«توهین به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) توطئه ای تکراری!»
«توهین به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) توطئه ای تکراری!»
اگر چه در طی سالیان اخیر بارها دیده ایم و شنیده ایم که اولیاء الهی، به خصوص وجود مقدس پیامبر مهربانیها، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) مورد توهین و تمسخر افراد جاهل و یا مغرض واقع شده اند، اما شاید جلب باشد که بدانیم بر اساس نظر قرآن کریم و حتی کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، توهین به انبیاء الهی سابقه ای دیرینه دارد.
به عنوان نمونه، در عهد قدیم، کتاب دوم تواریخ آمده است: " خداوند، خدای اجدادشان، انبيای خود را يكی پس از ديگری فرستاد تا به ايشان اخطار نمايند، زيرا بر قوم و خانه خود شفقت داشت؛ ولی آنها انبيای خدا را مسخره کرده، به پيام آنها گوش ندادند و به ايشان اهانت نمودند."(1)
و یا در کتاب مقدس، عهد جدید در خصوص تمسخر و اهانت به حضرت عیسی (علیه السلام) آمده است: " و کسانی که عیسی را گرفته بودند، او را تازیانه زده، استهزا نمودند؛ و چشمان او را بسته طپانچه بر رویش زدند و از وی سؤال کرده، گفتند، نبوّت کن! که تو را زده است؟ و بسیار کفر دیگر به وی گفتند."(2)
قرآن کریم نیز به عنوان دلدارى پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و مؤمنان در برابر مشكلاتى كه در دعوت خود با آن مواجه بودند، در آیات متعدد اشاره به زندگى انبياى پيشين و گرفتاريهاى آنها در مقابل اقوام گمراه و متعصب مىكند و می فرماید:" ما پيش از تو در ميان امتهاى نخستين نيز پيامبرانى فرستاديم، ولى آنها (چنان لجوج و سرسخت بودند كه) هر پيامبرى به سراغشان مىآمد، او را به باد استهزاء مىگرفتند."(3)
بر اساس آیات قرآن کریم، اين استهزاء و مسخره کردن برخاسته از انگیزه های مختلفی بود:
1- براى شكستن ابهت پيامبران و متفرق ساختن افراد حق جو و حق طلب از گرد آنان.
2- به دلیل ضعف و ناتواني افراد در مقابل منطق نيرومند رسولان الهى. در حقیقت این افراد چون نمىتوانستند پاسخى به دلائل منطقی انبیاء الهی بدهند، به استهزاء يعنى حربه نادانهاى بى منطق، متوسل مىشدند.
3- براى اينكه پيامبران سنتشكن بودند و با وضع نابسامان محيط به مبارزه برمىخاستند؛ اما جاهلان متعصب كه اين سنتهاى غلط را جاودانى و ابدى مىپنداشتند، چاره ای جز مقاومت در برابر این اصلاح نمی دیدند و به استهزاء آن برمىخاستند.
4- براى اينكه سرپوشى بر وجدان خفته خود بگذارد که مبادا بيدار شود و تعهد و مسئوليت بيافرينند. در حقیقت قبول دعوت پيامبران آنها را در برابر شهوات و تمایلات نفسانی محدود مىساخت و براى آنها وظائف و مسئوليتهايى ايجاب مىکرد. از این رو، به استهزاء برمىخاستند تا خود را از اين وظائف آسوده كنند!
5- براى اينكه بسيارى از پيامبران دستشان از مال دنيا تهى و زندگانيشان بسيار ساده بود. نابخردان كه شخصيت را بر اثر كوردلى در لباس نو، مركب زيبا و زندگانى مجلل مىدانستند، تعجب مىكردند كه آيا يك انسان فقير و تهيدست ممكن است رهبر و راهنماى اين همه جمعيت که شامل افراد ثروتمند و مرفه نیز می گردید، شود؟! لذا به دنبال آن به استهزاء برمىخاستند.
