یک سال و نیم بعد تو سالار تشنه لب

یک سال و نیم بعد تو سالار تشنه لب

زینب به آب لب نزده یاد تشنه لب

یک سال و نیم بعد توسوخت جان زینبت

شانه نخورده موی پریشان زینبت

یک سال و نیم گریه برای تو کرده ام 

با عالمی که غرق عزای تو کرده ام

یک سال و نیم ناله زدم ای حسین من

یاد قدیم ناله زدم ای حسین من

یک سال و نیم خنده به زینب شده حرام

جز نام دوست نشنود از من کسی کلام

یک سال و نیم روضه گودال خوانده ام

از دست و پای زخمی اطفال خوانده ام

یک سال و نیم یاد گلوی تو بوده ام

وقت نماز محو وضوی تو بوده ام

یک سال و نیم یاد لبت از دلم نرفت

یاد نماز نیمه شبت از دلم نرفت

یک سال و نیم بعد تو سینه زدم حسین

آتش به جان اهل مدینه زدم حسین

یک سال و نیم نیمه شبان بهر مادرت

گفتم حکایت سم اسبان و پیکرت

یک سال و نیم بعد تو خوابم نبرده است

زینب طعام سیر بعد تو هرگز نخورده است

یک سال و نیم فکر سرت روی نیزه ها

یک لحظه هم نکرده برادر مرا رها

یک سال و نیم یاد سرت در میان طشت

از قلب پاره پاره خواهر جدا نگشت

یک سال و نیم زینب تو بود و اضطراب

یک خاطره است کشته مرا، مجلس شراب

افزودن دیدگاه جدید