Islam1531. کلمات حکیمانه، عارفانه و اخلاقی امام صادق علیه السلام: قسمت سوم

(اي شيعيان) زينت ما باشيد نه باعث ملامت و سرزنش ما، با مردم نيكو سخن بگوييد و زبانتان را حفظ كنيد و از زياده‎روي و زشت‎گويي بازداريد. روضة الواعظین، ج 2، ص 467.

 Islam1531. کلمات حکیمانه، عارفانه و اخلاقی امام صادق علیه السلام: قسمت سوم

21. قال جعفر بن محمّد علیهماالسلام:

كونوا لنا زينا و لاتكونوا علينا شيناً، قولوا للناس حسنا و احفظوا السنتكم و كفوا عن الفضول و قبح القول.

 

(اي شيعيان) زينت ما باشيد نه باعث ملامت و سرزنش ما، با مردم نيكو سخن بگوييد و زبانتان را حفظ كنيد و از زياده‎روي و زشت‎گويي بازداريد.

روضة الواعظین، ج 2، ص 467.

 

22. قال جعفر بن محمّد علیهماالسلام:

ینبغی للمؤمن ان لایموت حتی یتعلم القرآن أو یکون فی تعلیمه.

 

شایسته است که مسلمان مؤمن از دنیا نرود مگر آن که قرآن را فراگرفته و یا در حال فراگیری آن باشد.

کافی، ج 2، ص 607.

 

23. قال جعفر بن محمّد علیهماالسلام:

أحب إخوانی الیّ من اهدی الیّ عیوبی.

 

دوست داشتنی ترین برادرم کسی است که عیبهایم را به من هدیه کند.

بحارالانوار، ج74، ص 282.

 

24. قال جعفر بن محمّد علیهماالسلام:

لَا تَکُونُ الصَّدَاقَةُ إِلَّا بِحُدُودِهَا فَمَنْ کَانَتْ فِیهِ هَذِهِ الْحُدُودُ أَوْ شَیْ‏ءٌ مِنْهَا فَانْسُبْهُ إِلَی الصَّدَاقَةِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ شَیْ‏ءٌ مِنْهَا فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَی شَیْ‏ءٍ مِنَ الصَّدَاقَةِ فَأَوَّلُهَا أَنْ تَکُونَ سَرِیرَتُهُ وَ عَلَانِیَتُهُ لَکَ وَاحِدَةً وَ الثَّانِی أَنْ یَرَی زَیْنَکَ زَیْنَهُ وَ شَیْنَکَ شَیْنَهُ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا تُغَیِّرَهُ عَلَیْکَ وِلَایَةٌ وَ لَا مَالٌ وَ الرَّابِعَةُ أَنْ لَا یَمْنَعَکَ شَیْئاً تَنَالُهُ مَقْدُرَتُهُ وَ الْخَامِسَةُ وَ هِیَ تَجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالَ أَنْ لَا یُسْلِمَکَ عِنْدَ النَّکَبَات.

 

دوستی از روی راستی و درستی و صداقت نمی شود مگر با شرایط آن، پس هر کس در او آن شرایط یا پاره ای از آنها باشد، او را اهل چنین دوستی بدان، و کسی که چیزی از آن شرایط در او نباشد، او را به اینگونه دوستی نسبت مده:

اول: اینکه باطن و ظاهرش برای تو یکسان باشد.

دوم: اینکه زینت تو را زینت خود بداند و زشتی و از بین رفتن آبروی تو را زشتی خود شمارد.

سوم: اینکه مقام و ریاست و دارایی و مال دنیا حالش را نسبت به تو تغییر ندهد.

چهارم: اینکه از آنچه توانایی دارد نسبت به تو دریغ نکند.

پنجم، که همه این خصلت ها را دربر دارد: اینکه هنگام بیچارگی و پیش آمدهای ناگوار تو را رها نکند.

شافی، ص 651

 

شرح مختصر حدیث از زبان رهبر فرزانه انقلاب امام خامنه ای:

صداقت مرزهائى دارد که اگر این خطوط اصلى و این مرزها وجود داشت، صداقتى که آثار فراوان شرعى و برادرى شرعى بر آن مترتب است، مترتب خواهد شد؛ والاّ نه.

