تحقیق جامع درباره شهادت حضرت محسن علیه السلام / کیستی، چگونگی شهادت و مکان دفن حضرت محسن علیه السلام
آیا حضرت فاطمه سلام الله علیها شهید شد؟ علت مرگ ایشان و ماجرای سقط حضرت محسن چه بود؟
از سؤالات اساسی در ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی(ع) و اهانت به آن بزرگوار این است که: آیا (چنان که شیعیان میگویند) به ساحت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتی وارد شد که منجر به شهادت او و فرزندش گردید یا خیر؟
برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه از تاریخ خودداری نمودهاند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود میگوید: «جساراتی را که مربوط به فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقل کرده است. [1]
البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیان واقعیات تاریخی شانه خالی کردهاند؛ چنان که سید مرتضی رحمة الله علیه در این زمینه میگوید :
«در آغاز کار، محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارت هایی که به ساحت دختر پیامبر گرامی اسلام(ص) وارد شده امتناع نمیکردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفه با فشار، درب را بر فاطمه علیهاالسلام زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود و قنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا علیهاالسلام را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علی بردارد؛ ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاری ندارد؛ لذا از نقل آنها خودداری نمودند . » [2]
مسعودی در قسمتی از کتاب خود آورده است: «فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوا بابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْ مُحْسِنا ؛ پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیه السلام رو کرده و هجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛ چنان که محسن را سقط نمود . » [3]
اما منابع اهل سنت:
1- عبدالکریم بن احمد شافعی شهرستانی (548 - 479 ق.) نقل کرده: « اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْجَنینَ مِنْ بَطْنِها ، به راستی عمر در روز بیعت، ضربتی به فاطمه علیهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن، جنین خویش را سِقط نمود.» [4]
همین قول را اسفرائینی (متوفای 429 ق)، به نظام نسبت داده و گفته است که او قائل بود: « اَن عُمَرَ ضَرَبَ فاطِمَةَ وَ مَنَعَ میراثَ الْعِتْرَةِ ، عمر فاطمه علیهاالسلام را زد و از ارث اهل بیت علیهم السلام جلوگیری کرد.» [5]
2- صفدی یکی دیگر از علمای اهل سنت میگوید: «اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْ بَطْنِها ، به راستی عمر آن چنان فاطمه علیهاالسلام را در روز بیعت زد که محسن را سقط نمود . » [6]
3- مقاتل بن عطیه میگوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهرا علیهماالسلام فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتش کشید، هنگامی که فاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمر آن چنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ در به سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که از دنیا رفت.» [7]
4- ابن ابی الحدید نقل نموده است: «ابو العاص، شوهر زینب، دختر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در جنگ از طرف مسلمانان به اسارت گرفته شد؛ ولی بعدا مانند اسیران دیگر آزاد شد .
