Islam1506. کلمات حکیمانه، عارفانه و اخلاقی حضرت علی علیه السلام: قسمت دوم

کلمات حکیمانه، عارفانه و اخلاقی حضرت علی علیه السلام: قسمت دوم 

11- قال على ‏علیه السلام:

إنَّ للمؤمن ثلاث ساعات: فساعة يناجي فيها ربه، و ساعة یحاسب فیها نفسه، و ساعة يُخَلّي فيها بين نفسه و بين لذّاتها يحلُّ و يَجمَل؛ و ليس للعاقل أن يكون شاخصاً إلاّ في ثلاث: مَرَمَّةٍ فی معاشِهِ، و خُطوَةٍ لمعاده، أو لَذَّةٍ في غير مُحَرَّمٍ.

 

امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام می فرمایند:

مؤمن را سه ساعت است:

ساعتي كه در آن با خداي خويش مناجات كند،

و ساعتي كه به حساب خود رسیدگی کند،

و ساعتي كه به لذت حلال و خوب بپردازد.

سزاوار نیست برای انسان عاقل که كاري جز اين سه كار كند:

مرمت امور زندگي يا گام برداشتن در راه آخرت، يا لذت بردن از چيز غير حرام.

 

 

12- قال على ‏علیه السلام:

اَلصَّبرُ علی ثَلاثَة أوجه: فصَبرٌ علی المُصيبَةِ، وَصَبرٌ علی المَعصيَةِ وَصَبرٌ عَلَى الطّاعَةِ؛

 

صبر سه نوع است: صبر در هنگام مصيبت، صبر بر ترك گناه و صبر بر طاعت.

 

 

13- قال على ‏علیه السلام:

أربعة لاتُرَدُّ لهم دعوة: الإمام العادل لرعیته و الولد البارُّ لوالده و الوالد البارّ لولده و المظلوم. يقول الله: و عزتى و جلالى لانتصرنَّ لك و لو بعدَ حينٍ.

 

حضرت علی علیه السلام فرمودند: چهار دسته اند كه دعايشان رد نشود (و مستجاب شود):

اول امام و پيشواى عادل، درباره رعیت و زیردستان خود،

دوم دعاى فرزند نیکوکار درباره ی پدرش

سوم دعای پدر نیکوکار درباره فرزند خود،

چهارم دعاى مظلوم يعنى نفرين انسانى كه به او ستم شده.

خداوند مى فرمايد: به عزت و جلالم قسم، انتقام تو را هر وقت شده مى گيرم.

 

 

14- قال على ‏علیه السلام:

إنّما أخشی علیکم اثنتین: طول الأمل و اتِّباع الهوی؛ أمّا طول الأمل فیُنسی الآخرة و أمّا اتِّباع الهوی فإنَّه یَصُدُّ عن الحق.

 

همانا بر شما از دو چیز می ترسم: آرزوی دراز و پیروی از هوای نفس؛

امّا آرزوی دراز، آخرت را از یاد انسان می برد،

و امّا پیروی از هوای نفس، انسان را از راه حق باز می دارد.

 

 

15- قال علىّ علیه السّلام:

لیس من أخلاق المؤمن المَلَق و الحسد إلاّ فی طلب العلم.

 

تملق گفتن و حسد بردن از خلقیات مردان با ایمان نیست مگر در راه فرا گرفتن علم و دانش.

 

 

16- قالَ علیٌ عَلَیهِ السَّلامُ:

اَلحَذَرَ اَلحَذَر فَوَاللهِ لَقَد سَتَرَ حَتّی کَاَنَّهُ قَد غَفَرَ.   

 

پرهیز کن پرهیز کن! به خدا سوگند آنچنان پرده پوشی نموده که گویی بخشیده است.

(پس تا قیامت نشده و گناهان آشکار نشده، و دیر نشده، به سوی او برگردید و توبه کنید).

 

 

17-  قال علىّ علیه السّلام:

أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَامٌ؛

 

اهل دنيا سوارانى در خواب مانده اند كه آنان را مى رانند.

