نامه سياه را به حرم ره نمي دهند
نامه سياه را به حرم ره نمي دهند
اهل گناه را به حرم ره نمي دهند
گمراهي است حاصل عمر گذاشته ام
گم كرده راه را به حرم ره نمي دهند
در پشت در نشسته ام و باورم شده
هر بي پناه را به حرم ره نمي دهند
ديگر چه جاي تيره دل خسته اي چو من
وقتي كه ماه را به حرم ره نمي دهند
تكيه به اهل بيت كن اينجا و پس بيا
بي تكيه گاه را به حرم ره نمي دهند
اين باب را كليد ز اشك سحر بساز
بي سوز و آه را به حرم ره نمي دهند
آن نور فاطمي سحري جلوه كرد و گفت
هر روسياه را به حرم ره نمي دهند
افزودن دیدگاه جدید