«فمن کانت فیه هذه الحدود او شى‌ء منها فانسبه الى الصّداقة»

حالا اگر همه‌ى حدود هم نبود، بعضى از این خطوط و مرزها باید باشد تا صداقت صدق کند.

"و من لم یکن فیه شى‌ء منها فلا تنسبه الى شى‌ء من الصّداقة

 

فأوّلها ان تکون سریرته و علانیته لک واحدة ".

[اول اینکه] ظاهر و باطنش با تو یکسان باشد. اینجور نباشد که در ظاهر اظهار دوستى کند، [اما] در باطن با تو دشمن باشد؛ یا اینکه دوست نباشد حداقل خیر تو را نخواهد. این اولین شرط صداقت است.

 

"و الثّانیة ان یرى زینک زینه و شینک شینه "؛

[دوم اینکه] آنچه را که زینت توست، زینت خود بداند؛ آنچه عیب توست، عیب خود بداند. اگر شما به مقام علمى دست پیدا می کنید، یا یک کار برجسته‌اى می‌کنید که زینت براى شماست، این را براى خودش زینت بداند. اگر خداى نکرده چیزى در شما هست، صفتى، کارى، عملى که موجب عیب شماست، این را عیب خودش بداند؛ که طبعاً آثارى بر این مترتب است: سعى می‌کند برطرف کند، سعى می‌کند آن را پنهان کند. این‌جور نباشد که منتظر بماند تا شما یک لغزشى پیدا کنید، خوشحال بشود از این لغزش. صداقت این نیست.

 

"و الثّالثة ان لاتغیّره علیک ولایة و لا مال"؛

[سوم اینکه] اگر به یک قدرتى، حکومتى، ریاستى دست پیدا کرد، یا به یک مالى دست پیدا کرد، ثروتمند شد، وضعش با تو عوض نشود، تغییر نکند. بعضى‌ها اینجورى‌اند دیگر؛ با آدم رفیقند، به مجرد اینکه به یک مال و منالى، پولى، زندگى‌اى، چیزى می رسند، آدم مى‌بیند اصلا نمی شناسند آدم را. اصلا نمی شناسد، کانّه نمی شناسد آدم را؛ از این قبیل هم دیده‌ایم آدم‌هایی را. اینجور نباشد. داشتن مال و مقام او را عوض نکند، وضعش را با تو [عوض نکند].

 

"و الرّابعة ان لا یمنعک شیئا تناله مقدرته"؛

[چهارم اینکه] هر کار از دستش برمى‌آید، از تو دریغ نکند. خدمتى می تواند بکند، کمکى، وساطتى، توصیه‌اى، هر کار می تواند براى تو بکند و خیرى به تو برساند؛ از این امتناع نکند.

 

"و الخامسة و هى تجمع هذه الخصال ان لا یسلمک عند النّکبات"؛

[پنجم اینکه] در نکبت ها و رویگردانى‌هاى دنیا تو را رها نکند. [اگر] به یک مشکلى دچار شدى، [به یک] بیمارى‌اى دچار شدى، سختى‌اى پیدا کردى؛ انواع و اقسام سختى‌ها دیگر - حالا در زمان ما ملاحظه می کنید؛ سختى‌هاى سیاسى و سختى‌هاى اقتصادى و حیثیتى و همه چى هست دیگر؛ انواعش را داریم مى‌بینیم، که در گذشته در دوران هائى اینها را نمی دیدیم، لیکن حالا جلوى چشم ماست؛ امتحان ها فراوان است - [در] اینطور موارد تو را رها نکند؛ کمک کند.

 

نکته: صداقت در این روایت، به معنای دوستی است.

(منبع : درس خارج فقه مقام معظم رهبری، تاریخ تدریس : ۱۳۸۹/۱۰/۲۰)

 

25. عن حمّاد بن عثمان قال:

جَاءَ رَجُلٌ إِلَى الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام فَقَالَ لَهُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِي بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ.

