نگاهی کوتاه به آیین بودا
در هند مکاتب و ادیان مختلفی وجود دارند که هرکدام نظام معرفتی خاص و آداب و مناسک متفاوتی دارند. علت شکلگیری مکتبها و فلسفههای متنوع در هند، پذیرش یا رد یکی از متون کهن هند یعنی وداهاست. [1] مکاتبی مانند یوگا و سانکیهه مرجعیت وداها را پذیرفتند و مکاتبی همچون جین و بودا به خاطر رویگردانی از پذیرش مرجعیت وداها از دیگر فلسفههای هندویی جدا شدند. وداها که متشکل از سرودها، دعاها، داستانها و تشریفات مذهبی و مناسک است، خود ترکیبیافته از چهار منبع اصلی است و به اعتقاد هندوها متون نسخناشدنی، فرا زمان و ازلیاند که به روحانیون هندو(ریشیها) وحی شدهاند. تاریخ تدوین وداها روشن نیست؛ همچنانکه گردآورندگان این مجموعه تاریخی هم معلوم نیست.[2] با اینوجود پارهای از محققین احتمال دادهاند تاریخ شکلگیری اولیه این متون مربوط به هزار سال قبل از میلاد باشد.
نکته قابل توجه در باب مکاتب هندویی این است که پارهای از نگرشها در میان تمامی آنها مشترک است. عقیده به این که شالوده هستی با رنج پیوند خوردهاست یکی از این باورهاست. همینطور باور به تناسخ و کارما حتی در میان مکاتبی همچون بودا که توجهی به وداها ندارد پذیرفته شده و جزء این دسته از باورهای همگانی در هند بهشمار میرود.[3]
و اما تاریخ بودا:
یکی از افراد مشهور در تاریخ هند و در تاریخ ادیان، بوداست. سیدهارتا مشهور به «بودا»، حدود 25 قرن پيش در شمال شرقي هند (در نپال) متولد شد. پدر او فرمانرواي دودمان «ساکيا» بود. به اعتقاد بودائي¬ها شاکياموني بودا در زير درخت «بودي» توانست به حالت اشراق و روشن شدگي کامل برسد. [4] هرچند بوداي بزرگ در سن 80 سالگي ديده از دنيا فروبست، اما شاکياموني بودا طبق متون بودا نه نخستين بودا بود و نه آخرين آنها؛ به طوری که در هينهيانا به 6 بوداي کهن پيش از بوداي تاريخي اشاره شده است.[5] همینطور در این آیین وجود نوعی منجی (Maitreya) در آینده پذیرفته شدهاست.
بودا بعد از دو ماه در يک سخنراني ايده جديد خود را در قالب چهار اصل بيان نمود. این چهار اصل [6] که در نگاه بوداییها به عنوان چهار حقیقت شریف پذیرفته شده به این شرح است: 1ـ زندگي دنياي يکپارچه رنج است. 2ـ اين رنج علت دارد. 3ـ امکان دارد به رنج پایان داد و میتوان آن را از ميان برداشت. 4ـ براي پايان دادن به رنج راهي وجود دارد. [7]
از اصل اول استفاده میشود که حتی چیزهایی که در ظاهر خوشی به نظر میرسد، در باطن و حقیقت خود، منبع و سرچشمه رنج است. در بوديسم يک اصل وجود دارد که به مثابه یک علت ذکر گردیده است؛ به همین جهت، نتايج و فروعات متعددی برای آن شمرده میشود. آن اصل اين است که «انسان در رنج است و اساسا ذات هستی با رنج پیوند خوردهاست». رنجهايي چون بيماريها، آسيبديدگي، محروميت¬ها، پيري و مرگ، از دست دادن عزيزان، همه بخشي از اين رنج عظيم است که بر سراسر هستي سايهافکندهاست. انسان در اين رنج گرفتارشده و در چرخه تولدهاي پياپي و مرگ¬هاي مکرر سرگردان است، مگر اين که از اين چرخه و دور، نجات يابد و به فناي مطلق (نيروانا) برسد.