ابو العاص به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وعده داد که پس از مراجعت به مکه، وسائل مسافرت دختر پیامبر(ص) را به مدینه فراهم سازد. پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم به زید حارثه و گروهی از انصار، مأموریت داد که در هشت مایلی مکه توقف کنند و هر موقع کجاوه زینب به آن جا رسید، او را به مدینه بیاورند. قریش از خروج دختر پیامبر(ص) از مکه آگاه شدند. گروهی تصمیم گرفتند که او را از نیمه راه باز گردانند. جبار بن الاسود (یا هبار ابن الاسود) با گروهی خود را به کجاوه زینب رساند و نیزه خود را بر کجاوه دختر پیامبر(ص) کوبید. از ترس آن، زینب، کودکی را که در رحم داشت، سقط کرد و به مکه بازگشت. پپامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم از شنیدن این خبر سخت ناراحت شد و در فتح مکه (با این که همه را بخشید و آزاد نمود) خون قاتل فرزند زینب را مباح شمرد . »
ابن ابی الحدید میگوید :
«من این جریان را برای استادم ابو جعفر نقیب خواندم، او گفت: وقتی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم خون کسی که دخترش زینب را ترسانید و او سقط جنین کرد را مباح شمرد، قطعا اگر زنده بود خون کسانی را که دخترش فاطمه علیهاالسلام را ترسانیدند که باعث شد فرزندش (محسن) را سقط کند، حتما مباح میشمرد . »
ابن ابی الحدید میگوید، به استادم گفتم :
«آیا از شما نقل کنم آن چه را مردم میگویند که فاطمه بر اثر ترس (و ضرباتی که بر او وارد شد) فرزندش را از دست داد؟
پس گفت: نه! از طرف من نقل نکن! و همین طور رد و بطلان آن را نیز از طرف من نقل نکن! چون اخبار در این زمینه متعارض است . » [8]
این قصه، به خوبی نشان میدهد که اخبار موافق با نظریات شیعه در بین روایات اهل سنت نیز وجود داشته و خود ابن ابی الحدید نیز در قسمتی از کلامش اعتراف میکند؛ آن جا که میگوید: « عَلی اَن جَماعَةً مِنْ اَهْلِ الحَدیثِ قَدْ رَوَوْا نَحوَهُ ، گروهی از اهل حدیث (از اهل سنت نیز) مانند آن چه را شیعیان میگویند نقل کردهاند. [9]
5- سکونی یکی از راویان اهل سنت است [10] او میگوید: «نزد امام صادق علیهالسلام رفتم؛ در حالی که غمگین و ناراحت بودم. امام صادق علیهالسلام فرمود : ای سکونی! چرا ناراحتی؟! گفتم: خداوند فرزند دختری به من داده (از این که فرزندم پسر نبوده و دختر است ناراحتم) پس حضرت فرمود: ای سکونی، سنگینی دخترت را زمین بر میدارد و روزی او بر خداوند است و بر غیر اجل شما زندگی میکند و از رزق شما نمیخورد (پس چرا ناراحتی؟) . »
سکونی میگوید: (با کلمات امام صادق علیهالسلام ) غمم رفت. آن گاه فرمود :
«ما سَمیْتَها؟ قُلْتُ: فاطِمَةَ. قالَ: آهْ آهْ ثُم وَضَعَ یَدَهُ عَلی جَبْهَتِهِ وَ کَانی بِهِ قَدْ بَکی وَ قالَ: اِذا سَمیْتَها فاطِمَةَ فَلا تَسُبها وَلا تَضْرِبْها وَلاتَلْعَنْها. هذَا الاِْسْمُ مُحْتَرَمٌ عِنْدَاللهِ عَزوَجَل وَ هُوَ اِسْمٌ اِشْتَق مِنْ اِسْمِهِ لِحَبیبَتِهِ الصدیقة» وَ کانَ الاِمامُ لَما سَمِعَ بِاسْمِ فاطِمَةَ ذکر جَدتَهُ وَ مَصائبَها وَلَمْ یَزَلْ یَذْکُرُ وَ یَقُولُ: وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ مَوْلی فُلان [11] چه نامی بر او گذاردی؟ گفتم: فاطمه: فرمود : آه آه. سپس دست خود را بر پیشانیاش گذاشت و گویا گریه میکرد و فرمود: حال که او را فاطمه نامیدی به او ناسزا نگو؛ او را (کتک) نزن و نفرینش نکن (چرا که) این نام در نزد خداوند با عظمت محترم است؛ و آن نامی است که خداوند از اسم خود برای حبیبه خود صدیقه گرفته است. (آن گاه سکونی میگوید:) همیشه امام صادق علیهالسلام این گونه بود که وقتی نام فاطمه علیهاالسلام را میشنید به یاد جدهاش (فاطمه) و مصیبت های او میافتاد و همیشه تذکر میداد و میگفت: سبب وفات (و شهادت) فاطمه علیهاالسلام ضربتی بود که قنفذ، غلام فلانی (یعنی عمر) بر او وارد ساخت .
