استعمار در بیانات رهبری: حق ظالمانه کاپیتولاسیون

امام بزرگوار ما را تبعید کردند. چرا تبعید کردند؟ چون امام چند روز قبل از آن، در یک سخنرانى پرشور که در قم ایراد شد و بعد بلافاصله به وسیله ى نوار و نوشته در سراسر کشور پخش شد، یک حق ملى را مطالبه کردند

آن حق ملى، شکستن قانون ظالمانه ى کاپیتولاسیون بود. خوب است نسل جوان ما اینها را به روشنى بداند؛ بداند که ما از چه گذرگاه هائى عبور کرده ایم که حالا به اینجا رسیده ایم.آمریکائى ها چند ده هزار مأمور در ایران داشتند - حالا رقم دقیقش مهم نیست؛ پنجاه هزار، شصت هزار، بیشتر - اینها مأمورین سیاسى بودند، امنیتى بودند، نظامى بودند؛ در داخل مجموعه ى مدیریت ایران - چه در ارتش، چه در سازمانهاى اطلاعاتى، چه در بخشهاى برنامه ریزى، چه در بخشهاى گوناگون دیگر - نشسته بودند، پول و مزد خودشان را به اضعاف مضاعف از دولت ایران میگرفتند، اما براى آمریکا کار میکردند. این کار بدى بود که در کشور ما اتفاق افتاده بود. رژیم طاغوت پهلوى به خاطر وابستگى اش به آمریکا، به خاطر مزدورى اش براى آمریکا، بتدریج در طول چند سال اینها را داخل کشور آورده بود. تا اینجاى کار، بد بود؛ اما آنچه که اتفاق افتاد، یک چیز بدِ مضاعف بود، بدِ به توان چند بود. آن کار بدِ مضاعف این بود که آمدند در مجلس شوراى ملى و مجلس سناى آن روز تصویب کردند که مأمورین آمریکائى از دادگاه هاى ایران و امکانات قضائى و امنیتى ایران معافند. یعنى اگر فرض کنید یکى از این مأمورین جرم بزرگى در ایران مرتکب شود، دادگاه هاى ما حق ندارند او را به دادگاه بطلبند و محاکمه کنند و محکوم کنند؛ این اسمش کاپیتولاسیون است. این نهایت ضعف و وابستگى یک ملت است که بیگانگان بیایند در این کشور، هر کارى دلشان میخواهد، بکنند؛ دادگاه هاى کشور و پلیس کشور اجازه نداشته باشند اندک تعرضى به اینها بکنند. آمریکائى ها این را از رژیم طاغوت خواستند، رژیم طاغوت هم دودستى تقدیمشان کرد: قانون کاپیتولاسیون. البته بى سر و صدا این کارها را میکردند، نمی گذاشتند در مطبوعات انعکاس پیدا کند؛ البته خیلى از آحاد مردم اطلاع هم نداشتند که ملت ایران اینجور دارد تحقیر میشود.

افزودن دیدگاه جدید