9 امام خمینی کوه معرفت و عرفان

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت تمامی عزیزان بیننده و شنونده تی وی شیعه دات کام .

شهادت امام کاظم علیه السلام و رحلت حضرت روح الله الخمینی رحمه الله علیه را خدمت شما دوستان عزیز و گرامی تسلیت عرض مینمایم امیدوارم تحت عانایات اهل بیت عصمت و طهارت  از برکات وجودی این بزرگواران بهرهمند باشیم .

در روایتی از وجود نازنین آقا رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله وسلم از طریق شیعه و غیر شیعه مثلا در مسند احمد بن حنبل جلد پنج  صفحه سیصد و چهل و سه اینگونه رسیده است که :

قال النبی صل الله علیه و آله و سلم ان لله عز و جل عبادا لیسوا بانبیاء و لا شهداء یغبطهم الانبیاء و الشهداء علی مجالسهم و قربهم من الله .

رسول خدا فرمودند که بدرستیکه برای خدا بندگانی وجود دارد نبی و شهید نیستند ولی شهدا و انبیاء به آنها غبطه میخورند بخاطر مجالس و نزدیکی آنها به خداوند متعال .

مرحوم ملا صدرا در کتاب مفاتیح الغیب خودش بعد از ذکر این حدیث مینویسد :

هذا الحدیث مما رواه المعتبرون من اهل الحدیث فی طریقتنا و طریقه غیرنا .

این حدیث حدیثی است که هم شیعه و غیر شیعه این حدیث را روایت کرده اند .

خوب است در اینجا یک شبهه جواب داده شود و آن اینکه میگویند به علت اینکه مقام شهید بالاترین مقام است لذا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف هم باید شهید شوند که در جای خودش گفته ایم که این مطلب یک توطئه است برای اینکه جبهه باطل بگوید حتی اگر سرور شما هم بیاید ما با ضعبف ترین نیروی خود که یک پیر زن است او را به شهادت میرسانیم گذشته از این مطلب که این روایت شهادت امام زمان سند ندارد و دشمن با ساخت این مطلب میخواهد بیان کند که حتی اگر مولای شما هم بیاید ظلم تمام شدنی نیست .

لذا در جواب شبهه بیان میکنیم که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف لازم نیست برای رسیدن به آن مقام بالا شهید شود که این روایت تاییدی هست بر مطلب ما که خداوند بندگانی دارد که نبی و شهید نیستند ولی انبیاء و شهدا به آن مقام غبطه میخورند .

آیا کسی میتواند بگوید حضرت روح الله از شهدای جنگ تحمیلی مقامی پایین تر دارد در حالی که حضرت امام شهید اصطلاحی نشدند یا در مورد حضرت زینب سلام الله علیها بگوید که مقامی پایین تر از شهدا کربلا دارد .

به هر حال طبق تحقیق صحیح دلیلی بر شهادت امام زمان وجود ندارد و این حدیث مویدی بر این مطلب در رد یکی از دلایل شهادت حضرت میباشد .

به بحث خودمان بر گردیم :

یکی از بارزترین مصادیق این روایت شریف حضرت روح الله الموسوی الخمینی است که نبی و شهید نیست ولی به او غبطه میخورند کدام نبی و شهید است که توانسه باشد حکومتی بر پایه معراف انبیاء تشکیل داده باشد  .

شخصیتی که با رهبری بی نظیر خود انقلابی به معنای تام خود را بنا نهاد و امتی را از ظلم و فساد تا بالاترین مراحل سلوک انسانی رسانید و نظام اسلامی را در عصری که دول شرق میگفت خدا وجود ندارد و دول غرب میگفتند که اگر خدا وجود داشته باشد خدایی ضعیف است که ما میتوانیم آن خدا را به صلیب بکشیم بنا نهاد ، در عصر بی خدایی حکومتی بر پایه تعلیمات انبیائ الهی .

حکومت ظلم را از میان برداشت ، انقلابی بر پا نمود و انقلاب را در مشکلات مختلف به پیش برد .

تمام توطئه های دشمنان را خنثی نمود .

انقلاب ایران را شاید بتوان معجزه نامید ، نجات بنی اسرائیل از دست فرعونی قوی تر از قدرت فرعون توسط موسایی که ید بیضاء و عصا نداشت ، اما کلام الهی و نفس مسیحایی داشت .