توجه دارید که سکونی با همه وثاقتی که دارد، اینجا تعصب سنیگری خویش را نشان داده و ذیل کلام امام صادق علیهالسلام را حذف و تحریف نموده است. با این حال، مطلب روشن است که سبب شهادت فاطمه زهرا علیهاالسلام همان ضرباتی بود که به دست قنفذ و عمر بر آن حضرت وارد شد .
چنان که ابابصیر از امام صادق علیهالسلام متن کامل کلام حضرت را به این صورت نقل نموده است : « وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ بِاَمْرِهِ فَاَسْقَطَتْ مُحْسِنا وَ مَرِضَتْ مَرَضا شَدیدا وَلَمْ تَدَعْ اَحَدا مِمنْ آذاها یَدْخُلُ عَلَیْها ، سبب فوت فاطمه علیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت به فرمان عمر زد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدت بیمار شد و هیچ یک از آزار دهندگان خویش را راه نداد (که به دیدن او بیایند) [12]
ب. منابع شیعه :
نظر دانشمندان شیعه و روایات نقل شده از سوی آنان چنین است :
هنگامی که خواستند علی علیهالسلام را به مسجد ببرند با مقاومت فاطمه علیهاالسلام روبرو شدند و فاطمه علیهاالسلام برای جلوگیری از بردن همسر گرامیاش صدمههای روحی و جسمی فراوانی دید که بیان همه آنها از توان زبان و قلم خارج است؛ فقط به گوشهای از آن در یک نقل تاریخی اشاره میکنیم؛ وگرنه در این موضوع، نقل های تاریخی فراوان است .
خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آن چنین مینویسد :
«... وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه را حجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازوی او زدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشتههای بدر و اُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروختهتر شد و چنان لگدی بر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد ." فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللهِ هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ. .. ؛ در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد: ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند." سپس فریاد کشید: فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من او را به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال میخواست مانع (بردن علی) شود، من از روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...» [13]
آن چه بیان شد و قلم با صد شرمساری آن را بر صفحه کاغذ آورد، تنها گوشههایی از ستم هایی است که بر آن بانوی دو جهان رفته است. [14]
1- شرح نهج البلاغه، ج2، ص60 .
2- سید مرتضی، تلخیص شافی، ج3، ص76، تلخیص شیخ طوسی .
3- اثبات الوصیة، مسعودی، (چاپ بیروت) ص153 و در برخی چاپها ص 23 ـ 24 .
4- الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی، ج1، ص57 .
5- اَلفرقُ بین الفرق، عبدالقاهر الاسفرائینی، ص107 .
6- الوافی بالوفیات، صفدی، ج5، ص347 ر.ک: سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج2، ص292 .
7- الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص160 ـ 161 .
8- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج14، ص193/ ر.ک: زندگی علی علیهالسلام ، ص252 .
9- شرح نهج البلاغه، ج2، ص21 .
10- سه نفر از راویان اهل سنت، از امامان شیعه علیهمالسلام روایت نقل نمودهاند که علمای شیعه آنان را ثقه میدانند و به سخن آنان اطمینان دارند و روایات آنها را میپذیرند: سَکُونی؛ نَوْفِلی؛ خَلُوقی .
11- شجره طوبی، محمدمهدی حائری، ص417، (منشورات شریف رضی) .
12- بحار الانوار، ج43، ص170 .
13- بحار الانوار، ج30، ص293، (چاپ جدید)؛ ج8، ص230، (چاپ قدیم) و ریاحین الشریعة، ج1، ص267 .
[14] کتاب "الهجوم علی بیت فاطمه"، حسین غیب غلامی، در این باره روایات مربوطه را خوب بررسی کرده است.
منبع: حوزه.نت
.............................................................