 

 

18- قال علىّ علیه السّلام:

عن الحسن البصری فی حدیث: أنّ أميرالمؤنين عليه السلام دخل سوق البصرة فنظر إلى الناس يبيعون و یشترون فبکی بکاءاً شدیداً ثم قال:

يا عبيد الدنيا و عُمّالَ أهلها، إذا كنتم بالنهار تحلفون و بالليل فى فراشكم تنامون و فى خلال ذالك عن الآخرة تغفلون فمتى تجهزون الزاد و تَفَكَّرُون فى المعاد؛

 

در حدیثی از حسن بصری نقل شده که:

امیرالمؤمنین علیه السلام داخل بازار بصره شد و نگاه به مردم انداخت که مشغول خرید و فروش هستند، پس به شدّت گریه کرد و سپس فرمود:

اى بردگان دنيا و مزدوران اهل آن، وقتى چنين باشد كه روز را به سوگند در معاملات بگذاريد، و شب در بستر خواب بياراميد، و در خلال اين دو كار از انديشه درباره آخرت غافل مى شويد پس چه وقت توشه آخرت تحصيل مى كنيد و كى درباره معاد مى انديشيد؟ يعنى شما مستغرق در دنيا هستيد كى به فكر آن سراى خواهيد بود؟

 

 

شب خفته و روز مست و هر صبح خمار

اوقات عزيز بين كه چون مى گذرد

 

كاروان رفت و تو در خواب و بيابان در پيش

وه كه بس بى خبر از غلغل چندين جرسى

 

بال بگشا و صفير از شجرطوبى زن

حيف باشد چو تو مرغى كه اسير قفسى

 

 

19- قال علیّ (علیه السّلام):

ثلاثُ علاماتٍ للمرائی: یَنشَطُ إذا رأی النّاس و یَکسَلُ إذا کان وحده و یحبّ أن یُحمَد فی جمیع أموره؛

 

علی (علیه السّلام) فرمود :

ریاکار سه نشانه دارد:

در انظار مردم با حال و با نشاط می نماید

و در تنهایی کسل و بیحال است،

و دوست دارد مردم تمام کارهای او را ستایش کنند.

 

 

20- قال علیّ علیه السّلام:

مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَعلیه أن يَبْدَأ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ .

 

آن حضرت فرمود: آنكه خود را در مرتبه پيشوايى قرار مى‏دهد، بايد پيش از مؤدب نمودن مردم به مؤدب نمودن خود اقدام كند، و پيش از آنكه ديگران را به گفتار ادب نمايد، بايد به كردار و عمل خود، او را مؤدب به آداب كند، و آن كه خود را بياموزد و ادب نمايد، به تعظيم سزاوارتر است از كسى كه فقط ديگران را بياموزد و تأديب كند.

 

«من نصب نفسه للنّاس اماما فليبدأ بتعليم نفسه قبل تعليم غيره»؛ هر كس كه خود را در معرض رياست، امامت و پيشوايىِ جامعه مى‌گذارد - در هر محدوده‌اى - اوّل بايد شروع به تأديب و تربيت خود كند؛ بعد شروع به تربيت مردم كند. يعنى اوّل خودش را اصلاح كند، بعد به سراغ ديگران برود.

مى‌فرمايد: «وليكن تأديبه بسيرته قبل تأديبه بلسانه»؛ اگر مى‌خواهد ديگران را تربيت كند، بايد با سيره و روش و رفتارِ خود تربيت كند؛ نه فقط با زبان خود. به زبان بسيار چيزها مى‌شود گفت؛ اما آن چيزى كه مى‌تواند انسانها را به راه خدا هدايت كند، سيره و عمل كسى است كه در محدوده‌اى - چه در آفاق يك جامعه و، چه در محدوده‌هاى كوچكتر - او را به عنوان پيشوا و معلّم و كسى كه مردم بناست از او پيروى كنند، منصوب كنند.

بعد مى‌فرمايد: «و معلّم نفسه و مؤدّبها أحقّ بالاجلال من معلّم النّاس و مؤدّبهم»؛ كسى كه خود را تعليم مى‌دهد و تأديب مى‌كند، بيشتر مستحقِ‌ّ اجلال و تكريم است، از آن كسى كه مى‌خواهد ديگران را تأديب كند، در حالى كه خودش را تأديب نكرده است.

اين، منطق و درس اميرالمؤمنين است. حكومت، فقط فرمانروايى نيست. حكومت، نفوذ در دلها و مقبوليت در ذهنهاست. كسى كه در چنين موقعيتى قرار مى‌گيرد يا خود را قرار مى‌دهد، اوّل بايد در درونِ خود به صورت دائمى مشغول تأديب باشد؛ خود را هدايت كند، به خود تذكّر دهد و خود را موعظه نمايد.

افزودن دیدگاه جدید