نماد فروهر (سمبل دین زردتشت) معانی زیبایی دارد، آیا استفاده از آن ناپسند است؟
قطعا کسانی که این نماد را طراحی کرده اند، خواسته اند با آن مفاهیمی زیبا را بیان کنند، اما باید به چند مساله توجه داشت:
۱- گذر زمان را درک کرد و بین معنای این نماد در امروز، با معنای آن در گذشته های دور تفاوت گذشت.
۲- به این توجه نمود که آیا در بیان نیکی ها با این نماد، صد در صد موفق بوده اند؟
۳- و اینکه آیا می توانیم هر تفسیر زیبایی را به این نماد مرتبط کنیم؟
در پاسخ به سوال اول باید گفت که مسلمانان، با زردتشتیان معامله اهل کتاب نموده اند، یعنی معتقد بوده اند که اصل و منشا دین زردتشت، الهی بوده است. اما آیا این به معنای الهی بودن زردتشت فعلی است؟ آیا پاک و زلال بودن آب در سرچشمه، به معنای این است که این آب در هر کجا برود، پاک و زلال باقی مانده است؟
وقتی مشاهده می کنیم که بدعت ها و انحرافات بسیار زشتی(مثل ازدواج با محارم) وارد این دین شده است، آیا می توانیم همچنان این دین را الهی بدانیم و مثلا دست به دعا برداشته شده در نماد فروهر را سمبل عبادت خودمان قرار دهیم؟ آیا خدای مورد پرستش ما، همان خدایی است که زردتشتیان امروز می پرستند؟
در پاسخ به سوال دوم باید گفت که شاید طراحان نماد، در بعضی موارد، دچار اشتباهاتی شده اند. مثلا اگر واقعا طراحان نماد، خواسته اند از طریق تصویر مردی پیر! علم را نشان دهند، باید گفت که آیا خود شما این را می پذیرید که پیر بودن، نشانه داناتر بودن است؟ آیا جوانان امروز جامعه، که در بسیاری از موارد، سخن باتجربه تر ها را رها کرده اند، قبول می کنند که سن بالاتر لزوما یعنی علم برتر و کار آنها در رد سخن مسن تر ها اشتباه است؟
قطعا در موارد زیادی مسن ترها، تجربیات مفیدی دارند که باید از آن بهره برد، اما به وضوح می بینیم که علم و دانش یک جوان ممکن است از دانش، انسان های مسن تر بیشتر باشد.
در پاسخ به سوال سوم، باید گفت که شاید بعضی از این تفاسیر، ریشه اش در تعصب های بی جا باشد. و واقعا این تفاسیر، بیان حقیقت این نماد نباشد. یعنی سازندگان این نماد، اصلا چنین غرضی نداشته اند. مثلا بعضی حلقه میان تنه در نماد را به این گره زده اند که ایرانیان در زمان طراحی نماد، از کروی بودن زمین اطلاع داشته اند و ... اما با کنار نهادن احساسات ، باید تامل نمود که آیا واقعا می توان چنین استفاده ای کرد و از این راه چنین دانشی برای پیشینیان خود اثبات کنیم؟ قطعا انسان از اثبات افتخار برای پیشینیان خود، ناخرسند نمی شود. اما نباید به این دلیل واقع بینی را رها کرده و دل به خیالات ببندد.
و بعد از بیان این مسائل باید به دو نکته نیز توجه کرد که:
اولا: هر قومی سمبل و نشانه خاص خود را می خواهد. زمانی که بنا می شود در شهر مدینه، مردم را برای عبادت به مسجد دعوت کنند، از بوق یهودیان یا ناقوس کلیسا استفاده نکردند. بلکه شعاری پرمحتوا و عالی مثل اذان را مورد استفاده قرار دادند.
ثانیا اگر چه بسیاری از استفاده کنندگان از نماد فروهر، معنای آن را نمی دانند و حتی شاید ربط آن به دین زردتشت را نیز ندانند، باید ریشه و علل استفاده یا پسند این نمادها را دید. اگر انسان بخواهد پیشینه خود را به مشتی خاک، یا چند مرز فرضی در روی کاغذ گره بزند، دچار تعارضات منطقی بسیاری می شود. مثلا در سابقه تاریخی ایران، همه چیز زیبا نیست. آیا ما به این افتخار می کنیم که روزی در ایران، علم مخصوص طبقه خاصی بوده و دیگران حق نداشته اند، از آن بهره مند شوند؟ و ...
پس بهتر است انسان در قدم اول، خود را منبع فخر قرار دهد و به جای تکیه بر بیرون، اعمال و رفتار خود را افتخار آمیز کند. و در قدم دوم، پیشینه خود را، انسانیت، عدالت، زیبایی و ... قرار دهد و از زیبایی در هر جایی که بوده، تجلیل کند و زشتی در هر جایی را نیز تقبیح کند. نه اینکه خود را به گروهی گره بزند و آن ها را ملاک زشتی و زیبایی قرار دهد.
افزودن دیدگاه جدید