا كه هر داناي به لغت عرب ميتواند مثل آن (سورة خيالي) را بياورد در حالي كه خداي سبحان فرموده است: اگر جن و انس اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد، هر چند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند6."7
3. اين سورة جعلي، ضعف شديدي در سند دارد، چرا كه اصل آن در كتاب تبيان المذاهب، بدون ذكر مدرك ذكر شده است8 و میرزای نوري و محقق آشتياني (ره) هم آن را از آن كتاب نقل كردهاند و بعد مدعي شدهاند كه آن را در غير از اين كتاب نيافتهاند. مگر اينكه حكايت شده است كه دركتاب مثالب، منسوب به ابن شهر آشوب مذكور است، كه تمام سورة ولايت را از قرآن حذف كردهاند و احتمالا مراد از آن همين سورة نورين باشد9. اما در مورد كتاب مثالب، آيت الله معرفت معتقد است كسي آن را به هيچ وجه نديده است و اصحاب تراجم (شرح حال نويسان) هم سخني از آن به ميان نياوردهاند و تنها خود ابن شهر آشوب در كتابش، معالم العلما، در ترجمه (شرح حال) خود نامي از آن آورده است ولي معلوم نيست كه آيا نسخهاش منتشر شده يا نه؟ و كسي هم ذكري از آن نكرده است و صاحب الذريعه با آن همه اطلاعاتي كه در مورد كتب تأليف شده دارد، به هيچ وجه آن را نديده و تنها با واسطه آن را نقل كرده است كه شايد كتاب ديگري همنام آن باشد" بعد ايشان در مورد عبارتي كه از آن حكايت شده چنين ميگويد: "نديدهام كسي ادعاي مشاهده آن عبارت را كند و تنها آن را با لفظ حُكِي مجهول نقل كردهاند، مانند نوري و آشتياني"10 و اما در مورد مؤلف كتاب تبيان المذاهب، اختلاف است. برخي او را ميرذوالفقار علي الحسيني الاردستاني، متخلص به مؤيد يا هوشيار و برخي هم او را شيخ محسن كشميري ـ سني متعصب ـ دانستهاند. ولي طبق تحقيقي كه برخي از محققان (رحيم رضا ملك زاده) انجام دادهاند، مؤلف آن كتاب كيخسرو اسفنديار (مؤيد)، بزرگ علماي مجوس ارهمند است11. چنانكه در يادداشتهاي آن محقق محترم چنين آمده است: "مخفي نماند كه هرچند دليل، مبرهن ميشود كه نگارنده كتاب مذكور از علما، حكما، پارسايان بل حضرت امام زمان، كيخسرو دستور الدستوران و جانشين پيشواي پيمبران شيت آذر كيوان است12" و بعد از آن هفت دليل بر اين مطلب ذكر شده است13. بنابر آنچه گذشت مطلب مورد بحث تهمتي است كه يك عالم غيرمسلمان، به شيعيان زده است و از اساس باطل است هر چند برخي از اخباريان به آن بها بدهند. راستي اگر واقعاً چنين سورهاي كه نام حضرت علي علیه السلام در آن ذكر شده است در قرآن بوده است، چرا امام علي ـ عليه السلام ـ و يارانش هیچگاه به آن احتجاج نكردهاند؟ مطلب ديگر اين كه فرضا اگر اين ادعاي حذف چنین سورهای حتی در كتب معتبر شيعه هم ذكر شده بود، نبايست كسي به خود اجازه ميداد که آن را به كل علماي شيعه نسبت دهد. همچنانكه در برخي از كتب معتبر اهل سنت، رواياتي دال بر حذف سورههاي "جفد" و "خلع" و سورههايي مانند توبه و ... آمده است،14 ولي شيعه به خود اجازه نميدهد كل علماي اهل سنت را قائل به تحريف قرآن بداند؛ چرا كه نقل حديث، اعم از اعتقاد به مضموم آن ميباشد و از سوي ديگر، اعتقاد ناصحيح چند تن از پيروان يك مذهب را نميتوان به كل علما و معتقدان آن مذهب و يا به خود مذهب نسبت داد.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پينوشتها:
1 . ر. ك. محمد، عبدالرحمن، السيف، شيعه الاثناعشريه و تحريف القرآن، ص 52 ـ 53.
2 . ر. ك. موبد، كيخسرو، اسفنديار، تبيان مذاهب با يادداشتهاي رحيم رضا ملكزاده، (تهران، كتابخانه طهوري، چ اول، 1362) ج 1، ص 246 ـ 247.
