توضیح قطره 65 و 66 و 67 از کتاب هزار و یک قطره /ظرفیت جمعیت در ایران /جمعیت ایران با روال عادی هم باید 116 میلیون نفر باشد ولی 80 میلیون نفر است این کاهش جمعیت تقصیر کیست؟ 

در سال 1298 در ایران بر اثر جنگ و خشک‌سالی و کمی مواد غذایی و بیماری‌های عمومی ایران بزرگ‌ترین آسیب را دید و حداقل 40% جمعیت خود را از دست داد، لذا اگر جمعیت ایران در سال 1296، 35 میلیون نفر بوده هم اکنون به صورت عادی باید جمعیت 116 میلیون نفر باشد، اما ع

65- ظرفیت جمعیت در ایران توضیح نحوه محاسبه در قطره­ی 66- مثلا چرا لبنان با ژاپن در جمعیت نهایی تفاوت دارد

تراکم جمعیت در دانمارک

2.6 برابر ایران است یعنی

213.000.000

نفر دانمارکی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت فرانسه

2.3 برابر ایران است یعنی

185.000.000

نفر فرانسوی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در تایلند

2.6 برابر ایران است یعنی

208.000.000

نفر تایلندی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در آلمان

4.9 برابر ایران است یعنی

393.000.000

نفر آلمانی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در ایتالیا

4 برابر ایران است یعنی

328.000.000

نفر ایتالیایی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در هند

7.6 برابر ایران است یعنی

611.000.000

نفر هندی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در رواندا

7.8 برابر ایران است یعنی

625.000.000

نفر رواندایی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در پاکستان

4.7 برابر ایران است یعنی

383.000.000

نفر پاکستانی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در کره شمالی

3.9 برابر ایران است یعنی

316.000.000

نفر کره شمالیی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در چین

2.9 برابر ایران است یعنی

233.000.000

نفر چینی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در السالوادور

6 برابر ایران است یعنی

538.000.000

نفر السالوادوری میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در انگلیس

5 برابر ایران است یعنی

416.000.000

نفر انگلیسی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در بلژیک

7 برابر ایران است یعنی

570.000.000

نفر بلژیکی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در فیلیپین 

6  برابر ایران است یعنی

490.000.000

نفر فیلیپینی  میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در سوئیس

3.9 برابر ایران است یعنی

313.000.000

نفر سوئیسی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در رژیم صهیونیستی

6  برابر ایران است یعنی

551.000.000

نفر رژیم صهیونیستی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در هلند

10 برابر ایران است یعنی

806.000.000

نفر هلندی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در لبنان

7 برابر ایران است یعنی

623.000.000

نفر لبنانی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در ژاپن

7  برابر ایران است یعنی

566.000.000

نفر ژاپنی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در کره جنوبی

10 برابر ایران است یعنی

825.000.000

نفر کره جنوبیی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در مالدیو

24 برابر ایران است یعنی

1.938.000.000

نفر مالدیوی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در نوار غزه

79  برابر ایران است یعنی

6.371.000.000

نفر نوار غزه¬ای میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در بحرین

21 برابر ایران است یعنی

1.725.000.000

نفر بحرینی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در هنگ کنگ

137 برابر ایران است یعنی

10.960.000.000

نفر هنگ کنگی میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در سنگاپور

14 برابر ایران است یعنی

1.140.000.000

نفر سنگاپوری میتوانند در ایران زندگی کنند

تراکم جمعیت در بنگلادش

22 برابر ایران است یعنی

1.760.000.000

نفر بنگلادشی میتوانند در ایران زندگی کنند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