اصل دوم، از نگاه بودا در مورد اصل علیت سرچشمه میگیرد. بودا باورداشت که وجود هر چیز در جهان (چه ذهنی و چه عینی) معلولِ چیز دیگری است. او معتقد بود که هیچ چیز ثابت و ماندنی وجود ندارد. از این رو رنج و درد انسانها نیز مشمول همین حکم است؛ یعنی به سبب بعضی از شرایط و علل ایجاد میشود و اگر آندسته از علل شناسایی و رفع شود، معلولِ آن هم که رنج و سختی است برداشته میشود. اگر درباره اشیاء و پدیدههای عالم و ماهیت ناپایدار آن معرفت درستی داشته باشیم، هرگز به سوی آن کشش و گرایشی نخواهیم داشت. در این صورت است که حرکت در چرخه رنج و تولدهای مکرر متوقف میشود و در نتیجه رنج و پریشانی بهپایان میرسد.
اصل سوم مربوط به پایانپذیری رنج و پریشانی است و اذعان به این که میتوان [8] به این رنج خاتمه داد؛ یعنی امکانپذیر بودن توقف رنج.
چهارمین اصل شامل بیان راههایی است که باید طی شود تا به توقف رنج منتهی گردد. در بودیسم، برای تحقق اصل چهارم، به هشت اصل دیگر تمسک نمودهاند که در متون بودایی به اصول هشتگانه عملی معروف است. این راه هشتگانه به صورت مرحلهای شامل گامهای زیر است: 1. دیدگاه درست، 2. عزم و اراده صحیح، 3. گفتار درست، 4. کردار درست، 5. زندگی درست، 6. کوشش درست، 7. اندیشه درست، 8. تمرکز درست. [9]
آيين بودا بهرغم اين که دين نام گرفتهاست آیینی است الحادي؛ يعني مفهومي به نام خدا ( به عنوان خالق هستي) در قاموس اين آيين وجود ندارد [10].
از سوی دیگر بودا بسیاری از سوالات را که مربوط به هستیشناسی و معرفتشناسی است، بدون پاسخ گذاشتهاست. در مورد نیروانه میگفت حالتی است که به رنج جهان پایان میدهد و نوعی خاموشی است که از حوزه دانش بیرون است. [11] به هر حال او با این توجیه که کنجکاوی در مورد بسیاری از سوالات باعث اتلاف وقت و بیهودگی است، دیگران را مکرر به دوری از اندیشهورزی فلسفی دعوت کرده و بحث و فحص را جایز نمیشمرد [12]و اثبات این امور را به درک باطن سپردهاست.
همین طور در نگاه بودا هيچ جوهر ثابت و پابرجايي در عالم وجود ندارد و همه چيز درتغيير و دگرگوني است. [13]در کتب کهن بودیسم، «وجود» به صورت ناپایدار، بیجوهر و متغیر توصیف شدهاست. ولی این موضوع قبل از آنکه عقلی و برهانی مطرح شود و با ترازوی استدلال به محک ارزیابی برود، برای اثبات آن از پشتوانهای به نام مکاشفه و مشاهده درونی کمک گرفته شدهاست. [14]
اما جهت نقد مکتب بودا باید گفت: گزارشهای تاریخی از بودا حکایتگر سکوت بودا در برابر سؤالات بنیادین در باب خلقت است. وقتی از امور متافیزیکی از بودا میپرسیدند؛ نظیر این که «آیا روح جدای از بدن است؟» «آیا روح بعد از مرگ باقی است؟» «آیا جهان حادث است یا قدیم؟»، «آیا کسی که به حقیقت رسیده دوباره بعد از مرگ به جهان بازخواهد گشت؟» پاسخ او فقط سکوت بود. این دسته از سؤالات که در کتابهای کهن بودایی به «پرسشهای نامتعین» مشهورند [15]؛ شامل زیربناییترین مسائل جهانبینی است که به ظاهر بودا دربارۀ آنها قضاوتی نداشته است.
