نقش هالیوود در ترویج تفکر اومانیسم و نظام سلطه
ترويج بوديسم در هاليوود نماد بارز جنگ نرم مذهبي
سالهاست جهان غرب دریافته است که هیچ گونه انطباقی بین ادیان الهی حتی در شكل مسیحیت تحریف شده با تفكرات سكولاریسم متكی به پست مدرن موجود در غرب نیست. نفوذ تفكرات اسلامی در میان اقشار گوناگون جامعه به ویژه قشر فرهیخته و تحصیلكرده، باعث نگرانی شدید غرب شده؛ بنابراین، استراتژیستهای غربی به شدت به دنبال گسترش تفكری معناگرند كه بتواند ضمن ایجاد سدی در جلوی دین عقلگرا و عرفان اسلامی همزیستی خوبی با جریان ماشینیسم فردگرای لذت طلب غرب داشته باشد. البته جهان غرب در تفكر «جهانی شدن»، تنها به دنبال یافتن پاسخی برای پرسشهای متعدد شهروندان خود نیست بلكه در یك جریان مهندسی فرهنگی تلاش دارد تا نسخه جهان شمولی برای كل بشریت تجویز کند.
در این راستا، شاهد ترویج برخی ادیان جدید انواع عرفان مسیحی؛ تصوف یهودی (معروف به كابالیسم)؛ عرفانهای سرخپوستی؛ ذن بودایی و به ویژه شیطان پرستی (ساتانیسم) در جوامع گوناگون و تولیدات فرهنگی منتج از غربب؛ به ویژه هالیوودهستیم. در این راه غرب از ابزارهای گوناگونی بهره میجوید كه صنعت سینما، تنها یكی از آنها و البته شاید كارآمدترین آنها باشد، ولی نباید از شوالیههای دیگر این نبرد «نرم فرهنگی» غافل باشیم.
امروز نقش فوتبالیستهای چند میلیون دلاری، خوانندههای سرگشته و غالبا معتاد و نیز فاحشههای بینالمللی كمتر از انواع سایتهای ضداخلاقی شبكههای ماهوارهای و بازیهای رایانهای هدفمند در جریان «جنگ نرم فرهنگی» نیست. با این توصیف، به خوبی دیده میشود كه در سالهای اخیر توجه جدی جهان غرب و به ویژه هالیوود به بودیسم و به ویژه بودای تبتی جلب شده است. درادامه سعی خواهیم كرد تا مروری بر علت و انگیزههای اصلی این جریان داشته باشیم.
زمینههای توجه به تفكر بودایی در جریان فرهنگی غرب
جریان مدرنیسم خیلی زود جای خود را به تفكرات پست مدرنیسم داد. انسان سرگشته غربی به زودی دریافت كه مدرنیته نمیتواند، پاسخگوی بسیاری از نیازهای روحی و معنوی او باشد و به ویژه در جریانات منتهی به جنگ سرد آنجا كه لاقیدی لیبرالیسم در چالش جدی با بیخدایی ماركسیسم قرار گرفت، زمینههای نفوذ نوعی معناگرایی شرقی در جامعه مهیا شد. جامعه از هر دو جریان مقابل جنگ سرد خسته شده بود. انسان سرگشته غربی نیاز داشت تا پاسخ پرسشهای خود را خیلی صریحتر و قطعی تر دریابد و اینگونه بود كه كم كم «ذن» و «بودیسم» به همراه دیگر مكاتب عرفانی غالبا خودساخته در محافل غرب جای باز كرد.
در سال 1959 میلادی ارتش چین دست به تصرف تبت زد. در آن زمان تبت داعیه استقلال طلبی داشت و در این جریان «تنزین گیاتسو»، رهبر بوداییان تبت و صد هزار نفر از پیروانش به هند تبعید شدند. غرب كه درگیر جنگ سرد با بلوك شرق بود، به شدت از «دالایی لاما»، حمایت كرد و به این ترتیب، حمایتهای معنوی غرب از ایشان شكل سیاسی نیز به خود گرفت.
