علم عمر: 17 – کار شیطان را به خدا نسبت داد.
يكى از مسائلى كه در شرع مقدس -چه در قرآن و چه در سنت- بدان توجه شده دورى از دنيا و زيباييهاى آن است. معناى آن اين است كه انسان نبايد بدان دل ببندد تا جائى كه آخرت را از ياد ببرد. نه آنكه مثلا مال و ثروت را نخواهد. بلكه اگر خواست و اين خواستن براى آن باشد كه آبرويش محفوظ باشد و نيز بتواند به بيچارگان و مستمندان كمك كند، از نظر شرع كارى پسنديده است. تا اينجاى مسأله ما با كسى بحثى نداريم. خليفه ثانى -طبق روايت بخارى- همين را از خدا خواست و شكى نيست كه اين خواسته بحقى است.
«قال عمر: اللهم انا لا نستطيع إلاّ أن نفرح بما زينته لنا. اللهم انى اسألك أن أنفقه في حقه»(1).
اما اشكال ما اين است كه چرا عمر به درگاه خدا عرضه مى دارد كه فرح و شادمانى ما به خاطر آن چيزى است كه تو براى ما زينت دادى؟ مگر زينت دهنده خدا است؟ مگر فرح و شادمانى امرى پسنديده است؟ با نگاهى به آيات قرآن به اين دو موضوع توجه مى كنيم:
در سوره بقره (آيه 212) مى خوانيم: «زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيوةُ الدُّنْيا...» الآية.
يعنى براى كافران زندگانى دنيا زينت داده شد و... .
اين آيه مى گويد كه كافران به دنيا دل خوش كردند و به زينتهاى دنيوى بسنده نمودند.ولى زينت دهنده را معرفي نمى كند. اما وقتى به سوره حجر (آيه 39) رجوع كنيم مى بينيم كه در آنجا مى گويد كه اين شيطان است كه دنيا را براى انسانها زينت داده تا آنها را بفريبد. دقت كنيد!
«قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنى لاَزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الاْرْضِ وَلاَغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعِينَ».
مطابق اين آيه آن كس كه دنيا را زينت مى دهد شيطان است تا از اين طريق بتواند مردم را فريب داده و آنان را از راه حق منحرف كند، نه خدا كه او آخرت را براى ما زينت مى دهد و اين مطالب هم با رجوع به آيات قرآن كاملا روشن مى شود.
بنابراين بايد گفت: كه عمر نمى دانست كه چه كسى دنيا را زينت داده است واين نشان از بى اطلاعى او به قرآن بوده است.
اما موضوع دوم و آن ناپسند بودن فرح و شادمانى از ديدگاه قرآن است. دقت كنيد:
«... وَلا تَفْرَحُوا بِما اتيكُمْ...» (سوره حديد، آيه 23).
آيه فوق نه تنها فرح و شادمانى را به خاطر داشتن دنيا ناپسند مى داند بلكه صريحا از آن نهى مى كند.
«... وَفَرِحُوا بِالْحَيوةِ الدُّنْيا، وَمَا الْحَيوةُ الدُّنْيا فِي الاْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ». (سوره رعد، آيه 26).
در اين آيه خداوند كسانى را كه به خاطر داشتن دنيا خوشحال و فرحناكند سرزنش مى كند.
«... اِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ». (سوره قصص آيه 76).
در اين آيه نصيحت قوم قارون به او مطرح شده كه فرح نداشته باشد كه خدا فرحين (كسانى كه شادمان از داشتن دنيا مى باشند) را دوست ندارد.
آنگاه مى بينيم كه عمر مى گويد: ما نمى توانيم شادمان نباشيم.
ممكن است در دفاع از خليفه گفته شود كه فرح او به خاطر توفيقى است كه به وسيله مال كسب آخرت مى كند. مى گوئيم اگر اين مطلب از جمله او فهميده شود اشكالى ندارد ولى هر چه دعاى او را بررسى مى كنيم جز اين نمى فهميم كه او ابتدا شادى خود را از داشتن دنيا ابراز مى كند، آنگاه از خدا مى خواهد كه بتواند در راه صحيح انفاق كند. بنابراين بايد گفت: اين توجيهات براى حفظ كرامت خليفه است نه دفاع از حق.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
(1) صحيح بخارى، ج 8 ص 116، كتاب الدعوات، باب قول النبى صلى الله عليه و آله : هذا المال خضرة حلوة. .
ترجمه: خدايا! ما قدرت نداريم مگر اينكه به آنچه كه تو براى ما زينت دادى بر آن فرحناك و شادمان شويم. خدايا از تو مى خواهم كه آن را در مسير حق انفاق كنم.
افزودن دیدگاه جدید