66- توضیح محاسبه جمعیت در قطره­ی 65

ما در قطره­ی 66 می‌خواهیم این را اثبات نماییم که ایران با امکانات موجود در ایران ، ایران گنجایش جمعیتی بسیار بالایی دارد، جمعیتی زیاد با امکانات رفاهی خوب می‌توانند در ایران زندگی کنند اما به دلایل مختلفی که یکی از آن دلایل خشک‌سالی است ما در تأمین نیازهای اولیه­ی همین 80 میلیون ایرانی مانده­ایم، لذا برای این منظور تعدادی از کشورها را انتخاب نمودیم سپس تراکم جمعیت را در آن کشورها محاسبه کردیم و سپس با تراکم موجود در ایران مقایسه کردیم، این مقایسه به ما نشان می‌دهد که ما در حال کنونی نتوانسته­ایم از ظرفیت منابع طبیعی در ایران استفاده کنیم و لوازم آسایش و رفاه را در ایران برای ایرانیان مهیا کنیم، ادعای ما این است که اگر خشک‌سالی را بر طرف نماییم، هم رفاه کنونی مردم تأمین می‌شود و هم قدم‌های بلندی برای افزایش جمعیت در ایران پدید می­آید، بدیهی است که اگر سریعاً خشک‌سالی را بر طرف ننماییم نه تنها جمعیت افزایش پیدا نمی‌کند بلکه خطر مرگ و کوچ ایرانی 50 ایرانی فراهم آمده است، روش محاسبه:  مقدار زمین هر کشور بر تعداد انسان‌های موجود تقسیم کردیم،  که در اینجا تراکم هر کشور به دست میاید و بعد معادله سنجی آن کشور با ایران و ضرب عدد به دست آمده در 80 میلیون نفر ایرانی، همان‌گونه که ملاحظه می‌فرمایید اعداد به دست آمده در پایین‌ترین نصاب 185 میلیون است که از مقایسه ایران با فرانسه به دست آمده و هم بیش از 10 میلیارد است که از مقایسه­ی ایران و هنگ‌کنگ به دست آمده این در حالی است که بیشتر کشورها، از جمعیت‌های کنونی خودشان خطر احساس کرده و سیاست‌های کثیر نسل را پیش‌گرفته‌اند که کشور ما نیز از این امر مستثنی نمی‌باشد، ولی اگر به صورت معقول بخواهیم به موضوع نگاه کنیم حقیقتاً ایران ظرفیت بالای 600 میلیون نفر را دارد این مقایسه از مقایسه­ای است که از بین مقایسه بین ایران و هند به دست میاید، در مقایسه ایران با پاکستان جمعیت ایران می‌تواند 335 میلیون نفر جمعیت داشته باشد، لازم به ذکر است که آنچه سرمایه اصلی هر کشور است نیروی جوان آماده به کار است که متأسفانه به دلایل مختلف که یکی از عمده دلایل آن خشک‌سالی است نیروی جوان خوبی برای آینده ندارد، یعنی با این روال شاهد رشدِ کم جمعیت و حتی سیر نزولی از دست دادن جمعیت خواهیم بود، البته دلیل مختلف بودن بعضی از اعداد بدست آمده حذف عدد اعشار میباشد، چرا که ما قصدمان چشم انداز کلی بوده نه عدد دقیق لذا اعداد اعشاری را حذف نمودیم، حال بعضی ممکن است بگویند مقایسه دو کشور با هم صحیح نمیباشد ، اگر چه این مطلب مطلبی درست است اما با دلایل دیگر بسیاری قابل اثبات است که ایران میتواند بالای 300 میلیون جمعیت داشته باشد.

67- جمعیت ایران با روال عادی هم باید 116 میلیون نفر باشد ولی 80 میلیون نفر است این کاهش جمعیت تقصیر کیست؟ 