3 . ر. ك. آيت الله علامه سيد محمد حيسن الطباطبايي، الميزان في تفسيرالقرآن، (قم، اسماعيليان،چ پنحم، 1371، ) ج 12، ص 104 ـ 133، آيت الله ناصر مكارم شيرازي وديگران، تفسير نمونه،(تهران، دارالكتب الاسلاميه، چ پنجم، 1364،) ج 11، ص 21ـ 31. آيت الله سيد ابولقاسم خويي،البيان في تفسيرالقرآن، (بيجا، انوارالمهدي، چ هشتم، بيتا) ص 197 ـ 235، آيت الله محمد هادي معرفت، صيانه القرآن من التحريف، (قم، مؤسسه النشر الاسلامي، چ دوم، 1418) آيت الله عبدالله جوادي آملي، قرآن در قرآن، (قم، مركز نشر اسراء، چ دوم، 1378) ص 315 ـ 349، آيت الله السيد محسن الخرازي، بدایه المعارف الالهیه في شرخ العقايد الاماميه، (قم، مركز مديريت حوزه علميه، چ پنجم، 1371،) ج 1، ص 279 ـ 310، آيت الله محمد تقي، مصباح يزدي، قرآن شناسي، (قم، انتشارات مدرسه علميه معصوميه، بي نوبت چاپ، بيتا) ج2، ص 15 ـ 58. دكتر فتح الله محمدي (نجارزادگان) سلامه القرآن من التحريف، (تهران، پيام آزادي، چاپ اول، 1420 هـ ق) ج 1، السيد علي الحسيني الميلاني، التحقيق في نفي تحريف عن القرآن الشريف، (قم، دارالقرآن الكريم، چ اول، 1410 هـ ق) السيد مرتضي ، الرضوي، البرهان علي عدم تحريف القرآن (بيروت، الارشاد و للطباعه والنشر، چ اول، 1411 هـ ق) و ...
4 . ر. ك. آيت الله محمدهادي معرفت، پيشين، دكتر فتح الله، محمدي (نجارزادگان) پيشين، السيد علي الحسين الميلاني، پيشين، السيد مرتضي، الرضوي ، پيشين، عبدالعلي، محمد شاهرودي، قرآن هرگز تحريف نشده (ترجمه فصل الخطاب في عدم تحريف الكتاب رب الارباب، آيت الله حسن زاده آملي) (قم، قيام، چ اول، 1371).
5 . السيد شرف الدين العاملي، الفصول المهمه (نجف، دارالنعمان، بيتا) ص 263.
6 . سورة اسراء آيه 88.
7 . محمد حسن آشياني، بحر الفوايد في شرح الفوايد مندرج در حاشيه فرايد الاصول شيخ انصاري، (ره) (با خط عبدالخالق النجاني، 1315 هـ ق)
8 . موبد كسخيرو اسفنديار، پيشين، ج 1، ص 246 ـ 247.
9 . ر. ك. ميرزا حيسن، نوري، فصل الخطاب، چ سنگي، ص 179 ـ 180، محمد حسن آشتياني، پيشين، ص 70 ـ 71.
10 . آيت الله محمد هادي معرفت، پيشين، ص 189.
11 . ر.ك. علامه سيد مرتضي عسگري، القرآن" الكريم و روايات احمد دستين (بي جا، دانشكده اصول دين، چ اول، 1378) ج 3، ص 174 ـ 175، محمد هادي معرفت، پيشين، ص 192.
12 . موبد كيخسرو، اسفنديار، پيشين، ج 2، (يادداشتهاي رحيم رضا ملك زاده) ص 60.
13 . ر. ك. همان. ص 60 ـ 67.
14 . ر.ك. جلال الدين عبد الرحمن السوطي، الاتقان في علوم القرآن تقديم و تعليق الدكتور مصطفي ديب البغاء (بيروت، داربن كثير، چ دوم، 1414 هـ ق) ج 1، ص 205 ـ 206، ج 2، ص 721 ـ 719. الدر المنثور (قم، كتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، بي نوبت چاپ، 1404 هـ ق) ج 1، ص 105. و ج 6، ص 420 ـ 422. بدر الدين محمد بن عبدالله الزركشي، البرهان في علوم القرآن با تعليق مصطفي عبدالقاهر عطاء (بيروت، دارالفكر، 1408 هـ ث) ج 2، ص 43ـ 44. شهاب الدين السيد الآلوسي، البغدادي، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني، (مصر، اداره الضياعه المنيريه، چ دوم، بي تا) ج 1، ص 316.
افزودن دیدگاه جدید