پنهان بودن ميلاد امام

 

تاريخ دوران بني اميه و بني عباس, به ويژه از زمان امام ششم حضرت صادق (عليه ‌السلام) به بعد، گواه آنست كه خلفا نسبت به امامان معصوم بسيار حساس شده بودند, و اين بدان جهت بود كه آن گراميان بسيار مورد توجه جامعه بودند, و هرچه زمان پيش مي‌رفت، نفوذ آنان بيشتر و علاقه‌ي مردم به آن بزرگواران افزونتر مي‌شد, تا آنجا كه خلفای عباسي حكومت را در معرض خطر مي‌ديدند, به ويژه شهرت داشت مهدي موعود (عليه‌ السلام) از نسل پيامبر و از دودمان امامان معصوم و حضرت عسكري بوجود خواهد آمد و دنيا را از عدل و داد پر مي‌سازد؛ از اين رو امام عسكري (عليه‌ السلام) سخت مورد مراقبت بود و همانند پدر و جد و جد اعلاي خويش در مركز حكومت عباسي «سامرا» زير نظر قرار داشت, و از سوي عباسيان كوشش مي‌شد تا از به وجود آمدن و پرورش كودك موعود جلوگيري شود, ولي مشيت الهي بر حتميت اين تولد قرار گرفته بود و تلاش آن بي‌ثمر ماند, و خداي متعال ولادت او را همانند موسي(علیه السلام) مخفي قرار داد؛ در عين حال اصحاب خاص امام عسكري (عليه‌ السلام) بارها امام موعود را در زمان حيات پدرش ديدند, و به هنگام درگذشت حضرت عسكري (عليه‌ السلام) نيز امام عصر (عج) ظاهر شد و بر جنازه‌ي پدر نماز گزارد و مردم او را مشاهده كردند و پس از آن غايب گرديد.

از هنگام تولد امام قائم (عليه‌ السلام) تا شهادت پدرش حضرت عسكري (عليه‌ السلام) بسياري از بستگان و ياران ويژه‌ي امام يازدهم موفق به ديدار او شدند يا از وجود او در خانه‌ي امام آگاه گشتند؛ اصولاً روش امام عسكري (عليه‌ السلام) چنين بود كه در عين پنهان داشتن فرزند ارجمند خويش, در فرصت‌هاي مناسب ياران مورد اطمينان را از وجود او آگاه مي‌فرمود تا آنان به شيعيان برسانند و پس از او در گمراهي نمانند؛ براي نمونه به چند مورد اشاره مي‌كنيم:

 

1ـ «احمد بن اسحاق» كه از بزرگان شيعه و پيروان ويژه امام عسكري (عليه‌ السلام) است مي‌گويد:

«خدمت امام عسكري (عليه‌ السلام) شرفياب شدم, و مي‌خواستم در مورد جانشين پس از او پرسش كنم, و آن گرامي بدون آنكه سؤال كنم، فرمود: اي احمد, همانا خداي متعال از آن هنگام كه آدم را آفريد، زمين را از حجت خدا خالي نگذاشته و نيز تا قيامت خالي نخواهد گذاشت, به جهت حجت خدا، از اهل زمين رفع بلا مي‌شود و باران مي‌بارد و بركات زمين خارج مي‌گردد.

عرض كردم: اي پسر رسول خدا, امام و جانشين پس از شما كيست؟

آن حضرت با شتاب به درون خانه رفت و بازگشت درحاليكه پسري سه ‌ساله كه رويي همانند ماه تمام داشت، بر دوش خويش حمل مي‌كرد و فرمود: اي احمد بن اسحاق, ‌اگر نزد خداي متعال و حجتهاي او گرامي نبودي، اين پسرم را به تو نشان نمي‌دادم, همانا او هم‌نام رسول خدا و هم كنيه‌ي اوست, او كسي است كه زمين را از عدل و داد پر مي‌سازد، همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد. اي احمد بن اسحاق مَثَل او در اين امت، مَثَل «خضر» (عليه‌ السلام) و «ذوالقرنين» است, سوگند به خدا غايب مي شود بطوريكه در زمان غيبت او از هلاكت نجات نمي‌يابد مگر كسي كه خداوند او را بر اعتراف به امامت وي ثابت‌قدم بدارد و موفق سازد كه براي تعجيل فرج او دعا كند.

عرض كردم: سرور من, آيا نشانه‌اي دارد كه دل من به آن اطمينان (بيشتري) پيدا كند؟

(در اين هنگام) آن پسر به عربي فصيح گفت: «منم بقية الله در زمين, ‌همانكه از دشمنان خدا انتقام مي‌گيرد, اي احمد بن اسحاق پس از مشاهده‌ي عيني دنبال اثر نگرد...».