پس از آن در سال 1357 با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نگرانیهای جهان غرب افزایش یافت. انقلاب اسلامی در پی پاسخ به سوالات جهانی بود و عرفان سرخ شیعه و معناگرایی ناب اسلامی میرفت كه جهان را متوجه حقیقتی تازه ای كند كه میتوانست تمام مردم جهان را زیر چتر معنوی خود حفظ نماید. در این میان، فضا برای نفوذ تفكرات اسلامی در جهان غرب نیز كاملا مهیا بود و این زنگ خطری بود برای گردانندگان جهان غرب یعنی صهیونیست جهانی.
در سال 1991 میلادی و فروپاشی شوروی سابق در پی پیش بینی سیاسی رهبر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) توجه جهان بیش از پیش به جریان ظلم ستیز انقلاب اسلامی و معناگرایی متكی به اسلام ناب جلب شد. جهان غرب از مادیگرایی به شدت خسته بود؛ مسیحیت عقل گریز و یهودیت سودمحور نیز نمیتوانست او را ارضا کند.
اینجا بود كه سردمداران غرب به فكر تجویز تفكری معناگرا؛ بی آزار و منطبق با خواستههای خود برآمدند و به این ترتیب ترویج تفكرات بودایی كه از سالها پیش به تدریج در سینمای غرب شروع شده بود، به شكل جدی تری در دستور كار قرار گرفت و طبیعی است كه سینمای هالیوودی نقش ژنرال اصلی این مبارزه را بر عهده گرفت.
متأسفانه برخی از تولیدات این جریان فكری كه در هالیوود و سینمای اروپا در همین سالهای اخیر تولید شده در مقیاس درپی بی تدبیریهای مسئولین فرهنگی كشور از طریق سینماها و تلویزیون پخش شده است كه در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
جذابیتهای تفكر بودایی برای جهان غرب
جهان غرب در پی توجه ویژه مردمانش به عرفان و معناگرایی شرقی باید به سرعت به دنبال تجویز نسخه مناسبی میگشت و همان گونه كه گفتیم، تفكر بودایی را بسیار پسندیده دید و در پی ترویج جهانی آن برآمد؛ اما این مكتب چه ویژگیهایی داشت كه برای غرب جذاب بود؟
1- فقدان تعریف مشخص و روشنی از وجود خدا در تفكرات بودایی به طوری كه در برخی از گرایشهای بودایی با پدیده چندخدایی و یا انكار خدا و در پایان انكار اصل توحید روبهرو هستیم.
2- اصول اصلی تعالیم بودا كه در «تری پیتكا» كتاب ویژه آیین بودایی آمده عبارتند از ترك دنیا، تهذیب نفس، تأمل، مراقبه، تلاش برای رهایی از چرخه تناسخ و در نهایت رسیدن به مقام نیرو وانا. هیچكدام از این محورها ضرر و زیانی برای تفكر غرب ندارد و از طرفی، در نوع خود، میتواند پاسخگوی ظاهری نیاز نسلی باشد كه «رپ» و «هیپیسم» را برای پاسخ سوالات خود برگزیده است.
3- مطابق تعالیم بودا، آدمی باید از چهار میل آرزو، شهوت، خطا و نادانی بگذرد تا از چرخه تناسخ و «قانون كارما» (كردار) رهایی یافته و با رسیدن به «نیروانا» سرانجام به مقامی برسد كه دریابد جهان هیچ بر هیچ، خلأ و از درون تهی است.
به عقیده بودا راه میانه و درست چیزی مابین لذت و رنج است و سرانجام دو چیز است كه باید از آن پرهیز كرد زندگی پر از لذت و زندگی پر از رنج و خودآزاری. همان گونه كه میبینیم در این تفكر، هیچ مسئولیت اجتماعی برای فرد وجود ندارد و به ویژه در آن هیچ توجهی به سیاست و اداره جامعه نشده است. به عبارت دیگر، این راه میانه توصیف شده در بوداییسم، همان بی تفاوتی مطلق است.
