بررسی ایدئولوژی فکری داعش از درون + فیلم و صوت سخنرانی
به گزارش ایرنا، بهرامی در این نشست، با بیان این که نشناختن و یا دستِ کم گرفتن دشمن ما را به اشتباه می اندازد، بر لزوم شناخت دقیق و ریشه ای جریان های تکفیری مانند داعش تاکید کرد.
وی با اشاره به ایدئولوژی فکری داعش از درون گفت: داعش یعنی تکفیری که اعتقاد به تشکیل دولت و حکومت اسلامی دارد و برای مقابله با کافران اعتقاد دارند که باید حکومت تشکیل دهند تا قدرت و منابع در دستشان باشد.
وی خاطرنشان کرد: مهم نیست که داعش در حال از بین رفتن است یا خیر، مهم این می باشد که بدانیم بنا بر چه تفکر و ریشه دینی این جریان شکل گرفته است.
بهرامی تصریح کرد: همان دلیلی که باعث شد که بهاییت پدید بیاید، باعث شده است تا جریان «الیمانی» هم پدید بیاید و همان دلیلی که باعث شد بنی امیه، بنی عباس، وهابیت، رژیم عربستان، طالبان و القاعده به وجود بیایند، موجب شد تا داعش به وجود بیاید و نیز باعث می شود که داعش های جدید به وجود بیایند.
وی در رابطه با علت جنگ داعش با مسلمان ها گفت: آنها می گویند که جنگ ما اول با حکومت است تا حکومت اسلامی را تشکیل بدهیم و هر کس با ما جنگ می کند، جزو کافران است که نمی خواهد حکومت را تشکیل دهد، نخست برای تشکیل حکومت جنگ می کنیم و بعد که حکومت را تشکیل دادیم، سراغ کفار (آمریکا و اسراییل) می رویم.
مسئول سایت تی وی شیعه تصریح کرد: داعش بر اساس استدلال هایی که می آورد، شیعه را هم جزو کافران می داند و در حال حاضر جنگ با کافر مسلمان را از کافر غیرمسلمان واجب تر می داند.
وی با تاکید بر لزوم شناخت ریشه های فکری داعش و نظریه پردازان این جریان گفت: فرماندهان اصلی این جنگ کسانی هستند که تفکر پیوستن به داعش را ترویج می کنند و ابوبکر البغدادی مهره نظامی داعش است، آنان صاحب رسانه هستند و کتاب می نویسند.
وی تصریح کرد: ما باید اسلام واقعی و مکتب غنی اهل بیت(ع) را به جامعه و جهان بشناسیم و کتاب ها و مطلب های مختلف شیعه را مانند مساله غدیر و سایر مسائل شیعه به زبان های گوناگون برای جهان بیان کنیم، وقتی ما حرف خود را نزده باشیم، مسیر حق و باطل شناخته نمی شود و آنها از کم کاری ما کمال استفاده را می کنند.
بهرامی با بیان این که ما باید در مساله حق خود کوشا باشیم، اظهار کرد: یکی از راه ها؛ استفاده از ابزار هنر، فیلم و سینماست و با استفاده از آن، حقیقت های شیعه و دسیسه های داعش را برای دنیا بازگو کنیم و سخن اصیل شیعه را به آنها برسانیم.
بهرامی، با اشاره به این که غربی ها در پدید آمدن گروه های تکفیری نقش داشته اند، خاطرنشان کرد: حمایت غربی ها از جریان های تکفیری به خاطر این است که از پدید آمدن این گروه ها منافع آنها تامین می شود.
همچنین در این جلسه، دبیر انجمن علمی دانش پژوهان کلام مجتمع آموزش عالی امام خمینی(ره) با بیان این که انجمن مذکور از سال گذشته فعالیت خود را شروع و تاکنون 2 نشست علمی برگزار کرده است، گفت: انتشار فصلنامه علمی کلام پژوهی و برگزاری مسابقه کتابخوانی با عنوان عزادار حقیقی از جمله فعالیت های این انجمن است.
حجت الاسلام محمدجواد یعقوبی اظهار کرد: هنگامی که می خواهیم یک جریان را بررسی کنیم باید از بُعدهای گوناگون، آن جریان را مورد بررسی قرار دهیم و یکی از مهم ترین موضوع ها این است که جریان داعش را از درون خودشان نقد و بررسی کنیم.