در سال 1298 در ایران بر اثر جنگ و خشک‌سالی و کمی مواد غذایی و بیماری‌های عمومی ایران بزرگ‌ترین آسیب را دید و حداقل 40% جمعیت خود را از دست داد، لذا اگر جمعیت ایران در سال 1296، 35 میلیون نفر بوده هم اکنون به صورت عادی باید جمعیت 116 میلیون نفر باشد، اما عوامل مختلفی باعث شد در سال 1298، 11 میلیون نفر بر اثر کمبود مواد غذایی و خشک‌سالی بمیرند و جمعیت کنونی 80 میلیون نفر باشد، ما اگر سریعاً خشک‌سالی را بر طرف ننماییم مشکل کاهش جمعیت بر اثر خشک‌سالی تکرار می‌شود، ما در شرف جَنگ شهری استان با استان و ایرانی با ایرانی بر اثر بحران آب هستیم که کم و بیش این جریان به صورت محدود هم اتفاق افتاده است و ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم سیاست زیادشدن نسل در ایران را اجرایی کنیم مگر اینکه برای آن‌ها غذا و شغل و مسکن مهیا کرده باشیم و غذا و شغل و مسکن مهیا نمی‌شود مگر اینکه آب باشد، گذشته از آن: نسل کنونی نیز هیچ‌گاه رغبت نمی‌کنند که در سن مطلوب ازدواج کنند و سریعاً بچه‌دار شوند و به یک و دو بچه اکتفا نکنند مگر زمانی که اولیه­های زندگی برای آنان فراهم باشند که در شرایط کنونی اولیه­های زندگی برای مردم فراهم نیست، که وضوع این مطلب روشن­تر خورشید است، لذا ما شاهد هستیم که در جامعه­ی ما مردم یا رغبت به ازدواج ندارند و به سمت رابطه­های بدون ازدواج پیش می‌روند و یا اگر ازدواج کنند اگر کارشان به طلاق نرسد رغبت به نسل زیاد ندارند، گذشته از اینکه تعدادی هم تا سال‌ها اقدام به تولیدمثل نمی‌کنند، این سؤال باید پاسخ داده شود که چه شد که نسلِ قبلیِ ما شاهد پدرها و مادرهایی بوده است که گاه تا ده تا دوازده بچه داشته­اند، در سن 20 سالگی خانم نوه خود را بغل می‌کرد، ولی هم اکنون خانم 25 ساله عروسک بازی میکند، چه شده این‌ها برای ما افسانه شده و جای تأسف بیش از این است که بعضی از روحانیون که متمایل به غرب هستند در لباس پیامبر ترویج غرب را کرده و با کلمات واهی مانند بلوغ عقلی و غیره سن ازدواج در دختران و پسران را بالا می‌برند، در همین جامعه شاهد زِنا در سنین پایین هستیم، یعنی به بهانه واهی ازدواج را بالابرده‌ایم و از طرفی تنها راه برای جوانانمان چیزی جز منجلاب فحشا نیست و در این منجلاب دولت نیز بی‌گناه نیست، تنها من یک سؤال می‌پرسم: چرا در قانون آموزش و پرورش ما اگر دختری در مدرسه ازدواج کند او را از مدرسه بیرون می‌کنند، حتی اگر این دختر دبیرستانی باشد، اما در همین مدارس ما اگر کسی رابطه نامشروع هم داشته باشد حق قانونی برای او قلمداد می‌شود؟ این قانون اسلام است یا کفر؟ این قانون و امثال آن از مصادیق عینی جنگ با اسلام است که باید سریعاً اصلاح شود، ما سریعاً باید سن ازدواج را تا سنی که جوانان نیازمند هستند پایین بیاوریم و اولین زیرساخت لازم برای این کار بر طرف خشک‌سالی از کشور است، آب اقتصاد را سامان می‌دهد و زیرساخت اولیه­ی شغل و کار برای مردم فراهم می‌شود، بعد از آن ما دیگر شاهد این نخواهیم بود که بچه­های ما سال‌ها دروس بی‌محتوایی که در آینده­ی آنان موثر نیست را در دانشگاه‌ها تنها برای به دست آوردن مدرک سپری کنند، امروز شلوغی دانشگاه­ها به خاطر کسب علم نیست، به علت اخذ مدرک است تا در آینده از آن مدرک برای به دست آوردن شغل استفاده کنند، اگر ما شغل مناسب ایجاد کنیم بسیاری به دانشگاه نمی‌روند، دختر دانشگاه می‌رود برای مدرک و کار، درحالی‌که این الگو غربی است و بیچاره کننده، ما اگر کار ایجاد کنیم پسرها بجای درس‌های بی‌فایده وارد بازار کار می‌شوند و در همان سنین ازدواج می‌کنند و از اینجا زیادشدن نسل را به همراه دارد و در ادامه ما می‌توانیم این دانشگاه‌های کم کیفیت که مانند قارچ‌های خود رو تنها وقت و پول مردم را می‌گیرند را به دانشگاه‌های کیفی تغییر دهیم تا خروجی دانشگاه‌ها مطلوب باشد، چگونه دانشگاهای ما کیفی است درحالی‌که مشکلات روزبه‌روز زیاد می‌شود، با کما شرمندگی میگویم وضعیت اسفبار امروز معیشتی مردم... نه بگذار نگویم، ولی تنها این را میگویم که راه حل مشکلات ما در قرآن و کلام اهل‌بیت است، مشکل در اومانیسمی بودن دانشگاهها است، غرب خودش به چالش فرا مدرنیته رسیده آنگاه ما هنوز مبهوت آنان هستیم، تَبَّت، این آیه تمام دانشگاه‌ها و وزارتخانه­ها و همه و همه را به چالش می‌کشد و جعلنا من الماء کل شیء حی اگر به دنبال اتفاقی اثربخش در ایران هستیم باید سریعاً در عرض چند ماه به تمامی روستاها آب برسانیم، به غیر شیخ علی بهرامی کسی چنین ادعایی نکرده و این از عظمت دعاست، پس همه منتظر باشند تا زمان مشخص که صدق ما معلوم گردد و بنده علم را از خود ندارم و شاگرد قرآن و کلام اهل‌بیت ع هستم، فانتظروا انی معکم من المنتظرین

افزودن دیدگاه جدید