4- بودا با پذیرش تناسخ معاد را در آن شكلی كه ادیان الهی ترسیم میكنند، نفی میكند و از این نظر به طور كامل از ادیان الهی فاصله میگیرد. این به خودی خود می تواند یك نوع اطمینان برای سردمداران جهان غرب كه ایدیولوژی آنها بر پایه ماتریالیسم طراحی شده است، به همراه داشته باشد.
5- همان گونه كه گفتیم، در تفكر بودایی فلسفه سیاسی خاصی وجود ندارد و بیش از هر چیزی به انزواگرایی و توجه به درون تأكید می شود. این موضوع نیز برای جهان غرب كه در پی تسلط فرهنگی و سیاسی بر جهان است، میتواندجذاب باشد.
6- بودا از همان ابتدا عنصر وحی را آنگونه كه در ادیان آسمانی وجود دارد، رد كرد و راه رهایی انسان را تنها اتكا به «اعتدال عقلایی» خود او دانست. این امر می تواند در بسیاری از موارد به كمك نظام سرمایه داری غرب بیاید.
هماکنون شاهد رشد روزافزون اسلامگرایی در غرب و آمریكا هستیم. این امر باعث شده تا استراتژیستهای عموما صهیونیست غربی به سرعت در فكر جلوگیری از این جریان فكری به ویژه آنجا كه ریشه در باورهای شیعه پیدا میكند، داشته باشند. با توجه به آنچه ذكر شد، به نظر می رسد تفكر خنثی و اثرپذیر بودیسم، میتواند گزینه ای مناسب برای نظام سكولار غربی باشد و نظام صهیونیسم جهانی را در طراحی آرمان شهر صهیونیسمی یاری نماید. از این روی بیش از هر كس صهیونیستها متوجه قابلیتهای خوب تفكر بودایی شدند و حتی فرقه ای جدید به نام «جوبو» ها را كه تركیبی از تفكرات یهودی و بودایی است، در آمریكا شكل دادند.
برخی وجوه اشتراك بودیسم با یهودیت و مسیحیت صهیونیستی:
تفكر بودایی از بسیاری جهات شباهتهای مهمی با اصول و مبانی حاكم بر صهیونیسم و مسیحیت انحراف یافته صهیونیستی دارد:
1ـ توجه ویژه به جادو و سحر و خرافه
2- توتم پرستی و توجه ویژه به نمادها، اشكال و اجسامی كه به صورت نمادهای خانوادگی، نشان روی پرچم و آرمهای گوناگون در جامعه رواج دارد.
3- اندیشه نفی معاد اخروی و آخرت و اعتقاد به بهشت و دوزخ زمینی.
4ـ تعدد فرقههای ظاهرا عرفانی و منحرف كه در نهایت به چندخدایی و یا نفی خدا ختم میشوند.
5ـ جبرگرایی و پذیرش شرایط محیطی.
6- اعتقاد به قدرت وافر شیطان دربرابر قدرت خدا.
7- مخالفت دیرینه و تاریخی با اسلام.
8- بی تفاوتی در مقابل جریانهای سیاسی و گذرا فرض نمودن تمام آنها.
9- بی توجهی به نقش پیامبران، وحی و ادیان الهی در تكامل بشری و اتكای اومانیستی به اثرگذاری مطلق انسان بر سرنوشت خویش.
صهیونیست جهانی با توجه به این تشابهات تلاش دارد، به هر نحوی تفكر بودایی را در سطح جوامع خودی و خارج از مرزهای جغرافیایی وابسته به خود در بین دیگر ملل به ویژه مسلمانان و كشورهایی كه از پتانسیل بالقوه اثرپذیری از جریانات معناگرای اسلامی برخوردارند، گسترش دهد و در این راه یكی از اثرگذارترین و كارآمدترین ابزارها، یعنی رسانه و به ویژه سینما را برگزیده است.