وی داعش را یک جریان انحرافی، خشونت طلب و تروریستی برشمرد که توجه تمام جهان به آن جلب شده و لازم است با ریشه ها و ایدئولوژی آن مقابله شود.
وی با بیان این که جنایت های داعش فردی نیست، بلکه جنایت های فکری و اجتماعی است، خاطرنشان کرد: داعش از تمام ابزارها و فناوری ها از جمله شبکه های مجازی به خوبی استفاده می کند.
7.ایدئولوژی فکری داعش از درون
1. عدم شناخت جریانهای تکفیری چه نتایجی دارد؟
شناخت اشتباه و یا ناقص ما را به نا کجا آباد میکشاند( مثلا اگر بخواهیم داعش را با جهاد نکاح یا جهاد لواط بشناسیم )
دست کم گرفتن آنها که بگوییم ما را به نا کجا آباد میکشاند مثلا بگوییم اینها وهابی تکفیری هستند
سوال: اگر اینگونه است چرا چندین سال است توانستهاند کل دنیا را به چالش بکشند و در صدر اخبار قرار بگیرند؟
اگر مبنا ندارند چطور از بین مسلمانها و غیر مسلمانها جذب کردهاند؟
چرا اینهمه کشته میدهند ولی باز هم از بین نمیروند، و الحاق اهل سنت انجم میگیرید؟
2. ایدئولوژی فکری داعش از درون
سوال: عقاید و باورهای و جهان بینی و دستورالعملها و احکام اجراییِ داعش مبتنی بر چیست؟
سوال این است :خودشان در مورد خودشان چه میگویند؟
یک وقت از بیرون یک حرفی را میگویند در مورد شیعه بحث صیغه را مطرح میکنند اما واقعیت چیست
داعش یعنی: دولت اسلامی در عراق و شام
داعش یعنی: تفکری اسلامی غیر شیعه که اعتقاد به تشکیل دولت و حکومت اسلامی دارد.
3.مهم نیست که داعش در حال از بین رفتن است یا نه، مهم این است که بدانیم بنا بر چه تفکر و ریشه دینی این جریان شکل گرفته است:
همان دلیلی که باعث شده بهائیت پدید بیاید باعث تا جریان الیمانی هم پدید بیاید.
همان دلیلی که باعث شد بنی امیه و بنی عباس و وهابیت و رژیم عربستان، طالبان و القاعده، جهنگوی، سپاه صحابه پدید بیاید باعث شد که داعش بوجود بیاید و باعث میشود داعشهای جدید بوجود بیاید.
4.بحث بر سر چیست؟
تفکر اسلامیی که میگوید وظیفة ما تشکیل حکومت بر مبنای اسلام است
اعتقاد به جامعیت اسلام دارد: احکام فردی، خانواده ، اجتماع ، سیاسی، حکومتی
قائل به جهاد است
قائل به مراتب امر به معروف و نهی از منکر است.
قائل به ظلم ستیزی است.
قائل به یاری مظلوم است.
5.بنا بر دلایل مختلف ما(اهل سنت) مامور به:
تشکیل حکومت اسلامی
جهاد با کفار و مشرکین حتی جهاد ابتدایی
جهاد با حاکمان و طرفداران ظالم هستیم
6 دلایل: (عقل، قرآن -احادیث- سیره انبیاء-سیره رسول الله-سیره خلفاء)
6.1 دلیلِ عقلی:
حکومت بزرگترین معروف است (اگر حکومت داشته باشی میتوانی دین را بر پا کنی و الا نمیتوانی)
ما (اهل سنت) تا زمانی که حکومت اسلامی داشتیم سه فایده عظیم برای ما مهیا بود :
احکام را در جامعه اجرا مینمودیم.
مسلمان عزیز بودند نه اینکه کفار اینگونه مسلمانان را خوار کنند:
در فرانسه کاریکاتور پیامبر را بکشند
در آمریکا قرآن را آتش بزنند
در کشورهای دیگر زن مسلمان را مجبور کنند که حجاب نداشته باشد
کافر ذلیل بود
وضعیت مسلمانان تغییر کرده بخاطر اینکه مسلمان داریم ولی حکومت اسلامی نداریم:
از زمانی که حکومتهای اسلامی را مثل عثمانی ، بنی امیه ، بنی عباس از مسلمانان از دست دادند این اتفاق افتاد:
6.2 دلیل قرآن:
لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبِیِّنت وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط(حدید 25 )
همانا ما رسولان خود را با دليل هاى روشن (معجزات) فرستاديم و با آنان كتاب و ميزان (مقياس حقّ) نازل كرديم تا مردم به عدل و داد قيام كنند; و آهن را
این آیه دلالت بر وجوب جهاد حتی ابتدایی و تشکیل حکومت دارد.