حضرت محسن که بود و چگونه شهید شد؟
بنابر روایاتی که از کتب شیعه و اهل سنت نقل شده حضرت محسن (ع) از فرزندان امام علی (ع) و فاطمه زهرا (س) بود که در اثر ضربه خوردن در منزل و فشار آن حضرت میان در و دیوار توسط عمر، سقط شده و به شهادت رسید. [1] بیان این نکته نیز ضروری است که محاصره خانه حضرت زهرا (س) و آسیب رساندن به ایشان از جانب هرکسی که بوده باشد، یقیناً با دستگاه خلافت آن زمان مرتبط بوده است.
به عنوان نمونه، به برخی روایات و اسناد تاریخی از منابع شیعه و اهل سنت اشاره می شود:
منابع شیعه:
1. از مجموع روایاتی که در ذیل می آید، استفاده می شود که حضرت محسن (ع) از فرزندان حضرت زهرا (س) بوده و به شهادت رسید. حضرت امام علی (ع) فرمود: «اگر فرزندان سقط شده شما روز قیامت شما را ببینند در حالى که نامى براى آنان نگذاشتهاید، سقط به پدرش مىگوید: چرا براى من نامى تعیین نکردى در حالى که پیامبر (ص)، محسن (ع) را قبل از این که به دنیا بیاید نامگذارى کرده بود». [2]
2. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «...حضرت زهرا (س) زده مىشود در حالى که باردار است. در اثر این ضربت، فرزندى که همراه دارد سقط مىشود، و خود او در اثر همان ضربت از دنیا مىرود...». [3]
3. مرحوم طبرسی می گوید: ...أبوبکر به قنفذ پیغام فرستاد که فاطمه را بزنید، با این پیغام کار بالا گرفت و او را از علی دور کردند و قنفذ با شدّت عمل بالاترى وارد صحنه شد و در نهایت قساوت و شدّت، دخت گرامى پیامبر را میان فشار درب و دیوار قرار داده و شدّت این کار به حدّى بود که پهلوى آن بانو شکست و بچّه داخل شکم سقط شد!. [4]
منابع اهل سنت:
1. ابراهیم بن سیار نظام معتزلى (160-231) که به خاطر زیبایى کلامش در نظم و نثر به نظّام معروف شده است، در کتاب هاى متعددى، واقعه بعد از حضور در خانه فاطمه (س) را نقل مى کند. او مى گوید: عمر در روز اخذ بیعت براى ابى بکر، بر شکم فاطمه زد، او فرزندى که در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط کرد! [5]
2. «احمد بن محمّد» معروف به «ابن ابى دارم»، محدث کوفى (متوفاى سال 357)، کسى است که محمّد بن أحمد بن حماد کوفى درباره او مى گوید: «کان مستقیم الأمر، عامة دهره»: او در سراسر عمر خود پوینده راه راست بود.
او نقل مى کند که در محضر او این خبر خوانده شد: عمر لگدى بر فاطمه زد و او فرزندى که در رحم به نام محسن داشت سقط کرد! [6]
3. ابن سعد در طبقات و بلاذری در انساب الاشراف آورده است: فرزندانی که مادرشان حضرت فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) است که شامل امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و محسن و زینب کبرا و ام کلثوم کبرا است. محسن در جریان حمله به خانه حضرت زهرا (س) سقط شد.
ابن اثیر می گوید: محسن در کودکی وفات یافته است.
[1] . برای آگاهی بیشتر به نمایه «شهادت حضرت فاطمه(س) در منابع اهل سنت ؛ سؤال 5256 (سایت: 5512) » مراجعه شود.
[2] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 43، ص 195، مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، 1404 ق.
[3] . همان، ج 28، ص 62.
[4] . طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، ج 1، ص 83، نشر مرتضی، مشهد، چاپ اول، 1403ق.
[5] . الوافی بالوفیات: 6/17، شماره 2444; ملل و نحل شهرستانى: 1/57، چاپ دار المعرفة، بیروت. و در ترجمه نظام به کتاب «بحوث فی الملل و النحل»: 3/248-255 مراجعه شود. « انّ عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتى ألقت المحسن من بطنها.» ؛
[6] میزان الاعتدال: 3/459. « انّ عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن.»؛
منبع: اسلام کوییست
..............................................................