سینمای هالیوودی پیشگام ترویج بودیسم:
هالیوود در حال حاضر بزرگترین مجتمع سینمایی جهان محسوب میشود كه بطور كامل تحت نفوذ و هدایت صهیونیستهاست. این بنگاه سینمایی با حمایت مستقیم و سرمایهگذاری هنگفت صهیونیستها در حال ترویج مكتب بودیسم و بزرگنمایی شخصیت بوداست و تلاش میكند در آثار برجسته خود تفكر بودایی را به طور مستقیم یا غیر مستقیم ترویج دهد. صهیونیستها علاوه بر هالیوود به طور مستقیم و غیرمستقیم و با سفارش تولید آثار فاخر به دیگر شركتهای تولید فیلم در جهان و به ویژه حمایت مالی از شركتهای تولید فیلم در آسیا و اروپا سعی میكنند، دامنه مخاطبان خود را روز به روز گسترش دهند.
در این بین عملكرد این شركتها آنچنان حساب شده و دقیق است كه جنبههای مثبت تفكر بودا را نادیده گرفته و تنها به قرائت غربی و «پراگماتیسمی آمریكایی» و «سكولاراومانیستی» آن میپردازد. این تلاش البته بی فایده نبوده و در حال حاضر، مكتب بودیسم رقیبی در مقابل رشد اسلامگرایی در آمریكا و پس از آن اروپا محسوب میشود.
در این بخش به معرفی برخی از آثار سینمایی؛ انیمیشن و تلویزیونی كه با هدف ترویج فرهنگ بودیسم طراحی و تولید شده خواهیم پرداخت. وجه مشترك تمام این آثار این است كه به نوعی در تلویزیون و یا سینمای ایران به نمایش عمومی درآمدهاند. این تولیدات غالبا در هالیوود و یا شركتهای فیلم سازی اروپایی؛ هندی، كره ای، ژاپنی و متاسفانه برخی كشورهای مسلمان تولید شدهاند:
1_ مستند راهب خشمگین
این اثر محصول سال 2005 كشور سوییس است. موضوع آن درباره ریشههای بودای تبتی است كه درسال 1386در بخش شرق و هویت اولین جشنواره بین المللی فیلم مستند (سینما حقیقت)به نمایش درآمد و اكنون نسخههای آن به وفور در دست علاقهمندان به هنر سینماست.
2- فیلم بودای كوچك
این اثر محصول مشترك كشور انگلیس، فرانسه و لیفتن اشتاین در سال 1993 است و از معروف ترین كارهای «برتلولوچی» به شمار میرود. داستان فیلم مربوط به گروهی راهب بودایی است كه از كشور بوتان به سیاتل آمریكا سفر می كنند تا به یك خانواده آمریكایی بگویند روح یكی از رهبران بودایی آنها در وجود پسر كوچكشان «جس» حلول كرده است (تناسخ ).
این اثر بارها از تلویزیون و سینمای ایران پخش شده است و با نجات بخش نشان دادن غیرمستقیم آمریكا به خوبی بیانگر الفت عجیب بوداییسم با جهان غرب به سركردگی آمریكاست.
3- فیلم هفت سال درتبت
این اثر محصول سال 1997 «ژان ژاك آنو»، كارگردان فرانسوی – هالیوودی است كه با به تصویر كشیدن نماهای بسیار زیبا از آیینها دینداری و مهربانی مردم لهاسا، یك اثر كاملا تبلیغی برای تبتیان و فرهنگ بودایی محسوب میشود. فیلم هفت سال در تبت، اولین بار در سال 1381 در سینمای مركزی 3 و سینمافرهنگ تهران به نمایش درآمد.
4- سریال افسانه شجاعان
این سریال كه در تلویزیون ایران هم بارها به نمایش درآمده درباره كوه «خواشان» وكونگ فوی خاص آن منطقه است . در این منطقه معابد«تاتویی» بسیاری وجود دارد و در كل فضای سریال ترویج هنرهای رزمی؛ منش؛ اخلاق و تزكیه روح به تعبیر «تاتویست»هاست.
5- سریال جواهری در قصر
این سریال محصول سال 2004 كشور كره جنوبی است كه برای شبكه MBC در مدت یك سال ساخته و به بیش از 55 كشور جهان فروخته شد. نفوذ این سریال در بین خانوادهها آنچنان زیاد بود كه در «ویكی پدیا» لقب «محبوب ترین درام كره ای» به آن داده شده است و در نظرسنجی سایت سینمایی WWW. IMBD. COM توانسته نمره 9. 8 از 10 را كسب نماید. در این سریال به معنای واقعی تفكر و منش؛آیین و نظام فكری بودایی به طرز ماهرانه تبلیغ میشود. در این خصوص نقدهای بسیاری در مجلات سینمایی و سایتهای اجتماعی – فرهنگی نوشته شده است كه میتواند مورد توجه قرار گیرد.
