حکایت امام رضا علیه السلام از مجلس یزید

 

شيخ صدوق از فضل بن شاذان روايت كند كه گفت: از حضرت امام رضا عليه السّلام شنيدم كه چون سر مبارك حسين عليه السّلام را به شام بردند يزيد -لعنه اللّه- خوان طعام نهاد و با ياران خويش به نان خوردن نشست و فقّاع مى نوشيدند، چون فارغ شدند سر را گفت در طشت زير تخت نهادند و بساط شطرنج بر تخت گسترد و به بازى پرداخت و حسين و پدرش و جدّش -سلام اللّه عليهم- را به زشتى نام مى برد و سخريه و افسوس مى كرد و هرگاه بر حريف غالب مى گشت، فقّاع بر مى داشت و سه جام مى نوشيد و ته جرعه را نزديك آن طشت روى زمين مى ريخت.

پس هر كس از شيعيان ماست بايد از آب جو خوردن و شطرنج باختن پرهيز كند و هر كس نظرش به فقّاع و شطرنج افتد، بايد ياد حسين عليه السّلام كند و يزيد و آل او را لعن فرستد تا گناهانش را خداوند پاك گرداند هر چند به اندازهء ستارگان باشد.

 

و هم از آن حضرت روايت شده است: نخستين كس كه در اسلام آب جو براى او ساختند، يزيد بود در شام وقتى براى او آوردند خوان نهاده بود و سر مبارك حسين عليه السّلام نزد او بود، پس خود بياشاميد و به ياران خود داد و گفت: بنوشيد كه اين شرابى خجسته و ميمون است و از مباركى آن است كه اول بارى كه آن را تناول مى كنيم، سر دشمن ما حسين نزد ماست و خوان طعام ما بر آن نهاده است و با جان آرام و قلب مطمئن طعام مى خوريم.

پس هر كس از شيعيان ماست، بايد از آب جو بپرهيزد كه آن شراب دشمنان ماست.

افزودن دیدگاه جدید