چگونگی میلاد پرفروغ هشتمین قبله شیعیان

نجمه، مادر امام رضا(ع) مي فرمايد: زماني كه فرزند بزرگوارم را باردار بودم، هرگز احساس سنگيني نمي كردم. وقتي مي خوابيدم، صداي تسبيح و تهليل و تمجيد حق تعالي را از درونم مي شنيدم.

خلق ايستاده كو به كو چشم انتظار روي او

تا پرده از روي نكو گيرد نگار نازنين
شد جلوه گر نور خدا در روز ميلاد رضا
كز بوي دلجويش فضا شد مشكبار و عنبرين
از نجمه سر زد اختري، خورشيد روشن گوهري
جانم فداي مادري كاورده فرزندي چنين
چون لعل شكر بار او شيرين بود گفتار او
بر قامت و رخسار او بادا هزاران آفرين
شاهي كه او را خاك در روبد ملك با بال و پر
بر خاك پاكش مشك تر، ريزد ز گيسو حور عين
مهرش فروغ محفلم خاكش صفا بخش دلم
گويي كه با آب و گلم گشته ولاي او عجين
صبح سعادت روي او، خرم فضا از بوي او
فردوس رضوان كوي او قل فادخلوها آمنين
از تكتم آن فخر زنان شد سر مكتومي عيان
رازي كه روشن شد از آن اسرار قرآن مبين
دل و اله و حيران او جان ها فداي جان او
از خرمن احسان او ذرات عالم خوشه چين. (1)
طلوع صبح

نجمه، مادر امام رضا عليه السلام، مي فرمايد: زماني كه فرزند بزرگوارم را باردار بودم، هرگز احساس سنگيني نمي كردم. وقتي مي خوابيدم، صداي تسبيح و تهليل و تمجيد حق تعالي را از درونم مي شنيدم. هراسان از خواب بيدار مي شدم; ولي ديگر آن صدا به گوش نمي رسيد. وقتي به دنيا آمد، دستهايش را بر زمين گذاشت; سر مطهرش را به سوي آسمان بلند كرد، لب هايش را تكان داد، ولي نفهميدم چه مي گويد. نزد امام كاظم عليه السلام رفتم، او فرمود: «نجمه، كرامت پروردگار گوارايت باد.»
فرزندم را در پارچه يي سفيد پيچيدم و نزد حضرت بردم. وي در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند. آن گاه آب فرات خواست و كامش را با آن برداشت. سپس نوزاد را به من بازگرداند و فرمود: بگير اين را كه ذخيره ي خداوند در زمين و حجت خدا بعد از من است.(2)
و چنين بود كه هشتمين خورشيد امامت در روز جمعه، يازدهم ذي قعده، در مدينه ديده به جهان گشاد.(3)پدرش امام موسي كاظم عليه السلام، هفتمين امام شيعيان، و مادرش «نجمه »(4) الگوي خردورزي، دين باوري، حيا و عبادت بود. بزرگواري اين بانو چنان بود كه حميده، مادر امام كاظم عليه السلام، هرگز نزدش نمي نشست و در جهت تعظيم و احترام وي مي كوشيد. رؤياي صادق حميده را مي توان يكي از دليل هاي احترام بسيار وي به نجمه دانست. او شبي رسول خدا صلي الله عليه و آله را در خواب ديد كه فرمود: حميده، نجمه را به فرزندت موسي ده; از او فرزندي به دنيا خواهد آمد كه بهترين اهل زمين است.(5)
بر اين اساس، وي نجمه را در اختيار امام موسي كاظم عليه السلام قرار داد و به وي گفت: فرزندم، كنيزي است كه در زيركي و كرامت هاي اخلاقي بهتر از او نديده ام. مي دانم هر نسلي كه از وي به وجود آيد پاكيزه و مطهر خواهد بود.

وقتي امام رضا عليه السلام به دنيا آمد، مادرش را طاهره ناميدند. او به عبادت عشق مي ورزيد و مي گفت: دايه يي بيابيد تا مرا در شير دادن ياري دهد... . شيرم كافي است، ولي پرداختن به شير نوزاد سبب شده نوافل و ذكرهايي كه به آن ها عادت كرده بودم، كاستي پذيرد.(6)

نام و لقب هاي حضرت 
نام حضرت علي، كنيه اش ابوالحسن و القابش رضا، صابر، فاضل، رضي، وفي، قرة اعين المؤمنين و غيظ الملحدين است.(7)علي بن يقطين درباره ي كنيه ي حضرت مي گويد: نزد امام كاظم عليه السلام رفتم و دريافتم فرزندش علي بن موسي الرضا عليهما السلام نيز نزد وي شتافته است. امام فرمود: علي بن يقطين، همين علي، آقاي فرزندان من است. آگاه باش، من كنيه ام [ابوالحسن ] را به وي دادم.(8)
بزنطي درباره ي لقب حضرت مي گويد: به امام محمد تقي عليه السلام عرض كردم: گروهي از مخالفانتان چنان مي پندارند مامون پدر بزرگوارتان را همزمان با پذيرش ولايت عهدي، رضا لقب داد.
حضرت فرمود: به خدا سوگند، دروغ مي گويند. حق تعالي او را رضا ناميد; چون خدا در آسمان و رسول خدا و امامان معصوم عليهم السلام در زمين وي را پسنديدند.
پرسيدم: پس چرا وي رضا ناميده شد؟
فرمود: چون، افزون بر دوستان، مخالفان نيز او را پسنديدند و از وي خشنود بودند. اتفاق دوست و دشمن در رضايت به وي اختصاص دارد.(9)

سلام علي آل طه و ياسين
سلام علي آل خير النبيين
سلام علي روضة حل فيها
امام يباهي به الملك و الدين
امام به حق شاه مطلق كه آمد
حريم درش قبله گاه سلاطين
شه كاخ عرفان گل شاخ احسان
در درج امكان مه برج تمكين
علي بن موسي الرضا كز خدايش
رضا شد لقب چون رضا بودش آيين
ز فضل و شرف بيني او را جهاني
اگر نبودت تيره چشم جهان بين
پي عطر روبند حوران جنت
غبار ديارش به گيسوي مشكين
اگر خواهي آري به كف دامن او
برو دامن از هر چه جز اوست در چين
چو جامي بچش لذت تيغ مهرش
چه غم گر مخالف كشد خنجر كين (10)

 

پی نوشت:

1) شعر از قاسم رسا، مدايح رضوي در شعر فارسي، ص 213 .
2) عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 29 .
3) ابن بابويه ولادت حضرت را 11 ربيع الاول 153، پنج سال بعد از شهادت امام صادق عليه السلام، كليني سال 148، بعضي 11 ذي حجه 153 و شيخ طبرسي 11 ذي قعده 153 مي داند. به اعلام الوري، ص 313، اصول كافي، ج 1، ص 486، كشف الغمه، ج 3، ص 53 ، اصول كافي، ج 6 ، ص 473 و بحار الانوار، ج 49، ص 9 رجوع كنيد.
4) تكتم، اروي، سكن، سمانه، ام البنين، خيزران، صقر، شقرا از ديگر نام هاي او است. (عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 22 و 23.
5) عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 26 .
6) همان، ص 24 .
7) مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 396; كشف الغمه، ج 3، ص 53 .
8) اصول كافي، ج 1، ص 311 .
9) عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 22 .
10) نور الدين عبدالرحمان جامي، شاعر و عارف قرن نهم .

افزودن دیدگاه جدید