6- انیمیشن ای كیو سان
این اثركه بارها در تلویزیون ایران پخش شده است سعی دارد تا یك كودك دوست داشتنی باهوش وخنده روی بودایی را به عنوان اسوه برای كودكان جهان معرفی كند و چه بسا در این امر بسیار موفق عمل كرده باشد.
7- فیلم نفرین مجسمه سیاه
این فیلم محصول سال 2000 كشور آلمان است. ماجرای فیلم مربوط به ربوده شدن یك مجسمه بوداست . درجریان فیلم سارق معجزاتی از مجسمه ربوده شده میبیند كه او را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد و در آخر قهرمان داستان را می بینیم كه در حال تراشیدن سر خود است و قصددارد به جمع بوداییان بپیوندد. این فیلم درسال 1382 از شبكه سوم سیما پخش شد و اعتراضات زیادی را نیز به همراه داشت.
8- سه گانه ماتریكس
این اثر بسیار معروف را كه نسخه انیمیشنی آن نیز در 9 قسمت ساخته شده است، برادران واجفسكی ساخته اند. مراحل ساخت این فیلم 5 سال به طول انجامید كه تهیه كنندگی آن را «جوئل سیلور»، از تهیه كنندگان باسابقه و صهیونیست شركت وارنر بر عهده داشت.
ماتریكس در واقع انقلابی در جلوههای ویژه محسوب میشد، اما در محتوای یكی از مهمترین اهداف آن ترویج عمیق تفكرات فلسفه و باورهای بودایی بود.
9- افسانه جومونگ
این سریال تلویزیونی كه به شدت در ایران مورد توجه قرار گرفت، از آثارحماسی جذابی است كه بطور ظریف ودقیق به دین؛آیین و فرهنگ بودایی میپردازد (اگرچه تلویزیون ایران با حذف برخی صحنهها و تغییر دیالوگها، سعی در تغییر این فضا نمود).
به تازگی و در پی اتمام این سریال تلویزیون ایران اقدام به پخش سریال دیگری تحت عنوان «امپراتور بادها» نموده كه معروف به «جومونگ 2» است و ظاهرا قرار است سریهای سوم و چهارم آن نیز از تلویزیون پخش شود.
10- سریال جدید بروس لی
این سریال مدتی است كه از طریق تلویزیون ایران در حال پخش است . در این سریال نیز به نوعی تفكر بودایی در قالب ورزش كونگ فو در مقابل تفكر غرب قرار میگیرد و در هر قسمت میبینیم كه به تدریج به منزلت و جایگاه بروس لی جوان (و در واقع تفكرات شرقی بودایی كه از طریق ورزش رزمی كونگ فو گسترش یافته) در آمریكا افزوده میشود.
هرچند تدوینگران حرفه ای صدا و سیما با حذف و یا سانسور بخشهای عمده ای از این سریالها و تولیداتی از این دست كه تعدادشان بسیار بالاست، سعی میكنند آنجا كه مستقیم به تبلیغ آیینهای بودایی پرداخت، میشود حذف یا تعدیل شود، همچنان فضای حاكم بر این برنامهها در نهایت مبلغ مضامین و مفاهیم بودیسم باشدت و ضعف گوناگون است.