در طول تاریخ تشیع جهان اسلام علماء زیادی به خود دیده بود اما در تمام این مدت هیچ عالم شیعه را امام ننامیدند ، و آنچه به نظر میرسد این هدایت الهی بود که مردم به یکباره او را امام نامیدند و در فکر و عمل به او اقتدا نمودند .

امامت منصب الهی است که خداوند بعد از امتحانات عظیمی عنایت میکند و چرا حضرت امام امام نباشد او که همانند ابراهیم با جبار زمان پنجه در پنجه گردید و از هیچ نترسید و وطن را ابراهیم وار ترک نمود و در این راه آقا مصطفای خود را در راه خدا تقدیم نمود ، او بعد از ابتلائات مختلف ، سرافراز بیرون آمد و در نهایت همه او را امام قرار دادند .

در حق حضرت امام میتوان گفت :

جمعت فی صفاتک الاضداد       و لهذا اعزت لک الانداد

در حضرت امام رحمه الله علیه صفات عظمیمی جمع شده که در این صفات کسی نمیتواند با امام برابری داشته باشد .

در بعد علمی حضرت امام از بزرگترین فقیهان زمان خود بود که در دوران پانزده ساله دوران خود در نجف اشرف که مرکز فحول علماء شیعی بود حضرت امام از جمله پر جمعیت ترین مجالس درسی و بحثی را در اختیار داشت .

در مباحث عرفان نظری و عرفان عملی سالیان دراز سمت استادی را بر عهده داشت و سنگین ترین و پر محتوا ترین کتابهای عرقانی همانند مصباح الهدایه فی الخلافه و الولایه و اسرار الصلوه و شرح دعای سحر را در ایام جوانی نوشت .

نکته عجیب در مباحث حضرت امام اینکه روش نگارش او در تدوین کتاب اینگونه است که کتابهای سنگین خود را در ایام جوانی نوشته است .

در بعد تقوی حضرت امام سرآمد دیگران بود بصورتی که در مرکز علم و تقوی مباحث وعظ و پند و اندرز او هر پنجشنبه در مدرسه فیضیه بر قرار بود و بزرگان حوزه در درس او حاضر میشدند .

شهید مطهری میفرماید ما وقتی در درس اخلاق حضرت امام در روزهای پنج شنبه شرکت میکردیم تا چهار شنبه هفته آینده شارژ بودیم ، کتاب چهل حدیث امام خمینی شاهدی بر این مطلب میباشد .

از استاد آسید علی آقا نجفی یزدی شنیدم که میفرمود کلمات حضرت امام اینگونه نبود که امام بگوید و دیگران عمل نمایند بلکه زمانی که حضرت امام میفرمود حقیقت آن مطلب در جان دیگران تحقق پیدا مینمود ، یعنی حضرت امام حقایق را در وجود شاگردان انشاء مینمود ، امام در اثر سلوک عرفانی خود به مرحله ای رسیده بود کلام او کلام الله شده بود و اراده او اراده الله شده بود ، یعنی زمانی که حضرت امام میفرمود آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند آمریکا نمیتوانست غلطی بکند با ناو پیشرفته خود تا قلب ایران و طبس میامد ولی شکست میخوردند من از قول یکی از بازماندگان حمله آمریکا به ایران در ماجرای طبس میخواندم که گفته بود روح الله در جماران دست تکان میداد و هلی کوبپترهای ما در طبس به زمین  میخورد ، در این ماجراها خدا تجلی پیدا کرد ، لذا اولین اتفاقی که بعد از انقلاب روی داد صدور خدا به کشورهای جهان بود که دیدند خدا وجود دارد .

نقل میکنند در شب شنبه سیزدهم خرداد سال هزار و سیصدو شصت و هشت در ساعت ده و سی دقیقه شب زمانی که آیه الله گلپایگانی برای خوابیدن به بستر رفته بود از خواب بیدار شد و با نگرانی فرمود که سریعا با آقای خامنه ای تماس بگیرید که کار مهمی دارم باید از احوال حضرت امام جویا شویم ببینیم که حال ایشون چگونه است .

وقتی زنگ میزنند میفهمند که درست در همان ساعت حضرت امام رحلت فرموده اند .