(حضرت امام در بحث تشکیل حکومت میفرماید: اینکه در سوره حدید بعد از نزول کتاب و قرآن، بحث نزول آهن آمده دلالت بر این دارد که اگر تشکیل حکومت به آرامی امکان ندارد شما میتوانید قیام مسلحانه کنید)
6.3 حدیث:
باید حکومت تشکیل داد به دلیل حدیث :
عن ابن عمر رضي الله عنهما أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال ( أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إلاه إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دمائهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى ) متفق عليه. رواه البخاري ومسلم
خلیفه دوم از رسول اسلام ص : مامور شدم با مردم مقاتله و جنگ کنم تا اینکه شهادتین گویند و بر پا کنند نماز را و زکات بدهند، زمانی که این کارها را انجام دادند مال و خونشان در امان است مگر به حق اسلام و حساب آنها با خداست.
در شرح این حدیث مطالب بسیاری گفته شده چند مورد از آنها عبارتند از :
دل الحديث على مشروعية قتال الكفار على اختلاف أجناسهم
حدیث دلالت بر مشروعیت جنگ با کفار از انواع مختلف آنها دارد.
جعل النبي صلى الله عليه وسلم دخول الكفار في الإسلام غاية لترك القتال
انتهای جنگ با کفار زمانی است که آنها مسلمان شوند.
قوله صلى الله عليه وسلم ( إلا بحق الإسلام) يفيد جواز قتل من أبيحت حرمته بحق الإسلام ولو نطق بالشهادتين
جمله الا بحق الاسلام دلالت بر جواز مقاتله و جنگ با مسلمانانی دارد که حرمت اسلام از آنها برداشته شده است.
– إذا تواطأ أهل قرية أو جماعة لهم منعة على ترك شيء من شعائر الدين الظاهرة كالأذان والصلاة والزكاة قوتلوا على ذلك كما قاتل أبو بكر الصديق رضي الله عنه من امتنع عن الزكاة ففي الصحيحين
زمانی که اهل شهر یا روستایی اجتماع کردند بر اینکه یکی از امور دینی را ترک کنند مانند اذان یا زکات و ... جنگیدن با آنها جایز است همانگونه که ابوبکر جنگ کرد با کسانی که منع زکات کردند(مانند جنگ با مالک ابن نویره توسط خالدبن ولید که نماینده ابیبکر بود)
6.4 سیره:
سیره موسی، داوود، سلیمان، رسول الله ص ، صحابه خلیفه اول و دوم و سوم ....
سیره خلیفه اول و دوم و سوم و بنی امیه و بنی عباس که جهاد کردند و فتوحات کردند و کشور اسلامی را بسط دادند.
سیره خلیفه اول در جنگ با مرتدین: مانند جنگ با مالک بن نویره.
سیره خلیفه اول در جنگ با کسانی که حکومت را قبول نکردند: جنگ در مدینه و اطراف آن با مخالفان حکومت
سیره معاویه در جنگ با مخالفین (تاریخ بسربن ارطاه)
سیره صحابه مانند : خالدبن ولید سیف الاسلام در جنگ با مسلمانان مرتد و کفار و مشرکین
7 برای چه چیزی باید جهاد کنیم و حکومت تشکیل دهیم ؟
برای برپایی احکام
برای عزیر شدن مسلمان
برای وظیفه دینی که داریم
جهانی شدن اسلام
مبارزه با روافض که میخواهند اسلام را از بین ببرند
مبارزه با یهود و نصاری
آیا یکی از احکام اسلام جهاد نیست؟ پس چرا جهاد را رها کردهایم؟
آیا رجوع به غیر مسلمان حرام نیست؟ پس چرا غیر مسلمان را حاکم قرار دادهایم، کسانی که علنا فسق میکنند.
مگر امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست پس چرا ما آن را رها کردهایم .
8 سوال: چرا برای جهاد ابتدا با مسلمانها جنگ میکنیم؟
ج: جنگ ما اول با حکومتهای کفری است که بر مسلمانان حکومت میکنند ولی اسلام را اجرا نمیکنند، زمانی که حکومت اسلامی را تشکیل دادیم و مسلمانان از حکام کافر و قوانین کفر نجات دادیم آنگاه سراغ کفار میرویم و الا تا زمانی که قدرتهای حکومتی و منابع مالی و اقتصادی در دست نداریم چگونه با کفار بجنگیم و آنچه واجب است در ابتدا نجات مسلمانان از قانون کفر و شرک میباشد.
