چرا خدا بلاهایی به سر ما می آورد که به کفر گفتن می افتیم؟
اولا: ایمان به خدای متعال باید همراه ایمان به عوالم غیب باشد:
«الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ[بقره/۳] (پرهیزكاران) كسانى هستند كه به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان مى آورند و نماز را برپا مى دارند و از تمام نعمتها و مواهبى كه به آنان روزى داده ایم، انفاق مى كنند.»
و کسانی که به عوالم غیب ایمان دارند، نوع نگاهشان به دنیا گونه ای نیست که ناهمواری های دنیا، کمرشان را بشکند و در مقابل آن تاب و توان خویش را از دست بدهند. بلکه انسان با نگاه به عالم حقیقی که پس از مرگ رخ می نمایاند، تمام سختی های دنیا برایش پذیرفتنی و چه بسا شیرین می شود. مانند ورزشکاری که سخت زحمت می کشد، اما امیدش به کسب جایزه، رنج را برایش هموار می کند.
ثانیا: انسان با دقت در دنیای مادی می فهمد که رنج و سختی جزء جدا ناشدنی دنیا است و همگان به نوعی سختی ها و مرارت های دنیا را تجربه می کند. بنابراین تلاش برای منتفی نمودن هر نوع ناگواری، نتیجه ای جز شکست نخواهد داشت. و کسانی در این میدان پیروز می شوند که به جای تلاش برای تغییر همه چیز، به تغییر خود بپردازند و با ایجاد وسعت درونی، مشکلات را برای خویش هموار کنند. همان گونه که خدای متعال، برای پیامبرش (ص) چنین نسخه ای داشت:
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ * وَ وَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ[شرح/۱-۲] آیا سینه ات را برایت نگشودیم؟ و بار گرانت را از پشتت برنداشتیم؟»
ثالثا: بسیاری از بلاها و مصیبت هایی که بر سرمان می آید، نتیجه اعمال خودمان است. و باید شاکر خدای متعال باشیم که حتی بسیاری از بلاهای خود ساخته ما را، از ما دور کرده است.
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ[روم/۴۱] فساد، در خشكى و دریا بخاطر كارهایى كه مردم انجام داده اند آشكار شده است خدا مى خواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوى حق) بازگردند.»
رابعا: بسیاری از اموری که برایمان ناپسند شده، در واقع خیر ماست. و به دلیل جهل و نادانی، قادر به تشخیص مصلحت خویش نیستیم و گاهی اوقات، مصلحت های خویش را ناپسند می شماریم:
«عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ[نساء/۲۱۶] چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن كه خیرِ شما در آن است. و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مى داند، و شما نمى دانید.»
خامسا: مکروهات دنیا، محکی برای ادعای ایمان است. تا فرق بین مومن حقیقی و مدعی سست عنصر روشن گردد:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ[بقره/۱۵۵] قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و میوه ها، آزمایش مى كنیم و بشارت ده به استقامت كنندگان.»
«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَكُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ[عنکبوت/۲] آیا مردم گمان كردند همین كه بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها مى شوند و آزمایش نخواهند شد؟»
افزودن دیدگاه جدید