اما علیرغم توهین ها و تمسخرها، خداوند باز نیز کلام و حجت خویش را به سوی کافران فرو می فرستد تا حجت الهی بر آنان تمام شود و راه آنان برای عذر آوردن بسته گردد. لذا قرآن کریم مىفرمايد: آرى! "ما اين چنين آيات قرآن را به دلهاى اين مجرمان مىفرستيم، اما (با اين همه تبليغ و تاكيد و بيان منطقى و ارائه معجزات، باز هم اين متعصبان استهزاء كننده) به آن ايمان نمىآورند. ولى اين منحصر به آنها نيست، پيش از آنها سنت اقوام اولين نيز چنين بود." (4)
در این میان عکس العمل این گونه افراد که ابزار توهین و تمسخر را در مواجهه با حقیقت برگزیدند، چیزی جز لجاجت و دشمنی نبوده و نیست. قرآن کریم، غوطهور شدن این افراد در شهوات و اصرار و لجاجت آنها در باطل را تا بدانجا می داند، که حتی اگر آیات الهی را به وضوح در برابر چشمان خویش ببینند، به جای پذیرش، به چشمان خویش به دیده تردید می نگرند.(5)
اين جاى تعجب نيست كه انسان به چنين مرحلهاى از عناد و لجاج برسد؛ چرا كه روح پاك و فطرت دست نخورده انسان كه قادر به درك حقائق و مشاهده چهره اصلى واقعيات است، بر اثر گناه و جهل و دشمنى با حق تدريجا به تاريكى مىگرايد. البته در مراحل نخستين پاك كردن این تاریکی كاملا امكان پذير است؛ اما اگر اين حالت در درون انسان رسوخ کند و به صورت" ملكه" در آيد، ديگر به آسانى نمىتوان آن را شست. در اين جاست كه چهره حق در نظر انسان دگرگون مىشود تا آنجا كه محكمترين دلائل عقلى و روشن ترين دلائل حسى نیز در دل او اثر نمىگذارد و سر انجام كار او به انكار معقولات و محسوسات منتهی می شود.
بنابر این موضع گيريهاى طرفداران باطل در برابر پيامبران و طرح نقشههاى همه جانبه براى تحميق مردم و پراكندن آنها از اطراف مردان الهى نه چيز تازهاى است و نه منحصر به زمان و مكان خاصى بوده است. بلكه همانگونه كه از آیات قرآن کریم استفاده مىشود، از قديم الايام و دورترين زمانها، اين توطئهها در ميان اقوام گمراه وجود داشته است. به همين دليل هرگز نبايد از آن وحشت كرد و يا نوميدى و ياس به خود راه داد و از انبوه مشكلاتى كه به دست دشمنان فراهم مىشود، هراسيد. اين يك دلدارى مؤثر براى همه رهروان راه حق است.
اگر تصور كنيم در زمان يا مكانى مىتوانيم دعوت حق را گسترش دهيم و پرچم عدل و داد را برافرازيم، بىآنكه با عكس العمل منفى دشمنان لجوج و مخالفان سرسخت مواجه باشيم، سخت اشتباه كردهايم. پيامبران الهى و در رأس آنان وجود مقدس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و همه پيروان راستين آنها از اين مخالفت ها هرگز مايوس نشدند و با قدرت راه مستقیم خویش را پیمودند. ما نيز نبايد مايوس گرديم، بلكه بايد ایمان خویش را با تکیه بر برهان و منطق تعمیق نماییم و بر استواری خود بيفزائيم و مطابق با توان و وظیفه خویش، به دفاع از حقیقت به پا خیزیم.
(برگرفته از کتاب " تفسیر نمونه "، تألیف: " آیت الله مکارم شیرازی" (همراه با تلخیص و اضافات))
پاورقی ها:
1- عهد قدیم، کتاب دوم تواریخ، فصل 36، فراز 16- 15
2- عهد جدید، انجیل لوقا، فصل 22، فراز 65-63
3- سوره حجر، آیات 10 و 11
4- سوره حجر، آیات 12 و 13
5- سوره حجر، آیه 15
منبع: پایگاه اسلامی شیعی رشد
افزودن دیدگاه جدید