سوال اصلی و اساسی در رابطه با انقلاب / بزرگترین وظیفه مومنین در این زمان
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله که تمام اتفاقهایی که در حال وقوع است ما را با سرعت به سمت ظهور پیش میبرد .
تمامی اتفاقهایی که در نگاه اول بد مینماید : مانند نفوذ منافقین در منسبهای بالای انقلاب اسلامی ، و نقد تفکرهای اسلامی حضرت امام از سوی یاران حضرت امام و ریزشهای انقلاب اسلامی و .... بله تمامی این اتفاقها مثل شب عاشورایی است که لشکر حق و باطل را جدا مکنید ، هر که اهل جریان حق نیست و بنا بر هر مساله ای در جریان حق ورود داشته از جریان حق جدا شده و هر که بنا بر هر مساله ای در جریان باطل بوده از آن جدا میشود ، بله ما در مرحله خروج حریون و زهیرویون از جریان باطل و پیوستن به جریان حق و خروج کوفیان از لشکر حسین ابن علی ع هستیم .
فراموش نکنید که تمام جریانات ما را به سمت ظهور هدایت میکند ، مثلا حتی اگر دیوانه ای مانند ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا که فرمانده نیروهای نظامی آمریک است انتخاب میشود اگر چه امور نا خوشایندی در پیش داریم ولی در نگاه کلی ما به سمت ظهور در حال حرکت میباشیم که ان شاء الله توضیح خواهیم داد .
یکی از حرکتهای کلی که با تمام ناخوشایندی ما را به سمت ظهور سوق میدهد رویه بعض از مسئولین در انقلاب اسلامی است ، بعضی از مسئولینی که با تمامی دشمنی که با اسلام دارند اما در انقلاب اسلامی صاحب منصب میشوند و نقش ایفاء میکنند ؛ البته کم نداریم مسئولین خدوم و خیر خواه و دلسوز اما از آن طرف هم کم نداریم منافقین نفوذی که افکار و رفتار شوم و پلیدی دارند و البته هشدارهای حضرت امام ره و رهبر انقلاب هم در این مورد کم نیست و اگر میخواهید به وصیتنامه مرحوم شهید لاجوردی مراجعه نمایید ، وصیتنامه ای عجیب ، که اگر تا سال 78 آنگونه بوده هم اکنون چگونه است ؟
اگر ما اوج انقلاب و انقلابی بودن را سالهای 59 و 60 و 61 بگیریم که جدا هم دوره ای عجیب بوده و مطالبی را که از آن دوران میشنویم شبیه افسانه است ، اگر مبنا را آن زمان بگیریم و بخواهیم نموداری نصب کنیم که از آن دوران تا کنون در مورد مسائلی که عرض میکنیم چه نموداری است و همین نمودار را بخواهیم ادامه دهیم برای 35 سال آینده چه نموداری خواهد بود ؟
نمودار ما از سه حال خارج نیست یا رو به پیشرفت است یا رو به زوال است و یا خط مستقیم .
در مورد تک تک این موارد ما باید نمودار داشته باشیم ، نموداری دقیق که زاویه و سرعت هم مشخص باشد .
البته مطمئنا گروهی از این کلام ناخوشنود میشوند ، اما باید عرض کنم که واقع گرا بودن است که میتواند موجب نجات شود و البته بنده نیز قضاوتی ندارم و تنها مبحث را طرح میکنم .
اگر کسی که بیماری دارد متوجه شود که بیمار است راه نجاتی برای او میباشد ، چرا که به فکر معالجه می افتد ولی اگر کسی از بیماری خود خبر دار نشود ، و یا بنا بر هر دلیلی بیماری خود را قبول نکند بالاخره آن بیماری او را زمین میزند ؟
سوال این است اگر معیار را سال 60 بگیریم در مواردی که ذکر میشود ما هم اکنون چه نموداری داریم پیشرفت ؟ پس رفت ؟ مساوی ؟ و باید دقیقا ذکر شود این نمودار با چه درجه و سرعتی میباشد ؟ یعنی اگر پیشرفت و یا پس رفت است با چه زاویه و سرعتی در حال حرکت است ؟
اختلاف طبقانی در جامعه
اختلاف زندگی مسئولین و توده مردم
میزان پایبندی مسئولین بر اهداف انقلاب
میزان اجرایی نمودن اسلام و بیانات امام و رهبری توسط مسئولین
میزان رضایت توده مردم از عملکرد سه قوا
میزان فساد علنی در جامعه
میزان فساد در سه قوه
میزان مقبولیت عمومی از انقلاب و دولتمردان
میزان اعتماد مردم وعده های مسئولین
میزان وجود شبهه در اصل انقلاب و نهادهای انقلابی
میزان فحشا و فساد در جامعه
میزان فقر و اعتیاد
میزان طلاق
سن فحشا
میزان ازدواج ، سن ازدواج ، تعداد فرزند در خانواده ، سن فرزند دار شدن
میزان اشتغال زنان در خارج از منزل
و هزاران مساله خرد و کلان دیگر
باز هم تاکید میکنم ما نه دنبال قضاوت هستیم و نه به دنبال سیاهنمایی و .... ما تنها در پی مطرح نمودن مساله ای مهم هستیم تا اگر بیماری نهفته ای وجود دارد که اگر به آن نپردازیم موجب هلاکت میشود برای درمان آن دارویی مناسب را کشف نماییم .
مطمئنا اگر نمودار ما در مورد مسائل مطرح شده رو به زوال و یا حتی نمودار مستقیم باشد خطری عظیم ما را تهدید مینماید .