قبر مطهر حضرت محسن کجاست
حضرت محسن ـ عليه السّلام ـ فرزند سقط شده فاطمه ـ سلام الله عليها ـ است که پيامبر اکرم(ص) او را محسن ناميد(1) و به وسيلة ضربات، غلاف شمشير قنفذ، خلیفه دوم(2) و در اثر ضربات پاي وی، سقط شد(3).
هيچ يک از منابع معتبر تاريخي و مقاتل به محل دفن حضرت محسن(ع) اشاره نکرده اند، امّا اين که حضرت محسن در پاي درب نيم سوخته خانه اميرالمؤمنين(ع) دفن شده، در کتاب جامع النورين چنين نقل شده است: بعد از آن که دومی با لگد بر پهلوي آن بانوي بزرگوار زد، حضرت فاطمه(س) روي زمين افتاد، هر طور بود از جا برخاست حرکت کرد و به خانه آمد و روي زمين افتاد و صدا زد: عمر مرا کشت.
امير المؤمنين، آن امام مظلوم جلو آمد تا حال او را در آن وضع ديد، صدا زد: فضّه، فاطمه(س) را درياب که درد او را فراگرفته است، فضّه به ياري فاطمه(س) رفت چند لحظه گذشت، به سوي اميرالمؤمنين(ع) آمد، چيزي روي دست گرفته بود، حضرت پرسيد: فضّه اين چيست؟
پاسخ داد: مولاي من، بدن بي جان محسن است. حضرت فرمود؛ من که نمي توانم از خانه بيرون روم و کسي را هم که ندارم او را به بقيع ببرد و به خاک سپارد، خودت او را در آستانه خانه دفن کن(4)
گرچه منابع تاريخي به اين نکته اشاره نکرده اند ولي شايد با دو احتمال بتوان گفت که حضرت محسن در آستانه و پاي درب نيم سوخته دفن شده باشد.
احتمال اول: با توجه به محيط خفقان و جَوّ سياسي حاکم بر آن عصر که حضرت(ع) را در تنگنا قرار داده بودند تا براي تثبيت خلافت ابوبکر حتي با زور و آتش زدن خانه فاطمه زهرا(س) از آن حضرت بيعت بگيرند؛ مي توان گفت که شرايط آن عصر اين اجازه را به حضرت علي(ع) نداد که حضرت محسن را در قبرستان بقيع دفن کنند.
احتمال دوم: اين که اگر حضرت محسن را در قبرستان بقيع ـ قبرستان عمومي مدينه ـ دفن مي کردند حتماً مقتل و تاريخ نويسان به آن اشاره مي کردند، پس عدم اشاره تواريخ به قبر آن حضرت شايد دليل بر اين است که حضرت محسن مخفيانه و در خانه دفن شده است.
پی نوشت ها:
1. شيخ عباس قمي، منتهي الامال، قم، انتشارات هجرت، چاپ پانزدهم، 1382ش، ج1، ص238.
2. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، لبنان، مؤسسة الوفاء، الطبعة الثانيه، 1403ق، ج43، ص170.
3.قزويني، سيّد محمّد کاظم، فاطمه از ولادت تا شهادت، تهران، نشر آفاق، چاپ ششم، 1381ش، ص372 به نقل از شهرستاني، الملل و النحل، ترجمه مصطفي خالق زاده، ج1، ص81 .
4. ملااسماعيل سبزواري، جامع النورين، تهران، علميه اسلاميه، بي تا، ص206؛ و علي اصغر يونسيان، ريحانة النبي، چاپ اول، 1381ش، ص196
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1) حاج ملااسماعيل سبزواري، جامع النورين، انسان، ص206.
2) علي اصغر يونسيان، ريحانة النبي، ص196. منبع: عقیق
افزودن دیدگاه جدید