وقتی از آیه الله گلپایگانی سوال میکنند که شما از کجا متوجه این امر شدید جواب میدهند که در همان موقع من خواب دیدم که جلسه ای است و پیامبر اسلام و ائمه بزرگوار در آنجا بودند پس از مدتی درب باز شد آقای خمینی تشریف آوردند و پیامبر اسلام ایشان  را در آغوش کشیدند و صورت ایشان را غرقه در بوسه نمودند که ناگهان من از خواب بیدار شدم که این خواب دلالت بر خروج حضرت امام از علم طبیعت و ورود ایشان به عالم برزخ بود ( نقل از مجله نورعلم دوره سوم شماره هفت تیر ماه سال هزار و سیصد و شصت و هشت هجری شمسی ) بعد از خواب معلوم میشود که امام خمینی رحمه الله علیه در همان ساعت رحلت نموده اند .

در هنگام نماز میت که ایه الله گلپایگانی نماز میت حضرت امام را اقامه نمودند در آخرین بخش از دعاهای نماز میت حضرت آیه الله گلپایگانی جمله و ان کان مسیئا فتجاوز عنه را نخواندند و این عمل حضرت آیه الله گلپایگانی به جهت نهایت تقوا و طهارتی بود که در حضرت امام خمینی سراغ داشتند .

وقتی در نجف با اصرار اطرافیان و شاگردان بالاخره اجازه دادند که تحریر الوسیله چاپ شود ناشر کتاب روی جلد کتاب نوشته بود زعیم الحوزات العلمیه ، وقتی کتاب چاپ شد و امام آن را ملاحظه کردند مسئول انتشارات کتاب را خواستند و اعتراض کردند و فرمودند این کار را به دستور چه کسی انجام داده اید ؟

سپس تهدید کردند و فرمودند اگر این جمله را از پشت جلد بر ندارید دستور میدهم که تمام کتابها را بریزند توی دجله بالاخره مسئولین انتشارات مجبور شدند آرمی روی جلد این جمله زدند .

در بعد شجاعت حضرت امام خمینی رحمه الله علیه که این شجاعت نتیجه درک توحید و چگونگی رابطه موجودات با خداوند و رابطه علت با معلول است حضرت امام هیچگاه در خود ترسی راه ندادند .

در یکی از نقلها است که حضرت امام فرموده بودند که این مردمی که میگویند درود بر خمینی اگر بگویند مرگ بر ... برای من هیچ فرقی نمیکند .

این کلام یاد آور آن جمله آقا امیرالمومنین است که میفرماید لا تستوحش فی طریق الهدی لقله اهله .

در راه خدایی از کمی یار، ترس به خودت راه نده ، همچون حضرت ابراهیم که در مقابل تمام قدرتها ایستاد .

وقتی که حضرت امام از پاریس به تهران میامدند تمامی مردم نگران بودند که شاید هواپیما را در هوا منفجر کنند ، اما حضرت امام در هواپیما مدتی را خوابیدند ، چگونه یک انسان میتواند به این آرامش برسد که در آن لحظات حساس نترسد و بخوابد این چیزی نیست جز آن معرفت دقیق توحیدی که همه کاره را خدا میداند و دیگران را کاره ای در این دنیا نمیداند .

یکی از خبر نگران در هواپیما آمد و از حضرت امام سوال کرد که الان بعد از پانزده سال دارید بر میگردید به ایران با این پیشواز میلیونی چه احساسی دارید ، جواب حضرت امام غافلگیر کنده بود ، فرموده بود که هیچ احساسی ندارم .

زمانی که حضرت امام را بعد از ماجرای پانزده خرداد دستگیر نمودند ، در راه ماشین از جاده اصلی منحرف شد و بعد از مدتی به جاده اصلی برگشت ، حضرت امام فرمودند که من به خودم رجوع کردم دیدم که به اندازه سر سوزنی در دلم ترس راه نداشت ؛ هر شخص دیگری بود ترس تمام وجود او را میگرفت که شاید اینها مرا از بین ببرند ؛ بعد حضرت امام بیان میکند که وقتی من توجه کردم در میان راه دیدم که آن ظلمه را خوف فرا گرفته بود و میترسیدند که حضرت امام آنها را دلداری داده بود که نترسند .

این ماجرا بیان کننده همان روایت است که میفرماید : من اخاف الله اخاف الله منه کل شیء ؛ کسی که از خدا بترسد خدا برای او هیبتی خدایی قرار میدهد که دشمنان از هیبت او بترسند ، و کسی که از خدا نترسد آن هیبت را ندارد ، از خیلی از بزرگان نقل شده وقتی به محضر امام میرسیدند هیبت حضرت امام آنها را میگرفت .