حال باید پرسید در پسِ سکوت بودا، سخنی بوده که نیازی به گفتن نداشت یا اینکه بودا بیطرف بودهاست؟
به عبارت دیگر، سکوت بودا آیا به این لحاظ بوده که بودا موضعی نداشته و مرام او با هر باوری میساخت یا اینکه اقتضای جهانبینی و نگرش بودا لب فروبستن بودهاست؟
منابع بودایی هرچند بودا را یک معلم اخلاق و حداکثر یک اصلاحگر معرفی کردهاست؛ اما نباید از نظر دورداشت که سکوتِ بودا برآمده از نگرش وی در باب انسانشناسی بودهاست. بودا باورداشت که مهمترین وفوریترین مشکل انسان پایان بخشیدن به دردها و محنتهاست.[16] اینکه انسان چیست و نیازهایش کدام است و مهمترین نیاز روحی و معنوی او چیست در این دستور عملی بازگو شدهاست. بودا از قضا اصولی را که به عنوان اصول چهارگانه بیان نموده خود بیانگر یک نظام فکری و فلسفی است. هر چند بوداییها تلاش میکنند سکوت بودا را بدین گونه پاسخ گویند که وی فیلسوف نبودهاست؛ اما اصول چهارگانه و راههای هشتگانه بودایی و تفسیرهایی که درباره کارما [17]، ارهت، نیروانه، تولدهای مجدد، وجودِ مشروط و غیرمستقل، آنیّت و لحظهای بودن بیانکردهاند خود بیانگر یک نظام فلسفی و مدلی خاص از جهانبینی و هستیشناسی است.
سکوت بودا باعث شد که برخی از پیروانش فلسفه او را اثباتگرایی (پوزیتویسم) تفسیر کنند و برخی دیگر شکگرایی. چنانکه چاترجی و داتا گفتهاند:
مکافات غفلت از متافیزیک ]توسط بودا[ بلافاصله پس از رحلت بنیادگذار، دامن آن مکتب را گرفت و موجب زایش حداقل سی مکتب اصلی گردید و برخی از این مکتبها بیاعتنا به هشدارها و انذارهای پیشوا، در عمق متافزیک غوطه می خوردند. [18]
به هرتقدیر مهمترین اشکال در باور بودا و به دنبال آن در اندیشه دالاییلاما، انکار دو عنصر مهم در خداشناسی و انسانشناسی، یعنی خدا و روح است. البته هرچند بودا روح را نپذیرفت، اما وجود حالات پیدرپی در انسان را که در مجموع زندگی یک انسان را میسازد انکار نکرد. قابل ذکر اینکه بودا رهبری است که خود را صرفاً یک انسان معمولی دانسته و ادّعای خدایی، تجسد الوهی، پیامبری و الهام گرفتن از خداوند را نداشته است. بنابراین جایگاهی که پیروان بودا برای او قائلند و نوعی از الوهیت و جاودانگی که به او نسبت میدهند با توصیف بودا از خویش سازگاری ندارد.
________________________________________
[1] . ساتیشچاندراچاترجی و داتا، معرفی مکتب¬های فلسفی هند؛ فرناز ناظرزاده کرمانی، ص 52.
[2] . همان، ص 58.
[3] . پاشایی، بودا، بینش معنوی 7، ص 67.
[4]ـ معرفی مکتب¬های فلسفی هند، ص 128.
[5]ـ حکمت بودا، ادبي ص 141
[6] . این چهار اصل را میتوان به سه اصل دیگر برگرداند. چهار اصل مذکور برای تبیین نگرش بودا شهرت بیشتری دارد.
[7] ـ معرفی مکتب¬های فلسفی هند، ص 128؛ حکمت بودا، ترجمه محمد جواد ادبي، ص 12
[8] . منظور امکان است که ضد امتناع است.
[9] . ر.ک: معرفی مکتبهای فلسفی هند، ص 130
[10] . دانشنامه فشرده ادیان زنده، رابرت چالززینر، ص 418.
[11] . تاریخ فلسفه شرق، رادا کریشنان، ص 169
[12] . مکتبهای فلسفی هند، صص 266 و 268
[13]ـ زندگی در راهی بهتر، دالایی لاما ص 60
[14] . تاریخ فلسفه شرق، راداکریشنان، ص 193
[15] . مکتبهای فلسفی هند، صص 266 و 268
[16] . همان، ص 267
[17] . قابل ذکر اینکه بعضی تصور میکنند قانون کارما همان اصل علیت در فلسفه اسلامی است؛ درحالیکه کارما هرجند که نوعی علیت است، اما بر طبق این آموزه وجود فعلی شخص معلول وجود گذشته اوست و وجود آینده او معلول وجود او در زمان حال است؛ به عبارت دیگر کارما با نظریه تناسخ و اصل رنج پیوند خورده و با علیت اسلامی که علیت فاعلی برای خداوند قائل است، تفاوت ماهوی دارد. (ر.ک: مکاتب فلسفی هند؛ ص 295)
[18] . همان، ص 306
Tags
افزودن دیدگاه جدید