زندانی شدن اهل بیت در کوفه
زندانی شدن اهل بیت در کوفه
سيّد(ره)گفت: عبيد الله بن زياد نامه سوى يزيد نوشت و خبر كشته شدن حضرت ابى عبد اللّه عليه السّلام و گرفتارى اهل بيت را به او داد و همچنين نامه به عمرو بن سعيد امير مدينه فرستاد.
طبرى از هشام از عوانة بن حكم كلبى روايت كرده است كه:
چون حسين عليه السّلام كشته شد و بار و بنه و اسيران را به كوفه نزد عبيد الله آوردند و اهل بيت در زندان بودند، ناگاه سنگى بيفتاد در زندان و بر آن نامه بسته بود و نوشته كه نامه با پيكى تندرو سوى يزيد بن معاويه فرستادند و قصّهء شما را براى او نوشتند، پيك در فلان روز بيرون رفت و فلان مدّت در راه است كه مى رود و فلان مدّت در راه برگشتن و فلان روز به كوفه مى رسد، پس اگر تكبير شنيديد، يقين دانيد فرمان كشتن آورده است و اگر تكبير نشنيديد، امان است و سلامتى ان شاء اللّه.
مترجم گويد: اين كاغذ را ظاهرا يكى از دوستان خاندان كه از اخبار قصر عبيد الله آگاه بود به سنگى بسته و در زندان پرتاب كرده بود.
چون دو روز يا سه روز به بازگشت آن چاپار مانده بود، باز سنگى بيفتاد و بر آن كاغذى بسته بودند با تيغ سرتراشى (كه مقصود از آن مرا معلوم نشد) و نوشته بودند:
وصيّت و عهد هر چه خواهيد بجا آوريد كه فلان روز منتظر چاپاريم و آن روز آمد و آواز تكبير نشنيدند. يزيد نوشته بود اسراء را به دمشق روانه كند.
مترجم گويد: عوانة بن حكم بن عياض كلبى مكنّى بأبى الحكم از علماى كوفه و عارف به اخبار و تواريخ و اشعار بود و ابن نديم ذكر او كرده است، وفات او در سال 147 است، هشتاد و شش سال پس از شهادت حضرت سيد الشهداء عليه السّلام. و دو كتاب در تاريخ نوشت يكى موسوم به كتاب التاريخ و ديگر در اخبار معاويه و بنى اميه و هشام بن محمد بن سائب كه او نيز از مورّخان بزرگ است و نزديك سيصد كتاب در مواضع مختلف از فنون تاريخ و ايّام و انساب تأليف كرد. از عوانه بسيار نقل كرده است وفاتش در سال 206 بود و عوانه در جوانى خود حتما مردانى را ديده بود كه زمان شهادت حسين بن على عليهما السّلام را درك كرده و عبيد الله زياد را ديده بودند و خبرش در غايت صحّت و اعتبار است.
و طبرى نيز كتب آنان را داشت. پس در روايت مذكور ترديد نمى توان كرد و اهل بيت در اين مدّت كه نامهء عبيد الله به دمشق برسيد و خبر شهادت امام را بداد و برگشت، در كوفه ماندند و هر چه پيك تندرو باشد و چابك تا به شام رود و بازگردد و عبيد الله اهل بيت را روانه كند، چهل روز مى گذرد و اينكه در ناسخ التواريخ اختيار كرده است زيارت امام زين العابدين عليه السّلام و اهل بيت، قبر سيد الشهدا عليه السّلام را در اربعين و ملاقات با جابر بن عبد اللّه انصارى هنگام رفتن به شام بوده است صحيح مى نمايد، اما اينكه اصلا اين واقعه را انكار كنيم، چنانكه لؤلؤ و مرجان اختيار فرموده است، بى اندازه بعيد است با اين شهرت و داعى بر جعل آن نيست.
و سيّد در ملهوف و ابن نما نقل كرده اند:
و اگر گوييم بعض روات در اين خصوص كه زيارت اربعين وقت رفتن بود يا برگشتن سهو كرد آسانتر مى نمايد كه بگوييم اصل واقعه مجعول است و اخبارى كه به نظر بعيد مى آيد و آثار ضعف در آن مشاهده مى شود غالبا بى اصل و مجعول نيست، بلكه سهو و تصرّفى در بعض خصوصيات و جزئيات آن شده است.
باز بر سر سخن رويم: پس عبيد الله مخفر بن ثعلبه و شمر بن ذى الجوشن را بخواند و اسراء را با سرها بديشان سپرد و روانهء شام كرد.
افزودن دیدگاه جدید