تل زينب ؛ تل جبريل امين
تل زينب ؛ تل جبريل امين ...........عرش اعلي شد وزين تل ، دل غمين
زينب بنت علي شاهد زتل...............زان گذر بنمود از رنج كتل
او كتل ها طي نمودبيرون ز حد.........اَلْفُ و يك را كرد شرمنده ز خود
شاهد يكتاي صحنه بود او ............لحظه شهد شهادت محو او
او شهادت را جميل و نور ديد .......وي اسارت را اسير خويش ديد
او برفت با پاي در طي طريق.........طرفه العين درنورديد بي دريغ
قاف و غين را كرد يكباره سفر........سير عرفاني ا و شد پر ثمر
عرش و كرسي و قلم ناظر به او .....او نديد اين حال و باقي ماند به او
ما رايت شد شعار جان او ...........جز جميلم گشت ؛ هم ، هم نام او
مست مي بود از ازل از بو تراب....... ِزين اب بود و بود شييٌ عجاب
موت اسود شد دلالم مات او ............مات او و مات او ؛ در ذات او
شعري از حضرت آيت الله صمدي آملي
افزودن دیدگاه جدید