بعد از دستگیری حضرت امام وقتی یکی از سران رژیم شاهنشاهی به دیدار ایشان در قیطریه تهران آمدند و صحبتهایی نمودند امام در آخر به او فرموده بودند اگر این شخص شاه انگشت به دریا بزند آب دریا نجس میشود ؛ شما فکر کنید این کلام در دوران حکومت شاه با آنهمه هیبت چقدر عرفان و شجاعت لازم دارد .

در ماجرای سلمان رشدی که تمام دول شرق و غرب در یک صف به جنگ اسلام آمدند فتوای حضرت امام عزت را به اسلام برگرداند و با آن فتوی تمامی قدرتهای بزرگ را به سخریه گرفت ، یعنی حضرت امام نشان داد قدرت اسلام تا قلب اروپا و آمریکا پیشرفت کرده ؛ اگر شما به جنگ با دین ما بیایید ما با تمام وجود به جنگ دین شما میاییم .

بعد حضرت امام فرمودند که اگر سلمان رشدی عابد دهر شود حکم او از بین نمیرود و باید اجرا شود و هر که در این راه کشته شود شهید میباشد .

در وقتی که بمباران میکردند و تمام هدف صدام این بود که خانه حضرت امام را بزند وقتی برای حضرت امام جایی ضد بمب را در نظر گرفتند و به امام گفتند که خطر ناک است و برای حفظ جان شما و ادامه نهضت لازم است که شما به این جای ضد بمب بروید حضرت امام قبول ننمودند و فرموده بودند که والله من بین خودم و ن سپاهی که در سه راه بیت است هیچ فرقی قائل نیستم والله اگر من کشته شوم یا او کشته شود برای من فرقی نمیکند باز هم اصرار کرده بودند امام نپذیرفته بودند و جواب داده بودند که : من زمانی میتوانم به مردم خدمت کنم که زندگی من مانند زندگانی مردم باشد _  مگر تمام مردم پناهگاه دارند که من پناهگاه داشته باشم _ آسید علی آقا نجفی میفرمود حضرت امام جلوی پنجره ایستاده بود و میفرمود من میخواهم نگاه کنم که این پیکهای بهشت چه کسی را بهشتی میکند ، به امام عرض کردند اقا شما تا کی میخواهید اینجا بنشینید ؟

به پیشانی مبارک اشاره کرده بودند و فرمودند تا زمانی که موشک به اینجا بخورد .

حضرت آیه الله اراکی در یک مصاحبه ای فرمودند : کار او فقط و فقط برای رضای خدا است ؛ این مرد از آن مردهایی است که اگر در روز عاشورا بود ، هفتاد و دو میشدند هفتاد و سه تن ، آن وقت سینه اش را جلوی شمشیر و نیزه سپر میکردند ، حمایت از این مرد حمایت از سید المرسلین و حمایت از ائمه طاهرین و حمایت از امام زمان علیه السلام است .

خود حضرت امام که هیچ ؛ شما از شاگردان و آثار حضرت امام به عظمت حضرت امام پی ببرید ، شهدا شاگردان حضرت امام بودند و شما ببینید شهدا با قلوب مردم چه کار میکنند راهیان نور که در فصل بهار اتفاق میفتد و همه به دید و  بازدید عزیزان خود میروند اینمه جوان با فطرتهای پاک به کجا میروند ؟

در آنجا چه اتفاقی میفتد ؟

به دیدار شهیدان میروند انسانهایی که از این دنیا مسافرت کرده اند ولی هنوز میتوانند در این دنیا تاثیر داشته باشند ، این انسانها در کجا تربیت شده اند و معلم آنها چه کسی بوده است  ؟

زمانی خبر شهادت آقا مصطفی ، کسی که ذخیره اسلام بود  را به حضرت امام داند ؛ حضرت بدون اینکه گریه کنند فرموده بودند که شهادت آقا مصطفی یک عنایت الهی بود که بعد از شهادت آقا مصطفی روند انقلاب شدت گرفت ؛ این امام که برای پاره تن خود گریه نکرده بود تا نام مبارک ابا عبد الله را میشنید با صدای بلند و به پهنای صورت گریه میکردند .

ممنون از شما

 

 

افزودن دیدگاه جدید