مرحوم صدوق مي‌فرمايد اين روايت را به خط «علي بن عبدالله وراق» يافتم و از او پرسيدم آنرا براي من از «سعد بن عبدالله» و او از «احمد بن اسحاق» نقل كرد.

 

2ـ «احمد بن حسن بن اسحاق قمي» مي‌گويد: هنگامي كه خلف صالح ـ حضرت مهدي عليه‌ السلام ـ متولد شد، نامه‌اي از مولاي ما ابو محمد حسن عسكري (عليه‌ السلام) براي جدم «احمد بن اسحق» آمد كه در آن امام به خط خودش ـ همان خطي كه فرمانها و نامه‌هاي امام با آن صادر مي‌شد ـ نوشته بود: براي ما فرزندي متولد شد, لازم است خبر تولد او را پنهان بداري و به هيچ كس از مردم بازگو نكني, ما كسي را بر اين تولد آگاه نمي‌كنيم جز خويشاوند نزديك را به جهت خويشاوندي, و دوست را به جهت ولايتش, ‌دوست داشتيم خبر اين تولد را به تو اعلام كنيم تا خداوند به جهت آن ترا مسرور سازد, همچنانكه ما را مسرور ساخت. والسلام.

 

3ـ بانوي گرامي و پرهيزكار «حكيمه» عمه‌ي امام, «نسيم» خادم امام عسكري (عليه ‌السلام)، «ابوجعفر محمد بن عثمان عمري», «حسن بن الحسن العلوي», «عمرو الاهوازي»,‌«ابو نصر خادم», «كامل بن ابراهيم», «علي بن عاصم كوفي», «عبدالله بن عباس علوي»,‌ «اسماعيل بن علي», «يعقوب بن يوسف ضراب» و «اسماعيل بن موسي بن جعفر»، «علي بن مطهر», ‌«ابراهيم بن ادريس», «طريف خادم» و «ابوسهل نوبختي» از جمله كساني هستند كه از تولد امام موعود (عليه‌ السلام) اطلاع يافته و از آن خبر داده‌اند.

 

4ـ «جعفر بن محمد بن مالك» از جماعتي از شيعه نقل مي‌كند كه امام عسكري (عليه‌ السلام) به آنان فرمود: آمده‌ايد از حجت بعد از من سؤال كنيد؟

عرض كردند: آري.

ناگاه پسري چون پاره‌ي ماه كه از هركس به آن حضرت شبيه‌تر بود نمايان شد؛ امام فرمود: اين امام و جانشين من بر شماست, فرمانش را اطاعت كنيد و پراكنده نگرديد كه هلاك مي‌شويد, آگاه باشيد كه شما پس از اين او را نمي‌بينيد تا عمر او كامل شود, از «عثمان بن سعيد» (اولين نايب خاص از نواب اربعه‌ي امام زمان (عليه‌ السلام) ) آنچه را مي‌گويد، بپذيريد و فرمان او را اطاعت كنيد كه او جانشين امام شماست و كار به دست اوست.

 

5ـ «عيسي بن محمد جوهري» مي‌گويد: من و گروهي جهت تهنيت تولد حضرت مهدي (عليه‌ السلام) خدمت امام عسكري (عليه‌ السلام) رفتيم, و برادران ما خبر داده بودند كه حضرت مهدي شب جمعه در ماه شعبان هنگام طلوع فجر بدنيا آمده است. وقتي بر امام عسكري وارد شديم پيش از عرض سلام، به او تهنيت عرض كرديم... قبل از آنكه سؤالي كنيم، فرمود: در ميان شما كسي است كه اين سؤال را در دل دارد كه فرزندم مهدي كجاست؛ من او را نزد خدا بوديعه گذاشتم چنانكه مادر موسي آنگاه كه موسي را در صندوق نهاد و به دريا افكند, او را نزد خدا بوديعه گذارد تا سرانجام خدا او را به او برگرداند.

امام قائم (عليه‌ السلام) هيچ رژيمي و حكومتي را حتي از روي تقيه هم به رسميت نشناخته و نمي‌شناسد و مأمور به تقيه از حاكمي و سلطاني نيست و تحت حكومت و سلطنت هيچ ستمگري در نيامده و در نخواهد آمد؛ وقتي ظهور فرمايد، بيعتي با كسي ندارد «يقوم القائم و ليس لأحد في عنقه عهد و لا عقد ولا بيعة» چرا كه بايد مطابق واقع عمل كند و دين خدا را بطور كامل و بي‌هيچ پرده پوشي و بيم و ملاحظه‌اي اجرا و در جامعه مستقر سازد, بنابراين جاي عهد و ميثاق با كسي و مماشات و مراعات نسبت به كسي باقي نمي‌ماند.

افزودن دیدگاه جدید