تفکر سیاسی اسلام ناب 4: منشأ ریشه مشکلات جامعه
همانگونه که میدانیم خدا و 14 معصوم و فقها به ترتیب ولی و سرپرست جامعه میباشند چه مردم بخواهند یا نه؛ قدرت اجر ایی به آنها بدهند یا نه؛ آنها را انتخاب کنند یا نه. اگر نخواهند و انتخاب نکنند و حمایت نکنند تمام شئون آن حکومت ظلم و کفر و شرک، حمایت از آن حکومت بزرگترین گناهان میباشد؛ حتی رجوع به آن حکومت برای احقاق حق مسلم خود نیز کفر بالله است چرا که با رجوع به حاکمان آن حکومت در اصل تأیید حکومت ظلم است اگر چه که حق مسلم و حلال خود را پس گرفته است و اگر مؤمنین در هر جامعه این حکم مسلم قرآن و اجرا میکردند به مرور زمان اجتماع مظلومین برای مبارزه با ظلم تحقق پیدا میکرد و ریشة تمامی حکومتهای ظلم میگردید و مقدمات حکومت مستضعفین و اولیاء الهی مهیا میگشت؛ اما اگر تمام یا اکثریت و یا تعداد قابلتوجهی از جامعه برای بر پایی حکومت اسلامی قیام کردند و منابع قدرت مادی و معنوی را در اختیار اهلبیت ع و یا فقها که جانشینان عام اهلبیت ع هستند قراردادند در آن جامعه به اندازه یاران عادل، حاکم توانایی اجرای عدالت را خواهد داشت.
لذا اگر رهبر جامعه به اندازه کافی یار بصیر و جان بر کف داشته باشد در جامعه عدل گسترده و تمامی مشکلات حل و فصل خواهد شد اما اگر تعداد یاران گوش به فرمان واقعی کم باشد به همان اندازه حاکم جامعه از بر پایی عدل در جامعه ناموفق خواهد بود.
در خطبهای که امیرالمؤمنین در زمان حکومت خود بیان نمودن که: نتوانستم ازدواج، طلاق، بیتالمال؛ روزه؛ و ... را طبق اسلام عملی نمایم چراکه زمانی دیدم سربازان جنگی من که آمده شهادت هستند نماز مستحب را به جماعت میخوانند به پسرم حسن گفتم بگوید این نماز بدعت است آنان شعار وا سنت عمر سر دادند و حضرت از اجرای آن حکم منصرف شد چرا که یاری برای اجرای اسلام در جامعه نداشت.
مشکل در جامعه اسلامی نه از اسلام است و نه از حاکم مشکل از ناحیه رعیت جامعه است که گوش به فرمان امام و رهبر خود نیستند اسلام کامل است و رهبر جامعه در حال اجرایی کردن اسلام ولی ؛ رهبر جامعه میگوید ولی آن کسانی که باید گوش دهند و اجرایی و عملی کنند کجایند؟ همان مردم که بازوی حاکم برای بر طرف نمودن مشکلات هستند میگویند چرا وضعیت چنین است و چرا رهبر کاری نمیکند؛ آنچه که وضعیت را در جامعه نامطلوب نموده است عدم اطاعت آحاد جامعه و یا حداقل جمعیت انقلابی و حزباللهی از رهبر میباشد؛ قرار است رهبر رهبری کند و مردم اطاعت نماید اما مردم میخواهند رهبر رهبری کند و در جامعه پیاده سازی کند لذا و نتیجه مطلوب حاصل نمیشود.
هر مقدار که اطاعت جامعه از رهبر کمتر باشد جامعه مشکلات بیشتر خواهد داشت تا جایی که حکومت تغییر میکند، پس راه حل بر طرف شدن مشکلات این است که تمام خصوصیات رهبر جامعه که مهمترین آن عدالت است در افراد جامعه محقق گردد.
افزودن دیدگاه جدید