9 چرا مسلمان را میکشید؟
اینگونه نیست که هر مسلمان حرمت داشته باشد :
در حدیث بیان کرد تا زمانی مسلمان حرمت دارد که حرمت اسلام را داشته باشد (فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دمائهم وأموالهم إلا بحق الإسلام)
آیا مسلمانانی که عقیده کفر دارد مسلمان میباشد ؟
آیا مرتد مسلمان واجب القتل نیست ؟
آیا کسی که حکومت اسلامی را قبول نکند مسلمان است؟
آیا شیعیان مسلمان هستند ؟
10.نمونهای فتواهای گروههای تکفیری که بیان میکند آنها چه کسانی را کافر و مشرک و واجب القتل میدانند و با چه کسانی میتوان قتال نمود بلکه وظیفه قتال داریم تا آنها را به اسلام حقیقی برگردانیم:
کتاب منتصر العقیدة الاسلامیه که از سنگرهای گروههای تکفیری بدست آمد و این کتاب مجموعه سوال و جوابهای کوتاه قرآنی است:
عنوان کتاب: منتصر العقیده الاسلامیه من الکتاب و السنه الصحیحه است.
نوشته محمد بن جمیل زینوا الحلبی
در ابتدای کتاب نوشته شده : یا قومنا اجیبوا داعی الله (ای قم ما به دعوت کننده به سمت خدا جواب دهید و اجابت کنید و لبیک بگویید)
هدف از کتاب اینگونه بیان شده است: هدفنا نشر الاسلام الحق (نشر اسلام حقیقی)
در ابتدای کتاب نوشته شده در این کتاب مسائل بسیار مهمی به صورت سوال و جواب با ذکر دلایل قرآنی و حدیث معتبر مطرح میشود که سعادت دنیا و آخرت انسان به آن بستگی دارد.
ص 9 مطرح میکند عبادت خدا تنها با اطاعت خدا و رسول تحقق پیدا میکند و کسی که این کار را نکند تمامی اعمال او باطل است.
ص 10 مطرح میکند دعا و صدا کردن و کمک خواستن و ترس و محبت نوعی عبادت است .
ص 11 مطرح میکند: توحید یعنی اینکه خداوند به تنهایی هر فعل را در عالم انجام میدهد و هیچ واسطهای احتیاج ندارد.
ص 12 مطرح میکند: توحید یعنی اینکه تنها خدا را صدا کنی و تنها برای خدا ذبح کنی ، نذر کنی و تنها از او بترسی و تنها به او توکل کنی و تنها از او کمک بخواهی.
ص 13 مطرح میکند: توحید اسماء و صفات یعنی خدا را آنگونه وصف کنی که خودش خودش را وصف کرده بدون اینکه بخواهی تاویل کنی و یا تشبیه کنی و ... بعد مثال میزند در حدیث احمد وارد شده خدا در هر شب از آسمان به زمین نازل میشود پس نازل میشود.
ص 13 مطرح میکند: خداوند در آسمان بالای عرش میباشد.
ص 14 مطرح میکند: کسی که موحد باشد نجات پیدا میکند و گناه او از بین میرود.
ص 17 مطرح میکند: کسی که غیر خدا را داعا میکند و یا برای غیر خدا ذبح میکند شرک اکبر دارد و مشرک است.
ص 18 مطرح میکند: در این امت هم مشرکین وجود دارند بعد حدیثی نقل میکند که پیامبر ص فرمودند قبل از قیامت گروهی از مسلمانان به مشرکین ملحق میشوند تا جایی که این مسلمانان بت پرست میشوند.
ص 18 مطرح میکند: کسی که صدا کند مرده و یا غایب را شرک اکبر دارد.
ص 19 مطرح میکند: مردهها صدای ما را نمیشنود.
ص 21 مطرح میکند: کمک خواستن از مردهها و غائبین شرک اکبر است به دلیل آیه ایاک نعبد.
ص 22 مطرح میکند: نذر و ذبح برای غیر خدا شرک اکبر است، و پیامبر لعن کرده کسی را که برای غیر خدا ذبح کند.