فَقَالَ: الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ وَ صِلَةُ مَنْ قَطَعَكَ وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَكَ وَ قَوْلُ‏ الْحَقِ‏ وَ لَوْ عَلَى‏ نَفْسِكَ.

 

حماد بن عثمان گوید: مردی نزد امام صادق علیه السلام آمد و عرض ‍ کرد: ای فرزند رسول خدا! اخلاق نیک را به من خبر ده.

حضرت فرمود: چشم پوشی و گذشت از کسی که به تو ستم روا داشته

و پیوند با کسی که از تو بریده

و عطا کردن به کسی که تو را محروم داشته

و حق گویی اگر چه بر علیه خودت باشد.

وسائل الشیعه، باب جهاد با نفس، حدیث شماره ٦٥

 

26. قال جعفر بن محمّد علیهماالسلام:

وقع بين سلمان و بين رجل كلام فقال لسلمان: من أنت؟ و ما أنت؟

فقال له سلمان: و أما أولي و أولك فنطفة قذرة، و أما آخري و آخرك فجيفة منتنة، فإذا كان يوم القيامة و وضعت الموازين فمن ثقل ميزانه فهو الكريم و من خف ميزانه فهو اللئيم.

 

میان سلمان رحمه الله و مردی گفتگو و مناظره ای واقع شد. آن مرد به سلمان گفت: تو که هستی و چه ارزشی داری؟

سلمان به او فرمود: اما ابتدای من و تو نطفه ی پلید و ناپاکی بود. و انتهای من و تو هم مرداری بدبو خواهد شد. پس زمانی که روز قیامت شود و میزان ها قرار داده شود، هرکس میزان او سنگین باشد، او کریم و بزرگوار است و کسی که میزانش سبک باشد، پس او پست و بی ارزش است.

معانی الاخبار، ص 207.

 

27. قال جعفر بن محمّد علیهماالسلام:

أَلشِّتـاءُ رَبیـعُ الْمُـؤمِنِ، یَطُولُ فیهِ لَیْلُهُ  فَیَسْتَعینُ بِهِ عَلى قِیامِهِ، وَ یَقْصُرُ فیهِ نَهارُهُ  فَیَسْتَعینُ بِهِ عَلى صِیامِهِ.

 

زمستان بهار مؤمن است، از شبهاى طولانى‏ اش براى شب زنده دارى، و از روزهاى کوتاهش براى روزه‏ دارى بهره مى‏ گیرد.

معانی الاخبار، ص 228.

 

28. قال جعفر بن محمّد علیهماالسلام:

المُسلمُ مَن سَلِمَ الناسُ مِن يَدِهِ و لِسانِهِ ، و المُؤمِنُ مَنِ ائتَمَنَهُ الناسُ على أموالِهِم و أنفُسِهِم .

 

مسلمان كسى است كه مردم از دست و زبان او آسوده باشند و مؤمن، كسى است كه مردم او را امين مال و جان خود بدانند.

معاني الأخبار، ص ٢٣٩.

 

29. قال جعفر بن محمّد علیهماالسلام:

مَنْ رَضِيَ بِالْقَلِيلِ مِنَ الرِّزْقِ قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ الْيَسِيرَ مِنَ الْعَمَلِ وَ مَنْ رَضِيَ بِالْيَسِيرِ مِنَ الْحَلَالِ خَفَّتْ مَئُونَتُهُ و زكت مكتسبه و خرج من حد العجز.

 

هر كه به اندك روزى خرسند باشد، خداوند از او طاعت کم را بپذیرد، و هرکس به مقدار کم از حلال خشنود و قانع باشد، هزینه و خرج او سبک است و کسبش پاک، و از حدّ درماندگی و ناتوانی خارج شود.

تحف العقول، ص 397.

 

30. قال جعفر بن محمّد علیهماالسلام:

لَنْ تکونوا مُؤمِنینَ حَتّی تعدُّوا البلاءَ‌ نِعمَةٌ والرّخاء مُصیبةٌ.

 

تا بلا را نعمت و آسایش را مصیبت ندانید، مؤمن نیستید.

تحف العقول، ص ۴۴۱.

افزودن دیدگاه جدید