اگر نمودار ترسیم شده نمودار رو به افول باشد در 35 سال آینده به کجا خواهیم رسید ؟ و اگر نمودار مساوی باشد ، به این معنی است که ما نتوانسته ایم پیشرفت کنیم و در روایت است که مومن دو روز مثل هم ندارد بلکه دائما در حال رشد میباشد .
امام كاظم عليه السلام : هر كه دو روزش برابر باشد ، مغبون است و هر كه امروزش بدتر از ديروزش باشد ملعون (از رحمت حق به دور) است و هر كه پيشرفتى در وجود خود نبيند در كمبود به سر برد و هر كه در مسير كاستى باشد ، مرگ براى او بهتر از زندگى است .
وقتی که در اسلام نگاه میکنیم جریان اسلام بعد از شهادت پیامبر به نحوی بود که بعد از 25 سال خانه نشینی حضرت علی ع زمانی که کار به دست علی ع آمد وجود آقا علی ع نتوانست کاری را به پیش برد ( که این بحث در جای خود مطرح میشود و قبلا هم در سخنرانی های خود گفته ایم که دستاورد اصلی حکومت علی ع چه بود ؟ و چرا علی ع حتی نماز و روزه و طلاق و .... را نتوانست به حالت اصیل اسلامی خود در آورد و البته بحث در این نوشتار در این مساله نیست .)
تقریبا بعد از سی سال از شهادت رسول الله کار به دست بنی امیه افتاد ، کار به دست معاویه افتاد ( معاویه ای که حتی رسول خدا در مورد خلافت او هشدار داده بود و به تمامی مسلمانان ماموریت داده بود که اگر معاویه را بر روی منبر من دیدید او را .... ) و معاویه خلافت اسلامی را به سلطنت تغییر داد ، و در نهایت در سلطنت معاویه ای کار را بجایی رساند که یزید که کفر ظاهر داشت این کفر خود را علنی نمود و در جای پیامبر بر علیه اسلام سخن گفت و عمل کرد که در نتیجه حسین ابن علی بر علیه او قیام نمود .
در نگاه کلی روال اسلام را بعد از پیامبر اینگونه میتوان بیان نمود ، به دست گرفتن امور مسلمانان توسط منافقین ( مانند عمرو عاص و ... ) و پدید آمدن اختلاف طبقاتی و نارضایتی مردم از حکومت که در نهایت منجر به قیام بر علیه عثمان گردید و در نهایت بعد از حکومت حضرت علی بدست گیری حکومت توسط خاندان بنی امیه و سقوط پر سرعت حکومت تا جایی که امت اسلامی از نفاق حکومت اسلامی به مرحله کفر حکومت اسلامی وارد شد یعنی عبور از نفاق به کفر و از خلافت به سلطنت .
اما سوال اینجاست چه عنصری باعث شد تا جامعه کم کم وبه صورت تدریجی از مدینه فاضله زمان رسول الله ص بعد از 50 سال به دوره کفر علنی در زمان یزید بن معاویه برسد .
عوامل این مساله بسیار و البته این تحقیق در این مساله راهگشای امروز ما است ولی مسائل اصلی به نظر بنده از این قرار میباشد :
بی تفاوتی توده مردم در برابر انحرافات کوچک و بزرگ مسئولین و حکام
ترک امر به معروف و نهی از منکر ( توده جامعه نباید در برابر انحرافات حکام و مسئولین ساکت مینشستند اما سکوت کردند و امر به معروف و نهی از منکر را رها کردند )
ترس توده مردم ( این ترس باعث میشد که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند )
آری جامعه ای که در برابر انحراف حکام و مسئولین ساکت بنشیند ، روال این جامعه رو به زوال میرود و در ابتدا وارد مرحله نفاق و در مرحله بعد به کفر ظاهر و علنی میرسد .
امروز ما باید این سوال را به صورت جدی مطرح نماییم که هزاران مساله که میتواند شاخص برای محک انقلاب باشد از سال 60 تا کنون چه نموداری را طی نموده و در 35 سال آینده به کدام سوی میرود ؟
و وظیفه ما در مقابل هر کدام از این مسائل چه میباشد ؟ و آیا ما به وظیفه دینی خود عمل نموده ایم یا خیر ؟
به هر حال بنده انقلاب اسلامی را فرصتی عجیب و تاریخی میدانیم که باید از لحظه لحظه آن در جهت تحقق ظهور استفاده نماییم .
و البته به علت اینکه جنس این حرکت همانند جنس حرکت انبیاء و میباشد ، این انقلاب مقدس است و حتی بی تفاوتی در قبال این انقلاب نیز انسان را از قافله مومنین جدا میکند و به عقیده بنده این انقلاب به ظهور پیوند میخورد ولی نکته اینجاست که کسی که در حرکت رو به جلوی انقلاب سهمی نداشته باشد مطمئنا در زمان ظهور نیز در خط یاری امام زمان عج نخواهد بود ، لذا بر خود و مومنین واجب میدانم که وظیفه خود را در تمامی لحظات و ساعت در قبال انقلاب انجام دهیم تا از صفوف مومنین خارج نگردیم ، یکی از مهم ترین وظایف مومنین در این دوره مبارزه با منافقین و نفوذی ها میباشد که به اسم اسلام و با ظاهری آراسته تیشه به ریشه اسلام و انقلاب میزنند و تا زمانی که به این مهم پرداخته نشود بقیه امور را آن منافقین نفوذی خنثی مینمایند .
و البته صدها سوال دیگر در اینجا مطرح میشوند ، که چگونه منافق را باید شناسایی نمود و در برابر منافق چه باید کرد و چگونه منافقین در لایه های بالا حضور پیدا میکنند و .... که احتیاج به بحث و بررسی دارد .
افزودن دیدگاه جدید