ص 24 مطرح میکند: در بحث شرک اکبر مطرح میکند فقط خداعلم غیب دارد- و کسی که بگوید کس دیگری به غیر از خدا علم غیب دارد شرک اکبر دارد.
ص 24 مطرح میکند: عمل به قوانین مخالف اسلام کفر است و کسی که آن را امضاء کند و یا اجازه دهد از اسلام خارج است.
ص 26 مطرح میکند: در بحث شرک اکبر مطرح میکند: عقیدة مشرکین قبل از اسلام این بود که بزرگان خود را برای تقرب به خداوند صدا میکردند.
ص 26 مطرح میکند: در بحث شرک اکبر مطرح میکند شرک اکبر در عبادت مانند اینکه انبیاء و اولیا را صدا کنی .
ص 27 مطرح میکند: در بحث شرک اکبر مطرح میکند کسی که معتقد باشد انبیاء و اولیاء علم غیب دارند او دارای شرک اکبر است و تمام اعمال او نابود میشود، کسی که بین خدا و خلق او واسطه قرار دهد دارای شرک اکبر است.
ص 28 مطرح میکند:کسی که شرک اکبر دارد در جهنم ابدی میباشد.
ص 28 مطرح میکند: هیچ عملی به همراه شرک قبول نمیباشد.
ص 29 مطرح میکند: قسم به غیر اسم خداوند شرک اصغر است، و حدیث میآورد: کسی که به غیر از اسم خدا قسم بخورد او مشرک است.
ص 29 مطرح میکند: کسی که به خود چیزی برای شفاء متصل کند مشرک میباشد.
ص 31 مطرح میکند: کسی که حرز و نوشتهای برای دفع ضرر داشته باشد دارای شرک اصغر میباشد.
ص 33 مطرح میکند:توسل به اموات و طلب حاجت از آنها ممنوع میباشد کما اینکه امروز این مساله بین مسلمانان است و آن از شرک اکبر میباشد.
ص 34 مطرح میکند: کسی که امروز به پیامبر توسل کند مشرک است چرا که پیامبر مرده است ولیحاجت خواستن از زندهها اشکالی ندارد.
ص 34 مطرح میکند: خدا برای اجابت دعا احتیاج به واسطه ندارد.
ص 27 مطرح میکند: انسان باید از خدا طلب کند که شفاعت رسول الله را نصیب من کن، و مستقیما از رسول الله نمیتواند طلب شفاعت کند.
ص 27 مطرح میکند: از زندهها در امور دنیا میتوان طلب شفاعت کرد و نه در امور آخرت.
ص 37 مطرح میکند: اینکه میگویند اول چیزی که خلق شده نور پیامبر است دروغ است و مخالف قرآن و سنت و عقل میباشد.
ص 38 مطرح میکند: جهاد بر هر مسلمانی واجب است، و مومنین باید مجاهدان موحد را یاری کنند.
ص 39 مطرح میکند: دوست داشتن کفار و مشرکین و یاری آنان حرام میباشد.
ص 39 مطرح میکند: واجب است که تنها با قرآن و حدیث حکم نماییم، بعدد حدیث ذکر میکند که من در بین شما دو امر را باقی گذاشتم کتاب و سنت را.
ص 41 مطرح میکند: عمل به حدیث صحیح (مثل احادیث صحیح بخاری و مسلم) واجب است.
ص 42 مطرح میکند: که اگر کسی بر خلاف احادیث و بخلاف قرآن و رسول الله صحبتی نماید کلام او مردود است.
ص 43 مطرح میکند: مطرح میکند مرجع ما در تمامی امور کتاب خدا و سنت رسول الله است، کما اینکه در حدیث این مطلب آمده است.
ص 44 مطرح میکند: مومنی که از اسباب کمک بخواهد دچار مشکل میشود .
ص 46 مطرح میکند: بدعتی که موجب کفر است عبارت است از صدا کردن مردهها و یا غایب و کمک خواستن از آنها.
ص 45 مطرح میکند: هر چیزی که دلیل شرعی نداشته باشد بدعت استو بدعت خوب در دین نداریم، و بدعت گمراهی و در آتش است.
ص 46 مطرح میکند: توسل به اموات و نماز خواندن در نزد قبرهای آنان و ساختن بنا و ساختمان برای قبور بدعت حرام میباشد.
ص 46 مطرح میکند: در امور دنیا مردم از پیامبر آگاهتر میباشند.