سخن آخر
جنگ نرم از مقولههای بسیار مهم و حساس در جهان امروز است. از قضا، جنگ نرم برعكس آنچه برخی تصور میكنند، تنها مربوط به رابطه جمهوری اسلامی ایران با جهان غرب نمیشود. این مقوله ریشه در تئوریهای حساب شده «تقابل فرهنگی» و «جهانی شدن»دارد و به نظر اینجانب جریانی است پویا و ریشه دار از سوی جهان غرب در مقابل كلیه كشورهای جهان كه به نوعی در بخشهای گوناگون با آن هماهنگ نیستند و به منظور هر چه یكدست تر كردن جهان و نزدیكتر شدن ملل گوناگون با تفكرات حاكم بر جریان غالب غربی كه در حال حاضر تحت نفوذ صهیونیسم جهانی هدایت و رهبری میشود. از این منظر، جنگ نرم نمیتواند مختص عرصه سیاسی (مطابق تصور غلط رایج در برخی محافل ) و با هدف براندازی یك نظام باشد. این جنگ اهداف خود را در عرصههای اجتماعی؛ اقتصادی و به ویژه فرهنگی و مذهبی تحت تاثیر قرار می دهد.
آنچه در بالا آمد، تنها اشاره ای بود به تبیین این موضوع و انگیزههای جهان غرب در این خصوص و برای مصداق نیز تلاش كردیم تنها به برخی از مصادیق كاملا عینی اشاره كنیم . متاسفانه متولیان اصلی فرهنگ و مذهب یعنی نهادهایی همچون حوزههای علمیه؛ ارشاد اسلامی و صداوسیما چندان در این عرصه پویا و با حساسیت درست و منطقی عمل نكردهاند و ما هر روز شاهد پخش آثار گوناگون فرهنگی با این مضمون در سطح رسانهها و جامعه هستیم كه ذكر بخش كوچكی از آنها نیز در این مجمل نمیگنجد. مهمتر اینكه هیچگاه چنین آثاری مورد نقد و روشنگری كافی برای مخاطبان از طریق رسانه ملی قرار نمیگیرد و این باعث میشود تا اثرات غیرمستقیم و درازمدت آن به تدریج و با ملایمت در سطوح جامعه گسترش یابد.
به عقیده نگارنده در این خصوص، توجه جدی به چند نكته بسیار مهم از سوی متولیان فرهنگی جامعه كاملا ضروری است:
1- هدف از ذكر مطالب فوق به هیچ عنوان این نیست كه مردم باید از تماشای آثار زیبا و جذاب سینمایی و تلویزیونی جهان با موضوعاتی اینچنین جذاب و پرمخاطب محروم شده و در عوض تنها بیننده آثار دسته چندم و غالبا به لحاظ فنی ضعیف تولید داخل باشند، بلكه تاكید داریم با تبیین موضوع و روشنگری لازم از طریق برنامههای مناسب و جذاب میتوان مخاطبان را به تحلیل فیلم و دقت در محتوای آثار تشویق نمود و در این راه یاری رساند. بدیهی است در عصر ارتباطات توقع اجرای سیاست «دیوار آهنین» نمیتواند منطقی و حتی عملی باشد.
2- اغلب اینگونه آثار از جذابیتهای بسیاری برای مخاطبان جهانی برخوردارند. بر متولیان فرهنگی كشور واجب است تا در جهت هرچه جذاب تر و تكنیكی شدن آثار تولیدی داخلی در جهت جذب مخاطب بكوشند و تنها به محتوای غنی بخشیدن به آثار بسنده نكنند.
3- ادبیات ایرانی آكنده از قابلیتهای دراماتیك جذاب است كه میتواند پایه بسیاری آثار نمایشی فاخر با مخاطب جهانی باشد. در این میان، شاهنامه حكیم ابواقاسم فردوسی تنها یكی از آنهاست. لازم است سینما و تلویزیون ایران با بهره گیری از این فضاهای تصویری و خلق تولیدات جذاب بصری تلاش كند تا هر چه بیشتر و بهتر حس زیبایی دوستی مخاطبان خود را ارضا نماید و در پی جذب مخاطبان جهانی برآیند.
. . . سخن آخر آنكه جنگ امروز در دنیا «جنگ رسانه»هاست و اگر می خواهیم در این میدان پیروز باشیم باید ابزار رسانه را بشناسیم و نه تنها با تهاجمات فرهنگی مبتنی بر نظام صهیونیستی مقابله كنیم بلكه درجهت شناساندن فرهنگ غنی ایرانی اسلامی خود به اذهان تشنه جهان باشیم .
افزودن دیدگاه جدید