چرا دین این قدر ما را محدود کرده است؟
در این مساله توجه به چند نکته لازم است:
۱- تصور وجود محدودیت های گسترده برای انسان در دین اسلام، بیشتر ناشی از وسوسه های شیطان است تا با ترساندن انسان ها و دشوار جلوه دادن دینداری، آنها را از زندگی دینی دور کند. حال آنکه نیازهای واقعی انسان، برآمده از فطرت و خلقت اوست و خالق انسان به آنها بی توجه نبوده است. و برای هر تمایل ذاتی انسان، پاسخ هایی حلال در دین در نظر گرفته شده است. خوردن، خوابیدن، نکاح و ... در دین اسلام نه تنها مذموم نیست ( بر خلاف آیین های مرتاضانه) بلکه می تواند عامل ثواب و پاداش نیز باشد.
۲- حتی اگر دین هم وجود نداشته باشد، عقل و شرایط، محدودیت های متعددی در زندگی انسان ایجاب می کند و تصور اینکه محدودیت ها، همگی ناشی از دین است، غلط است. مثلا انسانی که از خوردن غذایی خاص لذت می برد، ممکن است قادر به تامین آن نباشد یا خوردن آن برایش ضررهای جسمی داشته باشد. و در نتیجه عقل او را محدود کند، کما اینکه عقل در بسیاری از مواقع مخالف لذت های زودگذر است، مثلا استعمال مواد مخدر به تعبیر بعضی بسیار فاز می دهد، اما هیچ عاقلی آن را انتخاب نمی کند یا اعمال غرائز جنسی، در هیچ جایی بدون محدودیت و ضوابط نیست و ...
۳- یکی از مسائلی که ممکن است، سبب وجود احساس محدودیت های گسترده دینی شود، سبک زندگی زندگی افراد است. مثلا در سبک زندگی ای که ازدواج در حدود سی سالگی است و قبل آن روابط نامشروع رایج است، احساس محدودیت بسیار وسیع می شود در حالی که می توان در سبک زندگی دیگری با ازدواج به موقع، بدون تن دادن به روابط نامشروع، غرائز را هم پاسخ داد و احساس محرومیت نداشت.
بنابراین در سبک زندگی خاص و در درجه خاصی از عقلانیت، هرگز دین عنصر محدود کننده به شمار نمی آید.
بلکه زندگی غیر دینی، زندگی نامطلوب و ناپسند و غیر قابل تحملی به شمار می آید.
افزودن دیدگاه جدید