ص 47 مطرح میکند: با تمام مباحثی که از توحید و شرک گفته شد چه زمانی مومنین ما را در نشر توحید و پاک نمودن شرک یاری میکنند، اگر خدا را یاری کنید خدا شما را یاری میکند، و کسانی که ایمان آوردهاند خلیفه خدا هستند و خداوند آنها را از خوف نجات میدهد و به امنیت میرساند، و شما باید تمام قدرت و توان خود را برای یاری دین خدا جمع نمایید.
ص 54 مطرح میکند: در آخر کتاب شعری یازده بیتی را مطرح میکند که خلاصه کتاب که بیان مشرک و موحد است را در قالب شعر بیان نموده است.
ص 56 مطرح میکند: اهل سنت اهل اعتدال و یانه روی هستند از افراط و تفریط به دور هستند، در احکام و عقاید و سلوک عملیحد میانه را انتخاب نمودهاند، برای اهل سنت امامی نیست که همه چیز را از او بگیرند و با مخالف او مخالفت کنند، بلکه آنها رسول الله و قرآن را قبول دارند، اهل سنت از دشمنی پرهیز دارند ، اهل سنت تعظیم میکنند سلف را و به اعتقاد آنها اعتقاد دارند چرا که آنها اعلم هستند به اسلام از غیر خود ، اهل سنت هستند که محکمات را به متشابهات بر میگردانند، و مجمل را به مبین و مطلق را به مقید، اهل سنت هستند که تمام توانایی خود را برای نشر اسلام صرف نمودهاند، اهل سنت در میان تمامی خلایق صبر بیشتر دارند ، و بر اعتقادات صحیح استوار ماندهاند، و اهل سنت هستند که ملتزم به جماعت هستند و از اختلاف دوری میکنند، لذا آنها بهترین اخلاق را دارا هستند.
11 چالشهای غیرشیعه برای جهاد و تشکیل حکومت کمتر میباشدچرا که :
همانطور که ما میگوییم ولایت فقیه استمرار ولایت انبیاء و ومعصومین است آنها میگویند که خلافتِ ابوبکر البغدادی همان خلافت اولی و دومی استمرارِ آن خلافت است و اطاعت از او واجب و بیرون شدن از اطاعت او بیرون شدن از اسلام است.
قائل به امام معصوم نیستند بخلاف شیعیان.
قائل به امامت نیستند بلکه خلافت را قبول دارند بخلاف شیعیان
حتی قائل به عدالت نیستند بخلاف شیعیان
اطاعت امیر را واجب میدانند حتی اگر ظالم باشد:
چون اعتقاد به عصمت ندارند، حتی کسانی را که سابقة بت پرستی داشتهاند را خلیفه رسول الله میدانند مانند معاویه، حتی فساق را مانند خلفاء: بنی امیه و بنی عباس مانند حجاج بن یوسف سقفی و متوکل را واجب الاطاعه میدانند.
در همین حال ممکن است خلیفه کار خلاف شرع کند و بقیه مسلمانها مامور به اطاعت هستند، چون آنها اولوا الامر هستندبه دلیل:
اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر اطاعت اولی الامر واجب است و خلیفه اولی الامر است حتی اگر ظلم کند و یا شراب بخورد.
خلیفه دوم بیان میکند:: فأطع الإمام وإن كان عبداً حبشيّاً ، إن ضربك فاصبر ، وإن أمرك بأمر فاصبر ، وإن حرَمَك فاصبر ، وإن ظلمك فاصبر ، وإن أمرك بأمر ينقص دينك فقل: سمع وطاعة ، دمي دون ديني . سنن البيهقي: 159/8، المصنف لابن أبي شيبة: 737/7، كنز العمال: 778/5، الدر المنثور: 177/2.
اطاعات کن حاکم و خلیفه را اگر چه که عبد حبشی باشد، و اگر تو را زد صبر کن ، اگر تو را به امری امر کرد صبر کن، اگر تو را از چیزی منع کرد صبر کن ، اگر به تو ظلم کرد صبر کن ، و اگر تو را به چیزی امر کرد که دین تو را (اسلامت را) خدشه دار میکرد بگو اطاعت خون من فدای دینم (که دینم اطاعت بی چون و چرا و چشم بسته از امیر است حال هر که میخواهد باشد)
دریافت | اندازه |
---|---|
بررسی ایدئولوژی فکری داعش از درون + فیلم و صوت سخنرانی | 216.85 مگابایت |
افزودن دیدگاه جدید